به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، باغ موزه دفاع مقدس تهران یکی از جاذبههای گردشگری تهران است و بهعنوان قطب فرهنگی شهر تهران به حساب میآید.
این باغ موزه از بخشهای مختلفی مانند تالارهای هفتگانه، باغ راه، دریاچه مصنوعی، آبنما، سالنهای آمفی تئاتر و سراسر نما تشکیل شده و با استفاده از تکنولوژیهای دیجیتال سعی در انتقال مفاهیم تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دارد.
در این میان آثار شهدای دفاع مقدس بخشی از این موزه است هستم که با تمام آثار موجود در این عرصه متفاوت است. آثاری از شهدای مسیحی و ارامنه دفاع مقدس است که یکی از بخشهای آن به شهید «وارطان آقاخانیان» تعلق دارد.
شهید وارطان آقاخانیان فرزند ارشد گابریِل و وارتوش در بهمن سال 1349 در تهران به دنیا آمد. تحصیلات مقطع ابتدایی را در دبستان ارامنه «نائیری» به پایان رساند.
وی در سن هجده سالگی به خدمت سربازی اعزام شد و پس از طی دوره آموزشی، به جبهههای جنگ تحمیلی منتقل شد و سرانجام بعد از 9 ماه خدمت مقدس سربازی بر اثر اصابت تركش توپ ارتش بعثی عراق، قهرمانانه در جزیره مجنون جنوبی، واقع در منطقه عملیاتی جزیره «خیبر» به شهادت رسید.
همچنین در کتاب «مسیح در شب قدر» به دیدار رهبر معظم انقلاب از خانواده این شهید گرانقدر اشاره شده و در آن نوشته شده است: «زنگ خانه به صدا درمیآید و لحظاتی بعد، پسرعمویم با دو جوان که ارمنی هم نیستند، یااللهگویان وارد خانه میشوند. ظاهراً از قبل قرار بوده که گروهی امشب بیایند و مصاحبهای تهیه کنند. نمیدانم عمو و زن عمو با این حال و روز، با چه دل و دماغی میخواهند حرف بزنند. هر چه باشد فقط دو هفته از شهادت وارطان گذشته است.
دو جوان عمو را به گوشهای خلوت میکشانند و چیزهایی به او میگویند، رنگ چهره عمو از شنیدن حرفهای جوان عوض میشود.
عمو بعد از شنیدن حرفهای جوان، سریع به طرف جمع ما میآید و میگوید: مهمان مهمی الان به خانمان میآید. از تعجب چشمانم گرد میشود! کیست که بهخاطرش عمو سرزنده شد؟
خدای من! باور کردنی نیست، این کسی که از در وارد شد و با تک تک ما سلام و احوالپرسی کرد، آقای خامنهای است.
آقای خامنهای خیره به قاب عکس وارطان شدهاند و عمو و زن عمو و همه ما خیره به ایشان، از نزدیک، چهرهشان، عجیب روشن و تماشایی است! از ایشان چند خاطره خیلی برجسته در ذهن دارم، همین چند ماه پیش که در نماز جمعه تهران، بمبی منفجر شد، به خودم بالیدم برای داشتن یک چنین رئیس جمهور شجاعی. اما وقتی این رفتار مهرمندانه آقای خامنهای را کنار آن سخنرانیهای قاطعشان قرار میدهم، میفهمم که سکه شجاعت و صلابت و اقتدار ایشان، روی دیگری هم دارد: محبت و مهربانی و لطافتی که بی حد و مرز مینماید.
قسمتی دیگر از موزه به آثار شهیدی فوتبالیست تعلق دارد که با مدالهای مختلفی که در کنار هم قرار گرفتهاند، یادگاریهای باقی مانده از شهید «ژوزف شاهینیان»، عضو تیم فوتبال ماسیس را نمایش میدهند.
همچنین در دیدار رهبر معظم انقلاب از خانواده این شهید گرانقدر ذکر شده است: «ابتدای دیدار آقای خامنهای عکس ژوزف را طلبیدند و مشغول تماشای عکسهایش شدند. خیلی با دقت به چهره شهید نگاه میکردند، انگار چیزی در آن چهره میدیدند که ما نمیدیدیم.
حضرت آقا از نحوه مطلعشدن مادر از شهادت پسرش پرسیدند و مادر جریان خوابی را که دیده بود، تعریف کرد: «چند شب قبل از اینکه برویم معراج شهدا و بفهمیم شهید شده، خواب دیدم یک کسی میخواهد به زور وارد خانه شود. رفتم و نگذاشتم. بعد همان آدم رفت و یک چوب خیلی دراز آورد و با آن چوب زد و چراغ خانهمان را خاموش کرد. واقعاً هم بعد از ژوزف، چراغ خانهمان خاموش شد. آقای خامنهای مادر شهید را فراوان دعا کردند و از خدا خواستند دلش همیشه شاد باشد. بعد پدر ژوزف شروع کرد از پسرش گفتن».
شهید «واهیک باغداساریان»، یکی از شهدای ارامنه است که در گوشهای دیگر از این باغ موزه دیده تماشاگران را به خود جلب میکند و رهبر معظم انقلاب به سراغ خانوادهاش در کریسمس 2005 رفته است.
شهيد واهيك باغداساريان، چهارمين فرزند پسر تيمور و آرپِنيك، در نوروز 1340 در تهران چشم به جهان گشود. پس از پايان تحصيلات دوره ابتدايی در دبستان «نصير»، دروس راهنمايی و متوسطه را نيز تا سال سوم دبيرستان، در مجتمع آموزشی ارامنه «سوقومونيان» ادامه داد.
در سال 1360 برای اعزام به جبهه، خود را به مركز نظام وظيفه معرفی کرد. پس از 18 ماه حضور در خط مقدم (جبهه مريوان) به منطقه «دارخوين» منتقل شد. «واهيك» بههمراه دوستان همرزم خود در چهاردهم اسفند 1362 در سن 22 سالگی به علت انفجار مین ضد تانک به شهادت رسيد.
در ادامه بخشهایی از این آثار به نمایش درآمده در باغ موزه دفاع مقدس از نظر میگذرد.
علیاکبر ملکی
انتهای پیام