به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، در یادداشت «اقرب الطرق الیالله، همنشینی با خوبان است»، به «دوست مناسب» به عنوان یکی از اصول اجتماعی در جامعه قرآنی، پرداخته شد و در این یادداشت که حجتالاسلام سید محمدحسین راجی، استاد کفایه حوزه، مدرس دانشگاه و رئیس بنیاد صحیفه سجادیه در خراسان رضوی در اختیار ایکنا قرار داده است، به «عفو و گذشت» به عنوان یکی از اصول جامعه قرآنی پرداخته میشود.
یکی دیگر از اصول اجتماعی حاکم بر خانواده قرآنی، عفو و گذشت است. در یک جامعه و اگر در یک زندگی عفو و گذشت نباشد، نمیتوان آن جامعه و زندگی را قرآنی نامید. عفو و گذشت اصل زندگی است؛ خداوند در قرآن داستانها و آیات فراوانی در رابطه با عفو و گذشت مطرح کرده است.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم، باید عفو کنید و باید دل خود را صاف کنید، نمی خواهید خدا شما را ببخشد». اگر ما میخواهیم خدا ما را ببخشد، اول باید ما مردم را ببخشیم. در این آیه نکات ظریفی نهفته است و خداوند سه جمله را بیان میکند، «وَ لْيَعْفُوا، عفو»، «وَ لْيَصْفَحُوا، صفح» و «يَغْفِرَ، غفران» و هر کدام مراتب خود را دارد.
تفاوت «عفو»، «صفح» و «غفران»
در مرتبه اول ممکن است کسی را ببخشیم اما دلمان با او صاف نشود، به این حالت عفو میگویند. در ظاهر بخشیده ایم اما هنوز آن موضوع را در دل داریم. در مرتبه دوم انسان علاوه بر بخشش دل خود را نیز صاف میکند. و مرتبه سوم مرتبه غفران است. در این حالت انسان نه تنها طرف مقابل را عفو کرده و دلش را نسبت به او صاف کرده است، بلکه با مهربانی هم قبول میکند. این مرتبه سوم دیگر کار ما نیست. خداوند میفرماید: شما دو مرتبه اول را انجام دهید، غفران و رحمتش با من. شما دیگران را عفو و صفح کنید، ما نیز برای شما غفران و رحمت قرار میدهیم. این آیه دستور خداوند است و در ابتدا بیان میکند که باید عفو کنید.
شخصی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ: أَخْبِرْنِي عَنْ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَقَالَ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِكَ، درباره مكارم الاخلاق سوال شد، فرمودند: گذشت از كسى كه به تو ظلم كرده، رابطه با كسى كه با تو قطع رابطه كرده، عطا به آن كس كه از تو دريغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد».
عفو و گذشت برای چند گروه است.
عفو ظالم پشیمان
شخصی به کسی ظلم کرده و پشیمان است، آن فرد او را میبخشد. معمولاً عفو در این قسمت قرار میگیرد و کسی به ما ظلمی کرده است و ما او را میبخشیم. گاهی اوقات ظالم بر ظلم خود ایستاده و آن را تکرار میکند، در این حالت او را نمیبخشیم. اما زمانی که او پشیمان است، ما هم او را میبخشیم.
زیباترین عفو
یک شخص سخنرانی بود و به خاطر اختلاف سلیقه ای که با آخوند خراسانی داشت، در منبر به ایشان توهین میکرد. این فرد مشکل مالی پیدا کرد و قصد داشت منزل خود را به فروش رساند. خریدار گفت به یک شرط منزل شما را میخرم که آخوند خراسانی آن را تایید کند. این شخص هم چون چاره ای نداشت با شرمندگی نزد آخوند خراسانی رفت و گفت که پای قولنامه را امضا کنند.
آخوند خراسانی به ایشان گفتند: «چرا منزل خود را میفروشید؟» آن شخص گفت که من گرفتاری پیدا کرده ام و به پول احتیاج دارم. آخوند خراسانی مقداری پول به او داد و گفت که خانه خود را نفروش و با این پول مشکل خود را حل کن. این کار مصداق زیباترین عفو و گذشت است. حال اگر کسی که دارای عفو و گذشت نیست با چنین فردی برخورد میکرد، به سرعت کارهای بدش را به او یادآوری میکرد و میگفت: کاری خواهم کرد تا آخر عمر نتوانی خانه خود را بفروشی...
رحمت به جای انتقام
مگر ما ادعای پيروی از پيامبر مكرم اسلام(ص) را نداريم؛ مگر پيامبر(ص) را اذيت نميكردند؛ مگر به ایشان نگفتند: تو مجنونی «وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ»، تو ساحری، دروغگويي: «هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ»، تو شاعرِ مجنوني: «لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ»، تو پيامبر نيستي: «لَسْتَ مُرْسَلاً»، تو پيامبر نيستي چون غذا مي خوری: «ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ»، تو پيامبر نيستي چون در بازار راه ميروی: «وَ يَمْشي فِي الْأَسْواقِ»، گروهی اين قرآن را به تو املا كرده اند: «اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى عَلَيْهِ»، تيمی به تو در اين قرآن كمک مي كنند: «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» و . . .
با اين همه توهين و اذيت های مختلف؛ فتح مكه صورت گرفت. تمام اينها اسير پيامبر شدند. يكی از مسلمانان بالاي كوه ميرود و مي گويد: «اليوم يوم الملحمه، امروز روز انتقام است». پيامبر او را توبيخ ميكنند و ميفرمايند: «اليوم يوم المرحمه، امروز روز رحمت است» پس چگونه است كه ما حتی برخي از نزديكانمان را هم نمیبخشيم؟!
اهانت به امام
در خاطرات مرحوم آیت الله توسلی نقل شده است: یک روز وقتی که شهید حجت الاسلام والمسلمین سلیمی از بیت امام برای تقویت روحیه رزمندگان به جبهه های جنوب آمده بود، صحبت از خصوصیات امام به میان آمد. ایشان گفت: «چند روز پیش در محضر امام از جسارتها و اهانت های شیخ علی تهرانی در رادیو بغداد مطالبی به عرض ایشان رساندیم که این فرد خیلی به شما جسارت می کند!». صحبت ما که تمام شد امام رو به ما کرد و گفت: «اتفاقاً چند روز قبل من بیاد او بودم و برایش دعا میکردم. امام حتی نسبت به هدایت مخالفان و دشمنانشان اینقدر احساس دلسوزی می کردند».
بزرگان در حق ظالم دعا میکردند که خداوند آنها را هدایت کند، حتی اگر ظالم هنوز از کار خود پشیمان هم نشده بود، این روحیه عفو بسیار عجیب است؛ اینکه یکی به انسان ظلم کند و بعد از خداوند بخواهیم که او را هدایت کند و انسان خوبی شود، این روحیه بالایی میخواهد.
اگر میگفت بمیر، میمُردم
رزمنده ای تعریف میکرد: «يكي از بچه ها به شوخي پتويش را به طرفم پرت كرد. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر شهید محمود كاوه. كم مانده بود سكته كنم؛ سر محمود شكسته بود و داشت خون میآمد. با خودم گفتم: الان است كه يک برخورد ناجوری با من بكند. چون خودم را بي تقصير مي دانستم، آماده شدم كه اگر حرفی چيزی گفت، جوابش را بدهم. كاملاً خلاف انتظارم عمل كرد؛ يک دستمال از جيبش در آورد، گذاشت روی زخم سرش و بعد از سالن بيرون رفت. اين برخورد از صد تا توگوشی برايم سخت تر بود. دنبالش دويدم. در حالی كه دلم ميسوخت، با ناراحتی گفتم: آخه يه حرفی بزن، چيزی بگو، همانطور كه ميخنديد گفت: مگر چه شده؟ گفتم: من زدم سرت را شكستم، تو حتی نگاه نكردی ببيني كار كی بوده. همان طور كه خون ها را پاک ميكرد، گفت: اين جا كردستان است، از اين خون ها بايد ريخته شود، اين كه چيزی نيست. چنان مرا شيفته خودش كرد كه بعدها اگر ميگفت بمير، میمردم». اینگونه افراد به دلیل دارا بودن عفو و گذشت به این مراتب عالی رسیدهاند.
مصداق عفو به ظالم پشیمان در سیره میرزا جواد آقای تهرانی
حجت الاسلام امیدوار که یکی از طلاب حوزه علمیه مشهد است میگوید: «روزی سوار تاکسی شدم تا به جایی بروم. راننده ماشین جوانی بود که او را نمیشناختم. بنده به مناسبتی خبر ارتحال میرزا جواد آقای تهرانی(ره) را به او دادم. تا شنید بسیار متاثر و ناراحت شد. گفتم شما ایشان را از کجا میشناسید. راننده گفت: 20 سال است که من مرید ایشان هستم. زیرا آن زمانی که جوان بودم با دوچرخه ای از کنار خیابان عبور کردم. برای یک لحظه غافل شدم و با ایشان برخورد کردم و خودم و مرحوم آقا تهرانی نقش بر زمین شدیم. با خود گفتم هم اکنون ایشان با عصای خود مرا خواهد زد. ولی همانند پدری مهربان قبل از اینکه لباس های خود را تمیز کنند، مرا از زمین بلند کردند، مرا تمیز کردند و به من دلداری دادند. بعد گفتند فرزندم مشکلی برایت پیش نیامده؟ من در جواب گفتم ببخشید نفهمیدم و عمدی نبود. ایشان در پاسخ فرمودند: نگران نباش از کجا معلوم که تو مقصری؟ شاید من نباید از اینجا راه می رفتم».
این داستان مصداق عفو به ظالم پشیمان است. خداوند ایشان را رحمت کند که چه روحیه بزرگی در عفو داشتند.
ضرورت عفو در منزل/ خانوادههای شیشهای
برخی عفوها مانند عفو همسر مربوط به داخل خانه است. گاهی حتی همسر از کار خود اظهار پشیمانی هم نمیکند، اما در اینجا ما باید عفو کنیم. بالاخره در زندگی مشکلات و اختلاف هایی ایجاد میشود. زندگی ها باید « ...جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً... » باشد.
مودت، دوست داشتن و رحمت بخشیدن است. ما باید همسر خود را دوست داشته باشیم و در مواقعی که اشتباه میکند باید او را ببخشیم، این کار ساده نیست و وقتی انسان در موقعیت قرار میگیرد باید تلاش کند، اما اگر 40 روز این کار را انجام دهد، کم کم این رفتار ملکه ذهن او میشود. در مقابل اگر عفو و گذشت نباشد و در مشاجرهها طرفین دائما با یکدیگر جدل کنند، چه فایده ای دارد و فقط زندگی خود را خراب کرده ایم.
امروزه متاسفانه خانواده ها شیشه ای شده اند و زود میشکنند. در بعضی مواقع مشاهده می شود که خانمی در همان هفته اول زندگی ساک خود را بسته و به خانه پدر میرود. وقتی میپرسند چه شده است؟ میگوید: «من دیگر نمیتوانم با این دایناسور زندگی کنم! او از شمر بدتر است. آسیه اینقدر در خانه فرعون اذیت شد، شوهر من از فرعون بدتر است. به من میگوید بی شعور!».
درست است آن مرد اشتباه کرد که چنین حرفی زد، اما شما هم نباید اینقدر شکستنی باشید. بعضی وقتها به شوخی میگویند: او که نگفت بی شعور!، گفت «برو ظرف ها رو بشور». یا میگوید همسرم به من گفت: «کوفت». به شوخی میگویند: این حرف را نزد، این کلمه مخفف «کل وجودم فدای تو» بود.
نباید انسان اینقدر شکستنی باشند و با یک مشکل کوچک حرف از طلاق بزنند. بعضی میگویند: خدا طلاق را حلال کرده ولی شما طلبه ها حلال نمیکنید درحالی که بحث حلال و حرام نیست، در اینجا باید بحث زندگی را مطرح کنیم.
مردان نیز در زندگی باید روحیه خوبی داشته باشند. وقتی مردها وارد خانه می شوند همسر و فرزندان باید از وجود او لذت ببرند و خوشحال بشوند. خانم همسایه شهید باکری به همسر این شهید بزرگوار میگوید: «من دوست دارم یکبار که حاج مهدی آقا به خانه میآید، در خانه شما باز باشد تا ببینم به شما چه میگوید که تا نیم ساعت بعد در حال خندیدن هستید». مرد باید در خانه اینگونه رفتار کند تا همه از وجود او خوشحال باشند.
عفو فرزندان
انسان باید فرزندان خود را عفو کند. افرادی هستند که 20 یا 30 سال با دختر یا پسر خود قهر هستند، چرا که در زمان عروسی حرف آنها را گوش نداده اند. در این موارد حق با شماست، اما دیگر از آن مسئله خیلی سال گذشته است و آنها هم اگر به حرف شما گوش نداده اند، خودشان لطمه خواهند خورد. شما آنها را ببخشید. این نمیشود که سالیان دراز با یکدیگر رفت و آمد نداشته باشند.
پدر و مادر، ظلم و کوتاهی فرزندان را باید عفو کنند. هر چقدر فرزندان ما به ما ظلم کرده باشند، به ظلم فرزندان حضرت یعقوب(ع) که نخواهد رسید. 30 سال فرزندان، پسرش را از او جدا کردند، پدر آنقدر اشک ریخت تا چشمانش را از دست داد. اما وقتی فرزندان نزد پدر آمدند و اظهار پشیمانی کردند، پدر آنها را بخشید و گفت در آینده برای شما استغفار میکنم (در یعضی روایات از آینده به سحر شب جمعه تعبیر شده است).
امام على (ع) میفرمایند: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا يَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ، بدترين مردم كسى است كه خطاى ديگران را نبخشد». فرزندان شما پشیمان شده و از شما طلب بخشش می کنند، او را از خود نرانید و او را عفو کنید.
عفو فامیل و اطرافیان
در داستان یوسف پیامبر(ع) پدر، فرزندان را بخشید. سپس برادران نزد یوسف(ع) رفتند و از او خواستند تا آنها را ببخشد. یوسف(ع) به آنها گفت من همان زمان شما را بخشیدم. اینها مصداق عفو نزدیکان است.
بعضی ها برای ارث و میراث و مال دنیا چقدر با یکدیگر مشکل دارند، یا فلان فامیل فراموش کرد که آنها را افطاری دعوت کند، سال ها با یکدیگر قهر هستند. فامیل و اطرافیان را عفو کنید و از کوتاهی و ظلم آنها بگذرید.
پدر شهید علیاکبر اردمه تعریف میکند که یکبار یکی از هسایه ها ما را برای افطاری دعوت نکرده بود و من هم به تلافی او را به میهمانی افطاریمان دعوت نکردم. علی اکبر از این کار من ناراحت شد و گفت: «پدر اگر همسایه بر فرض اشتباه کرده است شما چرا مقابله به مثل میکنی؟» و خودش رفت و از آن همسایه معذرت خواهی کرد و او را جهت افطار دعوت نمود.
انتهای پیام