به گزارش ایکنا از استان مرکزی، آزادی و به تعبیر عربی حریت، آزاد شدن از تعلقات و تعینات و رسیدن به مقام بندگی است. ازنظر قرآن کسی آزاد است که از بند تعلق و تعین رهیده باشد. ازنظر مفهوم قرآنی، آزادی و حریت آن است که انسان از « زهرچه رنگ تعلّق و تعین پذیرد» آزاد شود و در بند و برده تعلقات و تعینات نباشد و تنها به خدا بپردازد و بندگی خدا کند نه بندگی هواهای نفسانی، مال و ثروت و مقام و مانند آنها. ازاینرو خداوند در تفسیری روشن از بندگی خدا و آزادی و آزادگی واقعی در آیه ۵۰ سوره ذاریات میفرماید: فَفِرُّوا إِلَى اللهِ؛ پس بهسوی خدا بگریزید؛ یعنی رهایی از هر چیزی و گریز از آن بهسوی خدا عین آزادگی و رهایی و حریت است. در این آیه خداوند فقط غایت و مقصد و مقصود را مشخص میکند که همان الله است ولی اینکه از چه چیزی باید بهسوی خداوند فرار کرد مشخص نمیسازد؛ زیرا هر چه رنگ تعلق و تعین پذیرد عامل بندگی و بردگی بشر است خواه به نام آزادی هواهای نفسانی باشد یا پیمانهای اجتماعی، یا سنتها و قوانین حاکم یا مادیات و دیگر عناوین اعتباری؛ زیرا همه آنها زنجیرهایی است که دست و پای آدمی را میبندد و او را از آزادی و حریت واقعی دور میکند و برده و بنده تعلق و تعین میسازد.
دین بر آن است تا آزادی در چارچوب اصول عقلانی و عقلایی و اخلاقی شکل گیرد؛ چراکه دینداری و اخلاق عین آزادی و آزادگی است و عقل جز به آزادی و آزادگی دعوت نمیکند هم چنانکه به اخلاق و دینداری دعوت میکند و ازنظر آموزههای اسلامی هر عاقلی دیندار و اخلاقی است.(اصول کافی، کتاب عقل و جهل)
اینکه امام حسین علیهالسلام در کربلا در نصیحت مشفقانه به دشمنان مدعی اسلام و آزادی و آزادگی میفرماید: إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ وَکُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا أَحرارا فى دُنیاکُم؛ اگر دین ندارید و از قیامت نمىترسید، لااقل در دنیاى خود آزادمرد باشید. به این معناست که اصولاً دینداری و عبودیت خداوند مقتضی حریت در عمل و رفتارهای اخلاقی است؛ اما حتی اگر به فطرت خود مراجعه شود باز انسان آزاده که گرفتار بردگی و بندگی غیر خدا نیست، انسانی اخلاقی است و رفتارهایی دور از شأن انسانیت نخواهد داشت؛ درحالیکه دشمنان آن حضرت (ع) در رفتارهای ضد اخلاقی وقیحانه گوی سبقت را از همگان ربوده بودند و حتی به اصول عقلانی و اخلاق عقلی و فطری نیز پای بند نبودند.
شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حر بن یزید ریاحی دارد. حر الگوی توبه و حقیقتجویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین (ع) چنین جایگاه وارستهای نداشت اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد.
درواقع میتوان گفت یکی از مهمترین ویژگیهای قیام امام حسین(ع) متحولشدن انسانهایی است که در زندگی آنها زیبایی ظواهر دنیوی وجود داشت، اما توانستند در زمان مناسب با نفس سرکش خود مبارزه کنند که حر بن یزید ریاحی نیز یکی از آنهاست.
هر انسان آزادهای وقتی بین دوراهی عقل و احساس میماند اگر نسبت به ائمه (ع) محبت همراه بامعرفت داشته باشد راه نجات او مهیا میشود که میتوان "حر بن یزید ریاحی" را هم ازایندست انسانها برشمرد.
تاریخ چندان معرفی از گذشته حر ندارد به جز آنچه در جریان کربلا از او یادشده چیز قابل توجهی از جناب ایشان در تاریخ ثبتنشده است.
تنها از گذشتهاش میدانیم که او سردار قابلی بوده است. بنابراین در تحلیل شخصیت ایشان همان وقایع داستان کربلا را معیار قرار داده و به تحلیل حر میپردازیم البته امتحانات بزرگ زندگی هر کس تا اندازه زیادی شخصیت فرد را تماشایی میکند و حتی کمترین ویژگیهای او از آن پیدا میشود. حر ابتدا گویا تحت تأثیر جو غالب بر اجتماع در عدد سپاه باطل درمیآید و این خود هشدار بزرگی است که اگر انسان بینش لازم را نداشته باشد و یا گرفتار زندگی عادتی و روزمرگی شده باشد جو زمان او را با خود میبرد و اراده او را سلب میکند ولی حر بن یزید ویژگیهایی داشته است که اجازه ادامه راه نادرست و جدایی از حق را به او نداد.
برخی از ویژگیهای حر بن یزید ریاحی
مهمترین ویژگی حر همان است که اباعبدالله الحسین علیهالسلام در ستایش از مقام حر بیان فرمودند: «انت حر کما سمتک امک حر فی الدنیا و حر فی الآخره: حضرت درحالیکه غبار از صورت حر پاک میکرد فرمود تو آزادی همانطور که مادر تو را نام نهاد، آزاد در دنیا و آخرت» حر آزاد بود ولی رها و ولنگار نبود برای همین حتی وقتی در سپاه دشمن بود به امام بر نماز اقتدا کرد و اجازه نداد رویاروییاش با امام موجب هر دژخیمی گردد بلکه اساساً سوء ادب هم نکرد حتی آنجا که امام علیهالسلام با تندی به او فرمود «مادرت به عزایت بنشیند» او فاطمه را ستود، حر آزاد بود زیرا برای دفاع از همه خوبیها دست از دنیا شست و زنجیر دنیاخواهی را پاره کرد و در بند دنیا نماند و به عالیترین مقامات پر کشید و همانطور که با آزادگی پا به میدان نبرد گذاشت و بند از پای سلوک باز کرد در باطن و آخرت نیز پر گشوده و آنچه از انسانیت و مقامات الهی میطلبید را آزادانه به دست آورد که قرآن در وصف چون او میفرماید: «نتبوا من الجنه حیث نشاء: هر جا از بهشت را بخواهیم جایگاه خود قرار می دهیم.» (زمر 74)
آزادگی حر سبب شد تا بند دنیا او را از حق جدا نکند همانطور که تعصب و مخالفت نیز نتوانست دستان او را آلوده به خون پاکترینها کند.
در رفتار حر نوعی اعتقاد زلال نیز دیده میشد همان اعتقادی که سبب اقتدا به امام حسین علیهالسلام در نماز میشود همان اعتقادی که سبب ادب او و احترامش به اهلالبیت و سیدالشهدا میگردد و همان اعتقادی که به قول خودش در برابر فریادهای استغاثه اباعبدالله علیهالسلام در میان جهنم ستم و بهشت ولایت موجب میگردد تا بهشت ولایت حق را برگزیند.
جوانمردی و فتوت را نیز میشود در رفتار او بهخوبی مشاهده کرد. در کارزاری که امید به پیروزی و زنده ماندن اباعبدالله علیهالسلام و یارانش نمانده بااینکه معلوم است با پیوستن به امام زنده نخواهد ماند او سپاه حق را برمیگزیند و پستی و ضعف نفس سبب نمیشود دست از یاری حق بکشد.
حر قدرت اعتراف به خطا و توبه و بازگشت را داشت و هرگز مانند تعصب نتوانست او را از اعتراف بازدارد. او یک افسر افسارگسیخته و پرخشونت و متکبر نبود که نتواند اعتراف به خطایش کند چنان صادقانه راه توبه را پیمود که شهادت جزای خیرش شد.
و در پایان؛ زیباست بدانیم در میان آنهمه مردمی که در کربلا حضور داشتند چرا فقط توبه و بازگشت شامل حال "حر" شد که نهتنها سعادت اخروی خود را تضمین کرد بلکه در این دنیا هم به دلیل همجواری با سالار شهیدان مرقد او نیز زیارتگاه عاشقان و دلدادگان آستان مقدس حضرت سیدالشهدا (ع) و سایر شهدای کربلاست و قطعاً این امر بیدلیل نیست که او به این مقام رسید و این شاید به خاطر رفتاری بود که 10 روز قبل از شهادتش انجام داد و در مشاجره با امام حسین (ع) به احترام مادرشان سکوت کرد و از جسارت به امام عاجز شد و خداوند به خاطر ادب او، مقام والای توبهی روز عاشورا را به او عطا کرد.
یادداشت از علی عقیلی
انتهای پیام