یادداشتی با عنوان «پیشنهاد نگارش مرامنامهای برای فعالیت قاریان در فضای مجازی» بر روی خروجی خبرگزاری قرآن قرار گرفت؛ موضوعی که بعد از مباحث مطرح شده در مورد قاریان اینستاگرامی از سوی برخی اساتید و تحت تأثیر آن موضعگیریها نگارش یافته و در آن پیشنهاد نگارش مرامنامه ارائه شده است.
اگر قبول داریم که دنیای حاضر دنیای سرعت است و ذائقه مخاطبان امروزی دیگر همچون دهههای گذشته نیست که ساعتها برای یک موضوع یا رویداد وقت صرف کنند، بهتر میتوانیم با این قضیه مواجه شویم که شاید تلاوتهای اینستاگرامی - که این روزها به بحث داغی تبدیل شده با تمام ویژگیهایی که دارد - کارکرد همان کرسیهای تلاوت در دهههای گذشته را داشته باشد. با این تفاوت که اگر در آن سالها عده نه چندان زیادی پای استماع مینشستند، اینک از سراسر دنیا و با شمارگان چند ده هزارتایی پای استماع آن مینشینند.
البته قبل از نگارش هر مطلبی، باید از این موضوع ابراز خوشحالی کرد که جامعه قرآنی دلسوزانی دارد که تمام جوانب این عرصه را میسنجند و به دنبال راهی برای دوری این عرضه از حاشیهها هستند، دلسوزانی که اگر تعداد آنها بیشتر بود، وضعیت به مراتب بهتر بود. اما در ادامه ذکر چند نکته در این رابطه خالی از لطف نخواهد بود.
موضوع اول این سؤال اساسی است که چرا همیشه تلاش بر تعیین حد و حدود است؟ چرا قبل از اینکه به چنین تصمیمی برسیم یک بار با فعالان این حوزه جلسه برگزار نمیکنیم تا در گفتوگوها به نظرات مشترکی برسیم؟ پیشنهاد نگارش مرامنامه برای سر و سامان دادن به وضعیت تلاوت قرآن در فضای مجازی در حالی صورت میگیرد که انتظار میرود قبل از طرح آن، جلساتی را با فعالان قرآنی در فضای مجازی برگزار کنند که این روزها راه شناخته شدن در جامعه را کوتاهتر طی کردند.
نگارش مرامنامه آن هم بدون هیچ گفتوگویی میتواند از ابتدا با شکست مواجه شود؛ زیرا عرصه فضای مجازی و گسترش روزافزون آن مجالی برای نگارش چنین طرحهایی نخواهد گذاشت. واقعیت این است که تغییرات در فضای مجازی و رشد روزافزون آن به حدی زیاد و لحظهای است که اقداماتی همچون نگارش مرامنامه نمیتواند در برابر آن قد علم کند.
اگر چنین است و اثرگذاری فعالیت عدهای در فضای مجازی باعث شده تا به فکر مرامنامه باشیم، شاید بهتر باشد مسئولان و ایدهپردازان به جای سامان دادن به خلاقیتها، به فکر نگارش آئیننامههایی برای ارتقای کرسیهای تلاوت و حضور پرشور مردم در این کرسیها همچون دهههای گذشته باشند و شاید بهتر باشد به فکر نگارش مرامنامههایی برای برگزاری جذابتر کرسیهای تلاوت و محافل انس با قرآن باشند.
قاریان فعال در فضای مجازی که تأثیرگذاری نسبیای هم به مدد خلاقیت خود در این عرصه به دست آوردهاند از ابتدا چند نفر بیشتر نبودند، این افراد که به زعم خود بهترین راه تبلیغ قرآن و شاید هم دیده شدن خود را استفاده از این فضا دانستهاند، توانستهاند در زمان محدودی به آنچه میخواهند برسند، سروشکل دادن به چنین فعالیتی در ابتدای کار شاید شدنی بود، اما در حال حاضر که این افراد نامی برای خود دست و پا کردهاند و فعالیتهایشان دیده شده است شدنی نیست.
بهتر است به بهانه رعایت آداب تلاوت قرآن کریم، امکانات بیشتری را در اختیار عدهای دیگر قرار دهیم تا آنها نیز فرصت حضور بیشتر و پررنگتری در فضای مجازی را داشته باشند و فضایی رقابتگونه را ترتیب دهند تا به رشد تلاوتها در این فضا منتهی شود؟ مطمئناً مخاطب اگر با حجم وسیعی از تلاوتها در فضای مجازی مواجه باشد، بهترینها را گوش خواهد داد و دیگر به سراغ تلاوتهایی نمیرود که به زعم عدهای آداب تلاوت در آن رعایت نشده باشد.
شورای عالی قرآن هیچ گاه در عِده و عُده و وسعت عمل در انجام کارها با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قابل مقایسه نیست، مگر وزارت ارشاد که زمانی تصمیم داشت تا بخشی از فضای مجازی را به زعم خود مدیریت کند و برای فعالان آن عرصه مجوز فعالیت صادر کند، توانست چنین کاری را پیش ببرد؟
در نهایت پیشنهاد میشود شورای عالی قرآن، سازمان اوقاف و امور خیریه یا هر نهاد دیگری که دغدغه این موضوع را دارد، قبل از هر چیز گفتوگو با اثرگذاران این عرصه را شروع کند.
انتهای پیام