ویروس کرونا با سرعت و قدرت فزاینده انتقال خود، جهان را دچار بحران کرده و سبک زندگی افراد را با دگرگونی مواجه و علوم مختلف را به چالش کشیده است. با محدودیتهای ایجاد شده در روابط افراد و فعالیتهای خارج از خانه، تحولی عظیم در آینده رقم خواهم خورد. این ویروس نه فقط حوزه بهداشت و سلامت را تحت تأثیر قرار داده، بلکه انسان را به تغییرات گوناگونی در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی واداشته است.
داود بیات، پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و تاریخ مفاهیم، در گفتوگو با ایکنا از زنجان، اظهار کرد: پس از شیوع کرونا، اذهان توده مردم تا جامعه نخبگانی که مدعی اندیشهورزی هستند، وارد دورهای شده است که با تفکرات جدید آشنا میشوند و از آن میتوان به عنوان انقلاب اندیشهها یاد کرد.
بیشتر بخوانید:
وی به نقش چهارگانه ویروس کرونا از زمان ظهور و بروز در داخل کشور و جهان اشاره و بیان کرد: «دموکراتیکسازی»، «سکولارسازی»، «ایدئولوژیزدایی و افسونزدایی» و نیز «سیاسی شدن و سیاسی کردن» مهمترین نقشهایی است که این ویروس تاکنون بازی کرده است. در مورد شاخص نخست میتوان برداشت کرد که گویی کرونا ویروسی دموکراتیک است و اختصاص صرف به کشورهای توسعهیافته یا عقبمانده ندارد و ظاهراً برایش فقیر و غنی، سیاسی و غیرسیاسی یا طبقههای مختلف اجتماعی فرقی نمیکند و مانند مرگ تفاوتی بین افراد قائل نمیشود و دامن همه را میگیرد.
بیات ادامه داد: کرونا باعث شد تا دولتهایی که در سطح جهان به سمت سیاستهای نئولیبرال و سرمایهداری جدید در حال حرکت و گذار از رفاه بودند، دوباره به سیاستهای رفاه اجتماعی بازگردند. در این بازگشت دولتها، مسئولت اجتماعی بیشتری برابر مردمشان بهعهده میگیرند که میتواند به معنای ظهور مجدد مفهوم مردم در عرصه سیاست باشد که از آن میتوان با نام دموکراتیزاسیون یاد کرد.
وی سکولارسازی را ویژگی دوم ویروس کرونا خواند و اظهار کرد: گویی این ویروس پروژه ناتمامی که از زمان مدرنیته برای افسونزدایی از جهان باقی مانده بود را ادامه میدهد و میخواهد خرافهها و حتی آموزههای مذهبی را در فرآیند گسترش خود، کنار بگذارد و برایش تفاوتی نمیکند که آن ایده افسونساز مذهبهای مختلف از جمله اسلام، یهود، مسیحیت باشد یا بودیسم و کنفوسیوئیسم و ... این ویروس هر آموزهای که ملهم از آموزههای متافیزیکی است را به چالش میکشد و تلاش دارد بشر را وادار کند که برای حل مشکل به عقل و علم پزشکی رجوع کند. به نظر میرسد که پیامدها و تبعات فرایند سکولارسازی ویروس کرونا خود را در حوزههای مختلف زیست جمعی به نمایش گذاشته است.
بیات با اشاره به اینکه ایدئولوژیزدایی و افسونزدایی از دیگر کارویژههای ویروس کروناست، تصریح کرد: این موضوع ادامه سکولار کردن زندگی است و در برخی از نقاط جهان که تحت تأثیر ایدئولوژیهایی بوده و آن را برنامه عملی زندگی خود میدانند، به دنبال کنار زدن این تفکرات است و سعی دارد این افسونها را از بین ببرد.
کارشناس امور اجتماعی دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری زنجان ابراز کرد: سیاسی شدن در پشت پرده کرونا به این معنا است که با آمدن ویروس بحرانی ظاهر شده که طبقات، دولتها، سازمانها و اقشار را تحت شعاع قرار داده و یک آگاهی عمومی شکل گرفته و در این آگاهی از یک سو نگاه مردم به رفتار کرونا و از سوی دیگر نگاهشان به سمت دولت برای رفتار و اعمال در مقابله با کرونا است. یعنی انتظار مردم از دولتها افزایش یافته که این سیاسی شدن خود را در مجرای خیابان نشان نمیدهد بلکه در فضای مجازی ظهور میکند.
وی انفعال، ابهام، تردید، اضطراب و التهاب را از عمده پیامدهای ویروس کرونا برشمرد و افزود: دنیای سنتی و مدرن، یکسان در برابر این ویروس زانوی تسلیم زدهاند و نمیدانند در برابر آن چه کنند؛ بخشی از این اضطراب و التهاب به آنهایی برمیگردد که دست به دامان آموزههای متافیزیکی بودند و اکنون نمیتوانند با تشبّث به آنها مشکل را حل کنند و همینطور کسانی که فکر میکردند با دانش پزشکی و تجربه و عقل بشر میتوان به این ویروس فائق آمد نیز بعد از یک سال خبری از واکسن قوی ندارند و هیچ فردی نمیداند چه آیندهای در انتظار او است. معنای این وضعیت، یعنی آشکار شدن دوباره موج جدید نیهیلیسم، چرا که هم باورهای ایمانی و هم عقلانیت انسان که جهان را دارای معنا و ارزش میکردند، توان مقابله با بحران کرونا را از دست دادند و به این ترتیب، فرایند نیهیلیسم مجدداً عود کرده است.
بیات با اشاره به سخنی از استاد بزرگ اندیشه سیاسی، مرحوم دکتر فیرحی بیان کرد: به عقیده ایشان وقتی بین فیزیک و متافیزیک زندگی فاصله بیفتند نیهیلیزم و شکاکیت شکل میگیرد. متافیزیک زندگی تاب و توان توجیه وضعیت به وجود آمده در فیزیک زندگی را از کف داده و به این ترتیب فاقد مشروعیت میشود. این وضعیت، همان وضعیت اضطراب و التهابی است که به شدت آدمی را مسخر خود میسازد.
پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی با اشاره به اینکه این دشمن ریزنقشِ مهلک و ویرانگر، بشر را با این همه ادعا در نفوذ به اعماق کرات، دریاها، زیست شناسی و پیکره و روح انسان به چالش کشیده و عجز آدمی را به نمایش گذاشته است، بیان کرد: به واسطه شیوع این ویروس آرزوهایی که میتوانستند در دسترس باشند، محال شدهاند و بسیاری از کارهای عادی مثل سفر کردن و دور هم جمع شدن، نیز مبدل به آرزو شدهاند و با توجه به اینکه دیگر امکان حضور در فضاهای عمومی مثل دانشگاهها، آموزشگاهها، باشگاهها و احزاب وجود ندارد، شاهد بازگشت به خانواده هستیم و حوزه خانواده بیشتر برجسته شده است. پیامدهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی کرونا مثل گلولهای برفی است که از قله کوه سرازیر شده و هر لحظه که پایین میآید بر حجم و سرعت آن افزوده میشود و بحران را تشدید میکند و زمانی که بخواهد به نقطه نهایی برسد پیامدهای عجیب و انقلابهایی در سطح افکار و اندیشهها و سبک زندگی به وجود خواهد آورد.
بیات مجازیتر شدن ساحتهای مختلف زندگی را از ویژگیهای سبک زندگی در دوران کرونا دانست و افزود: به هر میزان که کشف دارو، درمان و واکسن به تعویق میافتد به همان میزان راهبردهای مبتنی بر فاصلهگذاری بیشتر میشود و فعالیتها از حوزه حقیقی به فضای مجازی انتقال مییابد. در حالی که کسی فکر نمیکرد به این سرعت بخشهای مختلف آموزش، جلسات اداری و کسب و کارها بدون حضور فیزیکی و در بستر اینترنت انجام شود.
وی ادامه داد: با گسترش فضای مجازی شاهد تکمیل و شکلگیری نوعی از افکار عمومی مدنی مجازی هستیم و احزاب، مطبوعات، سندیکاها و هیئتهای مذهبی در عالم واقع کمرنگ میشوند و حوزه جدیدی از جامعه مدنی در فضای مجازی شکل میگیرد. برخی از فلاسفه غرب هم این موضوع را مطرح کردند. در کنار شکلگیری جامعه مدنی یک نگرانی وجود دارد و آن این که امکان تکوین و بازتولید گونهای دیگر از جوامع تودهوار به دلیل سیاست یکسانسازی ویروس پدید میآید و به شکلگیری هویتی میانجامد که زمینه ظهور دولتهای غیردموکرات و فاشیستی را فراهم میکند.
پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی افزود: از آن جایی که کرونا باعث به وجود آمدن مجال تأمل دوباره درباره مباحث بنیادی شده است، میتوان با ارجاع به اندیشههای اصحاب قرارداد که وضع طبیعی را مطرح میکردند، از ایده ظهور آن وضعیت طبیعی در دوره کرونا، سخن گفت. براساس ایده وضع طبیعی، انسانها در وضعیت طبیعی پیشاتاریخ، تنها و دور از هم و در حال دشمنی با یکدیدگر بوده و از هم فرار میکردند؛ طبق نظر هابز، در آن شرایط، گویی انسان گرگ انسان بود. با تأمل در وضعیت به وجود آمده پس از بروز ویروس کرونا، اکنون هم با چیزی مانند وضع طبیعی مواجه هستیم. انسانها به دلیل احتمال ناقل بودن ویروس از یکدیگر فرار میکنند، در این شرایط، انسان از انسان هراس دارد. ایده فاصله اجتماعی یا فیزیکی، گویی بر پذیرش این موضوع تأکید میکند که ای انسان اگر طالب مرگ نیستی از انسانهای دیگر فاصله بگیر. این به آن معناست که همانند وضع طبیعی، انسان گرگ و قاتل انسان است. به این سؤال که از درون این وضع طبیعی یک دولت مقتدر بیرون میآید یا یک حکومت دموکراتیک شکل میگیرد، باید بعداً پاسخ داد.
پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و تاریخ مفاهیم در مورد موضوع «مرگآگاهی» اظهار کرد: انسان تنها موجودی است که نسبت به مرگ خود آگاهی دارد و شرایط کرونایی کاری کرده است که مرگ را هر لحظه در یک قدمی خود میبینیم و مجبور هستیم بیشتر به ساحتهای انسانی توجه کنیم.
بیات با اشاره به اینکه در شرایط کنونی فضایی ایجاد شده است که انسانها بیشتر به خود برمیگردند و از بنیادها صحبت میکنند، ابراز کرد: انسانها معمولاً در زندگی روزمره به اندیشههای فلسفی و هستیشناختی و معرفتشناختی توجه نمیکنند، اما ویروس کرونا با بروز بحران در همه ساحتهای زندگی بشر، مجالی را ایجاد کرده و به یک آگاهی منجر شده است؛ آگاهی از بحران و بحران آگاهی. یعنی پیش از این تصور میکردیم همه چیز میدانیم، اما اکنون دریافتیم که هیچ نمیدانیم و همین دانستن به ندانستن و آگاهی از آن نوعی گرایش به تفلسف و عنایت به بنیادها را به وجود آورده است.
وی در پایان تصریح کرد: در نهایت، قلمرو تجربه ما به سبب هویدا شدن ویروس کرونا به چالش کشیده شده است که باید تأمل کرد و منتظر تحولات بعدی بود. ظهور همه نقشهای این ویروس باعث میشود که شاهد دگردیسی و تحول در زندگی عمومی باشیم و آن چیزی که قرار است بشویم، بیتردید آن چیزی نیست که بودهایم.
گفتوگو از فاطمه تاجبخش
انتهای پیام