صداوسیما را رسانه ملی مینامند؛ یعنی رسانهای که باید در خدمت مردم باشد و در تعریف وظایف، یک رسانه جمعی است. یعنی رسانه گروهی نیست که متعلق به گروهی خاص باشد و چون رسانه جمعی است باید نسبت به اطلاعرسانی و پخش همه برنامهها بیطرف باشد و به این دلیل که بودجه دولتی دارد باید در خدمت منافع ملی حرکت کند.
چندروزی است سریال گاندو که سال گذشته تولید و پخش شد، به بهانه پخش سری دوم آن در نوروز پیشرو، بازپخش میشود. این مجموعه در زمان پخش، عکسالعملهای مختلف خارجی و داخلی را به دنبال داشت و جدا از مقوله جیسون رضائیان که پرونده آن در اختیار آرش قادری؛ فیلمنامهنویس سریال قرار گرفته بود باقی داستان از تخیل وی نوشته شده است و وی در مصاحبهای خود بر این مورد اذعان دارد.
در اینجا ممکن است این نظر برجسته شود که غربیها هم از این سریالها میسازند و 24 و دخترک طبال و خانه پوشالی و چه و چه، پس چه هستند که سازندگان آنها به دولت خود میپرند؟ پاسخ این است که این سریالها در نقد قدرت و فساد حاصل از آن و تروریسم هستند و با وجودی که در ظاهر حمله به دولتند در باطن درباره مسئولان فریبخورده متاثر از فشارها یا توطئههای خارجی هستند. اگر جان لوکارهای وجود دارد که اغلب سریالهای جاسوسی بی.بی.سی از روی متنهای وی ساخته میشود و هالیوود هم برای عقب نماندن از قافله چندین سریال از آثار وی اقتباس میکند، نویسنده خوشقلمی است که در عین روایت ماجرایی جذاب واقعگرایی و مهمتر از آن نگاه بیطرفانهای در قضاوت رویدادها دارد و این خواننده یا بیننده است که خود آدمهای قصه را قضاوت میکند. ضمن اینکه بر اساس اسناد مینویسد و نظیر این نویسنده زیادند؛ مثلا فردریک فورسایت. در حالی که متاسفانه در کشورمان نویسندهای در ژانر جاسوسی واقعگرایانه نداریم.
جدا از ساختار ضعیف و دیالوگهای اضافه و گاه نابجا که حاصل اهداف استراتژیک سریال است و از قضا پاشنه آشیل آن در فرار مخاطب از قسمتهای اولیه به شمار میرود، این سریال به دلیل اهداف یکسویه و نمایش رویدادهای ثابت نشده، خوراک خوبی برای رسانههای مخالف و رقیب صداوسیما شد تا به تمسخر نیروهای امنیتی از یکسو و ایجاد تفرقه بین مسئولان و جناحها بپردازند. با این حال جناحهای سیاسی داخلی نیز فریب این بازی را خوردند و بدون توجه به حیله این رسانهها به هم پریدند و توسط رسانههای خود نبردی مشهود راه انداختند. در انتها هم همه این اقدامات منجر به زدن گل به خودی شد.
مسئولان مختلفی که با نیت خیر در راه انجام وظیفه تلاش کرده بودند - فارغ از اینکه نتیجه چه شد – دلخور و بیانگیزه شدند و دیگرانی که کاسه داغتر از آش شده و حتی به تذکرات رهبر انقلاب توجه نکردند و به این آتش دامن زدند، در این وضعیت هم ساکت ننشسته و وضعیت را بدتر کردند.
اینکه نیت صداوسیما از پخش این سریال که طبق اسناد چندان هم واقعی نیست چه بوده، بماند و طبق عادت همیشگی آن را فکرنشده قلمداد میکنیم، اما ساخت دومین قسمت که بهحتم با تصمیم و برنامهریزی بوده و بدتر از آن پخش آن در ایام نوروز و درست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری را متوجه نمیشویم. در حال حاضر مردم دچار فشار روحی متاثر از خانهنشینی و ترس از ابتلا به کرونا و گرانی بیسابقه و تورم 48 درصدی و ... هستند و نوروز فرصتی است که تلویزیون جای سفرها را با برنامههای مناسب و جذاب و دیدنی پر کند. آن وقت رسانه ملی، سریالی را برای پخش انتخاب میکند که هیچ مناسبتی با این ایام که با ماه مبارک شعبان نیز همزمان است ندارد و جدا از این موضوع، به شدت به انتخابات و اعتماد مردم برای شرکت در انتخابات ضربه خواهد زد چرا که عموم به موارد کلی توجه میکنند و متوجه بازی پشت پرده جناحی سریال نیستند.
مشارکت حداکثری در انتخابات و اقتدار ملی حاصله از آن، دو مقوله مهمی هستند که همه مسئولان و جناحها بر آن واقفند و قبول دارند در حالی که این نوع اقدامات منجر به بیاخلاقی و سوءاستفادههای جناحی خواهد شد که سرانجام آن هر چه شود به نفع کشور و مردم نخواهد بود. کشور ما نیز چون هر کشوری در جهان، متاثر از تغییرات سیاسی جهانی است و در این اوضاع حساس موجود میطلبد که مسئولان صداوسیما هوشمندانه عمل کنند و اگر کاری در جهت مثبت و همراه با تحولات کشور انجام نمیدهند لااقل با انجام چنین افعالی وضعیتی ایجاد نکنند که منجر به تفرقه و انشقاق بیشتر نیروها شده و وقت و هزینه زیادی برای تصحیح این وضعیت به وجود آید جای آنکه در جهت صلاح مملکت باشد.
توجه به اخلاقمداری از سوی مسئولان، یکی از توصیههای مداوم رهبری معظم بوده و این رویکرد صداوسیما –ولو به هر دلیلی لازم باشد – در این برهه که باعث دامن زدن به اختلافات و بهرهوری بیگانگان خواهد شد صحیح و به نفع منافع ملی نیست.
انتهای پیام