مژده ارشادی، دکترای روانشناسی و مدرس دانشگاه در چهارمحالوبختیاری در گفتوگو با ایکنا با اشاره به اینکه زن در جامعه امروز ما نماد مادر، مراقبت کننده و مدیر در امور خانه و قلب یک خانواده است، اظهار کرد: در گذشته الگوهای خانواده و جامعه حاکی از این بود که زن عموماً در خانه مشغول باشد و امور خانه را تنظیم کند تا بیشترین بهرهوری و بهترین نتیجه را برای وجهه بیرونی خانواده یعنی مرد، فراهم کند.
وی با ذکر اینکه زن از دیرباز در فرهنگ ایرانی اسلامی دارای جایگاه ویژه بوده و مورد مراقبت و ملاطفت قرار داشته است، ادامه داد: بتدریج با بروز جنگ جهانی اول و دوم و از بین رفتن یا از کار افتاده شدن شمار بالای مردان در اروپا، زنان بهعنوان نیروی کار وارد اجتماع میشوند و این امر به تمام جهان سرایت میکند؛ با گسترش کار زنان در بیرون از خانه شاهد بروز پدیدههایی چون مهدکودک، پرستار کودک و غیره هستیم.
ارشادی بیان کرد: اشتغال زنان در بیرون از خانه تا جایی پیش میرود که زنان حضوری گاه پررنگتر از مردان در عرصه اجتماع دارند و در اینجا طبعاً نیروهای حفاظتی و مراقبتی از زن نسبت به گذشته تقلیل یافته و در عوض الگوهای شخصیتی، رفتاری، سیاستهای اجتماعی در سطح خرد و کلان تغییر یافته و زن در پی این مسائل آسیبپذیرتر شده است.
مدرس و روانشناس بالینی دانشگاه شهرکرد با اشاره به نقش کلیدی زن در تربیت فرزند و حتی همسر، تأکید کرد: کار کردن زن بهعنوان نیروی مؤثر در حفظ جامعه در بیرون از خانه باعث میشود که این نقش خواه ناخواه کمتر اما آسیبپذیری او و در نتیجه خانواده و جامعه بیشتر میشود؛ برای تحقق سلامت این دو نهاد، زن باید هر چه بیشتر قویتر و مصونتر باشد.
ارشادی با تصریح اینکه حضرت زهرا(س) زنی خانهدار بود اما پا به پای حضرت علی(ع) کار میکرد، گفت: حضرت زینب(س) در قائله عاشورا مدیریت بحران را در خیمهها بر عهده داشتند و پس از این حادثه نیز خطابه سیاسی داشتند و وظیفه ایشان نگهداری از امام سجاد(ع) بود تا امامت و ولایت را تداوم بخشند. از دیگر سو، نقش و کارکرد وارونه زن در نمونهای چون همسر امام حسن مجتبی(ع) بروز و ظهور مییابد که رنج عظیمی به جامعه شیعیان و مسلمین تحمیل میکند و لذا نمونههای فراوانی از زنان در طول تاریخ میتوان مثال زد که نقش خود را به خوبی ایفا کردند و نیز زنانی که کارکرد آنان دچار آسیب و ناهنجاری شده است و بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در فاجعهسازی برای بشریت نقش دارند.
وی با ذکر اینکه اگرچه مرزهای حضور زن در اجتماع رد شده اما باورها در بسیاری از موارد جابجا نشده است لذا فشار بیش از اندازه بر زنان شاغل ایجاد میشود، افزود: امروز تصویر یک زن بدون اقتدار، ضعیف و ناآگاه از زن خانهدار در ذهن بسیاری از افراد جامعه نقش بسته شده و زن شاغل تصویر یک انسان افراشته و موفق و مقتدر را در اذهان متبادر میکند و این باعث تفویض کامل وظایف یک زن خانهدار به زن شاغل در بیرون از خانه میشود یعنی زن شاغل علاوه بر پرداختن بهکار، باید یک منزل مرتب و روبهراه را نیز برای خانواده فراهم کند و در امر تربیت و نگهداری فرزندان و رسیدگی به همسر و امور خانه نیز به نحو احسنت ایفای نقش کند.
عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران تصریح کرد: در نگاه عموم جامعه، زن شاغل یک کارمند نمونه در محل کار و یک مادر و زن نمونه در خانه است و همین تعریف از زن شاغل سبب ایجاد گرانباری نقش عمیق در این زنان میشود، سلامت روان آنان را به چالش میکشد و از آنان تصویر یک زن ایدهآل و غیرواقعی خواسته میشود که هیچگاه نمیتوانند این تصویر را از خود بسازند.
ارشادی با ذکر اینکه زن شاغل بخش زیادی از انرژی، سرمایه فردی و توان خود را در جایی صرف میکند که چه بسا به دلیل مشکلاتی چون استرس شغلی، حجم کار، فشار کاری و غیره چندان خوشایند نیست، ادامه داد: زنی که از چنین محیط پرمشغله و استرس جدا و راهی خانه میشود، در پی تصویرسازیهای ایدهآل اشتباه که به خود زن شاغل نیز تلقین شده است دائماً باید افکار و دغدغهها و فشارهای دیگر مربوط به خانه را نیز متحمل شود و به امور خانه و همسر و فرزندان رسیدگی کند تا به آن تصویر غیرواقعی و غلط برسد.
وی متعادلسازی انتظارات افراد جامعه و اعضای خانواده در قبال زن شاغل را حافظ سلامت روان وی دانست و توضیح داد: به همسر زن شاغل باید تفهیم شود که این زن نیاز به استراحت دارد و نیاز به زمانی دارد که دغدغههای ذهنش کم شود تا جسم و روح مستهلک از کار را بازیابی کند و لذا نیاز دارد که همراهی و همدلی بیشتری از همسر و فرزندانش ببیند.
ارشادی ضرورت تربیت فرزندان و همسر خانواده زنان شاغل را یادآور شد و بیان کرد: یکی از مؤلفههای خانواده موفق که سلامت روان افراد را بهدنبال دارد، همکاری و قدردانی اعضای خانواده از یکدیگر است؛ مردی که زودتر از همسر شاغلش به خانه میرسد و کارهای عقب مانده خانه را انجام دهد مثلاً غذا را گرم کند یا به فرزندان رسیدگی کند قطعاً نهتنها اقتدار مردانه او خدشهدار نمیشود بلکه سلامت روانی و عاطفی خانواده را ارتقا میدهد. همچنان که امیرالمؤمنین(ع) در کار خانه یاریگر حضرت زهرا(س) بودند و پیامبر(ص) به فرزندان زهرا(س) رسیدگی و با آنان در خانه بازی میکردند؛ در سیره بزرگان و علمای دینی ما نیز این موارد بهوفور به چشم میخورد.
این روانشناس و مدرس دانشگاه در استان بیان کرد: عدم شناسایی مؤلفههای زندگی سالم در خانواده و عدم تعامل و همفکری در خانواده از عوامل آسیبپذیری زن هستند و لذا تغییر و تقویت الگوهای همکاری صحیح در خانواده و تلطیف دیدگاههای مرد نسبت به همسر شاغلش باید اتفاق بیفتد؛ در مدارس، کلاسها و دورههای مهارتی، کلاسهای ضمن خدمت، سازمانهای متولی، صدا و سیما و فضای مجازی به جای ارائه تصویر قلدر و متکبر از مردان، مردی الگوسازی شود که در کارهای خانه به همسر خود کمک میکند.
ارشادی با یادآوری اینکه شرایط اقتصادی جامعه به ناچار سبب ورود یافتن زنان به عرصه کار و درآمدزایی برای تامین نیازهای خانواده شده است، گفت: اما هیچیک بر دیگری برتری ندارد و حقوق هر دو برابر است، گاه مشاهده میشود که ظلم به زنان بیشتر است مثلاً زن شاغل حتی با مدارک تحصیلی بالا حق عائلهمندی دریافت نمیکند اما مرد با هر مدرک و سطحی حقوق و مزایای شغلی بیشتری دارد و سنوات بیشتری برایش لحاظ میشود.
وی مؤلفههای سلامت روان زنان در محیط کاری را نیز مهم ارزیابی کرد و افزود: منابع انسانی یک سازمان گذشته از جنسیت آنان ارزشمندند و باید قوی باشند تا قدرت سازمان بالا برود، وقتی کارمند زن باردار است سازمان باید مؤلفههای روانی و تشویقی ویژهای چون اعطای مرخصی بیشتر یا قرار دادن ساعتهای سلامت بارداری و غیره پیشبینی کند و بعد از فارغ شدن نیز مزایای بیشتر تفریحی و سلامت روان در نظر گرفته شود تا این فرد وظایف پر استرس کمتری را تجربه کند.
عضو انجمن خانواده درمانی ایران با تأکید بر ضرورت ارتقای اعتماد به نفس زنان و پذیرنده کردن محیط کار به جای آزارنده ساختن آن، گفت: پژوهشها میگویند که زنان شاغل عموماً از سن ۴۵ سالگی دچار سردردهای میگرنی عصبی و حتی افزایش احتمال بروز اماس میشوند زیرا گاه اضطرابهای شدیدی را به دلیل زن بودن در محل کار متحمل شده و نتوانستهاند آنرا برای دیگران بازگو کنند و مسائلی چون تحقیر و توهین را بدون مطرح کردن با کسی تحمل کردهاند.
ارشادی تصریح کرد: مهارتهای زندگی اعم از حل مسئله، مدیریت بحران، مدیریت استرس، مهارتهای ارتباطی و غیره کمک میکنند تا زن در محیط کار و جامعه شفافتر باشد و لذا خود زن شاغل نیز باید شرایط را حتیالامکان بپذیرد اما مدیریت کند و نیز بپذیرد که یک ابرانسان نیست بلکه یک فرد عادی است که باید بتواند این شرایط را مدیریت کند و اجازه ندهد در چرخه اضطراب، رفتارهای پرخاشگرانه و ناکام کننده گرفتار شود.
وی با اشاره به دیدگاه برخی زنان بدسرپرست و بیسرپرست در قبال شغلشان مبنی بر اینکه از سر ضعف و بدبختی ناچارند کار کنند، گفت: باید موقعیت شغلی این دست زنان بهعنوان یک پتانسیل توانمندسازی و ابزاری برای رفع محدودیت آنان بازتعریف شود تا با القای این تعریف جدید، سلامت روانی آنان نیز بازیابی شود.
این مدرس و روانشناس بالینی دانشگاه شهرکرد با مهم ارزیابی کردن نقش شبکههای اجتماعی و رسانههای جمعی در الگوسازی و برندسازی از زنان موفق، بیان کرد: جای خالی ساخت برنامه و محتوا در خصوص این دست زنان موفق از زنان بزرگ تاریخ گرفته تا تاریخسازان معاصر بهشدت محسوس است؛ باید پرسید قهرمانان کتابهایی چون «من زنده هستم» یا «دا» و صدها کتاب دیگر از این دست چقدر بهمدد فیلمها و سریالها و محتواهای خوب در جامعه شناخته شده هستند؟ زنان کارآفرین موفق تا چه اندازه بهعنوان الگوهای تعاملی خانواده مورد توجه و دقت و الگوسازی قرار گرفتهاند؟
ارشادی با طرح این پرسش که در آموزش و پرورش چند درس با عنوان مهارتهای ارتباطی در خانواده یا غنیسازی روابط زوجین یا همکاری در خانواده به نوجوانان و جوانان آموزش داده میشود؟ تصریح کرد: همچنین پرسش اینجاست که فیلمهای تلویزیون و سینما در اشاعه و تعمیق این ضرورتهای زندگی تا چه اندازه کار کرده و موفق بودهاند که قطعاً پاسخ به این پرسشها ناامید کننده است.
وی با اشاره به هدفگذاری دشمن و صرف هزینههای هنگفت در راستای فروپاشی خانواده و بهویژه زن، بیان کرد: باید دید آیا امروز زنان ما در جامعه تعریف زن بودن دارند؟ امروز شاهدیم که بنیانهای شخصیتی، اعتقادی، فرهنگی و عرفی زن در جامعه دچار اختلال شده و شاهد انواع تبعات ناشی از تکانشی بودن شرایط زنان شاغل هستیم. عدم همراهی همسر و فرزندان با زنان شاغل در خانه و نبود آموزش و آگاهی لازم در جامعه باعث شده است که گاه شاهد تبعات روانی سوء در زنان باشیم.
این مدرس دانشگاه در استان تصریح کرد: امروز به جای الگوسازی و برجسته ساختن نقش زنان شاغل و کارآفرین موفق این یا آن زن بازیگر پررنگ میشود که فلان لباس و پوشش را از فلان بازار خریداری کرده و یا فلان آرایش را در فلان مرکز زیبایی انجام داده است حال آنکه از خدمات و قصه زندگی یک زن موفق تولیدکننده یا کارآفرین یا استاد دانشگاه مغفول مانده و به جای الگوسازی الگوسوزی کردهایم.
ارشادی رسیدگی به امور روانی مردم را بخشی از وظیفه استانداری، فرمانداریها، پیشگیری از وقوع جُرم، معاونت فرهنگی و اجتماعی دادگستری، نهادهای بهزیستی، شوراها و غیره دانست و توضیح داد: آیا در آموزشهای متعدد و پرشمار ضمن خدمت در سازمانهای مختلف به این مباحث توجهی وجود دارد؟ آیا تدابیری برای کمک به سلامت روان زنان شاغل اندیشیده شده است؟ حتی مشاهده میشود که مجلس نیز که وظیفه قانونگذاری و نظارت بر قانون را دارد، توجه به سلامت روان زنان شاغل را فراموش میکند و نتیجه این بیتوجهیها، نبود آموزش و آگاهی، غفلت، توقعات بیجا و عدم همراهیها وجود فضای پر از رنجی است که بسیاری از زنان شاغل جامعه در آن قرار دارند.
این مدرس دانشگاه در پایان گفت: نباید از زن شاغل یک تصویر ایدهآل غیر قابل دستیابی ساخته شود که هم در محیط کار و هم در امور خانهداری باید سرآمد شود، زیرا فاصله میان خود واقعی و خود آرمانی زنان شاغل باعث کاهش اعتماد به نفس میشود و بتدریج چاه عدم سلامت روانی این زنان عمیق و عمیقتر خواهد شد.
انتهای پیام