رسول کمالی دولتآبادی؛ مدرس هنر و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان و عضو مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی ایران است. وی دکترای تخصصی در رشتۀ حکمت هنر ادیان از دانشگاه ادیان و مذاهب را دارد و مقالات بسیاری در این حوزه نوشته است.
تمرکز تولید این روزهای سیما بر تولید و پخش سریالهای تاریخی است که برخی از آنها روایت تاریخی دارند و تعدادی فقط در یک برهه تاریخی روی میدهند.
با وی در ایکنا پیرامون سریالهای تاریخی و مخاطب هدف گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه با آن همراه میشویم.
فیلمی که در آن واقعهای از گذشته به صورت دراماتیزه روایت شود فیلم تاریخی است. درباره بخش دوم سؤال باید گفت به دلیل اهمیت و جایگاهی که برخی افراد دارند پرداختن به زندگی آنها میتواند برای مردم جذاب باشد برای همین هم در سینما یا تلویزیون از این موضوع استفاده زیادی میشود. در کنار این شکل از برنامهسازی، هستند رویدادهایی که در تاریخ یک سرزمین اهمیت بالایی دارند. پس پرداختن به این موضوعات همیشه جذابیت لازم را دارد. برای مثال به انقلاب مشروطه یا نهضت جنگل اشاره میکنم که پیرامون آنها میتوان فیلم و سریال تولید کرد. مخاطب تولیدات تاریخی تنها توده مردم نیستند بلکه در کنار عام مردم، بخش فرهیخته و خاص جامعه هم نسبت به این دست موضوعات گرایش دارند.
همانگونه که میدانید در سینما، دلیل اصلی تولید هر کاری سرگرمی است زیرا این رسانه اساساً به این دلیل خلقشده است اما در کنار این مهم آگاهیبخشی به تماشاگر اتفاق مثبت دیگری است که میتوان برای تولیدات تاریخی متصور شد. برخی مواقع کارکرد آگاهیبخشی کارهای تاریخی از کتاب هم بیشتر است. بگذارید سریال «بوعلی سینا» را مثال بزنم. شاید اگر از مردم درباره این دانشمند سؤال کنید اطلاعات چندانی درباره او نداشته باشند اما بعد از تماشای مجموعه تلویزیونی زندگی وی، مطمئناً بسیاری از مردم با ابوعلی سینا بیشتر آشنا شدهاند. چنین دستاوردی را در کمتر اثری میتوان مشاهده کرد. از طرفی تولیداتی نظیر «بوعلی سینا» هویت ملی را هم تقویت میکند. این امر امتیاز بسیار مهمی است که عموماً نسبت به آن توجه لازم صورت نمیگیرد درصورتیکه کارکرد آن بسیار مهم است .
نکته دیگری که در این میان وجود دارد احساس غرور و هویتی است که کارهای تاریخی میتواند برای جامعه داشته باشد. این اتفاق انتظار میرود حتی به موضوعاتی چون مبارزه با استعمار و استکبار هم تعمیم پیدا کند. همچنین باید اضافه کرد تجربهاندوزی از تولیدات تاریخی قادر است در جریانات اجتماعی امروز هم تأثیرگذاری مثبت خود را داشته باشد.
قبل از انقلاب کارهایی نظیر «دلیران تنگستان» یا «سلطان صاحبقران» ساخته شدند که در آنها به مفاخر و افتخارات این سرزمین توجه شد. بعد از پیروزی انقلاب با گذر از فیلم فارسی نگاه به این حوزه شکلی جدیتر به خود گرفت. تولیداتی نظیر «سربداران»، «کوچک جنگلی»، «بوعلی سینا» و... از جمله این اتفاقات است در این میان مشکلی وجود دارد آنهم اینکه برخی مواقع نگاه به شخصیت شکل سیاسی به خود گیرد. برای مثال قبل از انقلاب به میرزا کوچک خان به عنوان یک طغیانگر نگاه میشد اما بعد از انقلاب عکس آن شد. درباره شخصیتهای تاریخی باید تنها به واقعیت اکتفا کرد وگرنه اگر بخواهیم پیرامون افراد غلو داشته باشیم مخاطب را از اثر دور خواهیم کرد.
بهترین مثال در این رابطه سریال «هزاردستان» ساخته علی حاتمی است. بسیاری از شخصیتهای این مجموعه واقعی نیستند اما به اندازهای کارگردان نگاه واقعی به شخصیتها داشته که تماشاگر آنها را باور کرده و از آن تأثیر میگیرد. برای همین هم بعد از گذشت سالها از تولید این مجموعه، باز هم این سریال دیدن دارد.
نگاه سیاستزده به تاریخ تنها به بعد از انقلاب خلاصه نمیشود بلکه قبل از انقلاب نیز این وضعیت وجود داشته است. در دوره پهلوی تمام تولیدات فرهنگی روی یک امر تأکید داشتند آنهم بیلیاقتی و فرومایگی قاجار بود. درست است که در زمان قاجار اتفاقات ننگین بسیاری رخ داد اما در کنار تمام زشتیها نقاط روشنی هم دیده میشد. برای همین سیاه نگاه کردن به تاریخ هیچگاه پاسخ مثبت نخواهد داد.
این دو را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد. زیرا اینکه بخواهیم به بهانه کیفیت، کمیت را قربانی کنیم خود آسیب جدی است که باعث پایین آمدن تعداد تولیدات میشود. بهترین اتفاق در این عرصه توازنی است که باید در این رابطه وجود داشته باشد. چون اگر بتوان این دو را در کنار یکدیگر داشت اتفاقات خوبی را رقم زدهایم وگرنه با تکیه بر یکی از این دو شاخصه نتیجه دلخواه حاصل نخواهد شد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام