حجتالاسلام سیدطاهر غفاری، مدرس حوزه علمیه قم و شاگرد آیتالله بهجت در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، به مناسبت سالروز وفات این عارف و مرجع عالیقدر به بیان نکاتی از زندگانی این استاد گرانقدر پرداخت و گفت: توفیق من در شاگردی ایشان طولانی بود، در سال 1374 شمسی تا یک سال به رحلت ایشان عمدتاً در ایام درسی و غیردرسی در دوران قبل از مرجعیت ایشان و پس از آن خدمت ایشان میرسیدم و مشمول لطف ایشان بودم.
این مدرس حوزه علمیه اظهار کرد: نکاتی وجود دارد که معمولاً اولیای الهی و مردان خدا هر قدر هم سعی کنند شئونات باطنی را کتمان کنند از وجنات ایشان درز میکند. ایشان در زمینه عنایات خاص خداوند متعال، به گفته برخی بزرگان مشمول الطاف خاصی هستند، مقاماتی را دریافت کردند و به مراتبی از توحید نائل شدند.
بیادعایی در رفتار آیتالله بهجت شاخص بود
وی بیان کرد: ایشان در رفتار عادی خود هرگز این معانی را ابراز نمیکردند؛ یعنی کاملاً بدون اینکه کوچکترین ادعایی از کلامشان معلوم باشد، همیشه خود را در درگاه خداوند متعال مقصر میدانستند. ابرازشان به گونهای نبود که کسی حس کند مثل این است که دارند تشریفاتی حرف میزنند یا تعارف میکنند، به جد این معنا در شئونات ایشان واضح بود. این تعبیر از تعبیرات معروف ایشان است که میفرمود: «من از اول از نماز خودم راضی نبودم، الان هم راضی نیستم». از نماز خود گله داشتند که آنطور که باید باشد نیست. هرگز احساس این که ما فلان معنا را داریم نه در علم و نه عمل از ایشان سراغ نداشتیم. بیادعایی کاملاً در ایشان شاخص بود و هرگز این احتمال وجود نداشت که لطف خاص خداوند را ابراز کنند تا برای خود پیش دیگران شأنی کسب کنند.
آیتالله بهجت تحت تأثیر دریافت عمیق از توحید، نماز حقیقی اقامه میکردند
غفاری عنوان کرد: اما واقعیتی که نمیشد آن را کتمان کرد این بود که کاملاً بارز بود که ایشان با خداوند زندگی میکنند. در زندگی عادی ایشان، حرف زدنشان، سکوتشان، درسشان، منزلشان، زیارتشان، رفت و آمدشان در تمام اعتقاداتشان واضح بود که خدا اصلیترین محور است؛ آنچه که متأسفانه در زندگی معمول انسانها در حد شعار و یک اسم باقی مانده است، لکن در این مرد بزرگ کاملاً واضح بود که به شکل جدی و حقیقی خداوند متعال محور قرار دارد و حالات ایشان هم تحت تأثیر التفات به محضر خدا قرار دارد؛ یعنی عمیقاً از رفتار ایشان صددرصد انسان میفهمید ایشان دریافت عمیقی از توحید و حضور خداوند متعال و حاکمیت خدا کردهاند. چون این دریافت قوی بود به خصوص در نماز کاملاً مشهود بود که تحت تأثیر این معرفت یک نماز حقیقی اقامه میکنند.
شاگرد آیتالله بهجت ادامه داد: با تمام وجود در نمازشان حاضر بودند و از لحن اذکاری که در رکوع، در سجده یا قرائت حمد و سوره و یا نحوه ایستادنشان در حال نماز و قیامشان واضح بود که مثل یک بنده کاملاً ذلیل و ناچیز در محضر سلطان حقیقی ایستادهاند و این معنا کاملاً مشهود بود.
ضرورت ظهور زیبایی و شکوفایی دینداری در وجود مبلغ
این مدرس حوزه علمیه با اشاره به تأکیدات آیتالله بهجت در خصوص تبلیغ عملی دین گفت: آنچه که ایشان به عنوان شأن تربیتی به شدت مورد تأکید قرار میدادند و به بیانات مختلف به آقایان طلاب و عموم کسانی که با ایشان در ارتباط بودند و میخواستند به نحوی به مسائل تبلیغی توجهی داشته باشند، تأکید داشتند که تلاش کنید آنچه را که میخواهید تبلیغ کنید در وجود خود شما متجسم باشد و تبلیغ عملی بکنید. ببینید که دیانت یعنی چه؟ مردم قبل از اینکه در کلام شما ببینید در نفس وجود شما ببینند. این معنا را به شدت اصرار داشتند که آنچه نیاز است عبارت از این است که حقیقتاً معانی مورد تبلیغ در وجود خود مبلغ حضور داشته باشد. اگر توحید تبلیغ میکند اگر دین را، حلال و حرام، شؤونات حقیقی دستورات الهی را، خود بهره خود را برده باشند تا دیگران، زیبایی و شکوفایی دینداری را در وجود یک مبلغ ببینند. ایشان این موضوع را یک امر اساسی در تأثیرگذاری یک تبلیغ موفق برمیشمردند.
آیتالله بهجت حاضر نبودند در صرف اوقاتشان مسامحه کنند
وی با بیان اینکه از جمله شئونات دیگر ایشان برنامهریزی بسیار دقیق در زندگی بود، افزود: ایشان جدیت در برنامهریزی داشتند. با اینکه از نزدیک ما شاهد این معنا بودیم که چقدر رأفت و رحمت خداوند متعال در وجود ایشان دیده میشود و ظهور رحمت خدا در کلام و رفتار ایشان مشهود بود، لکن، اصلاً به این معنا نبود که اوقاتشان را با اشخاصی مسامحه کنند و در صرف اوقات سهلانگاری کنند. برای هر کاری وقت خود را داشتند و در برابر افرادی که میخواستند گاهی به سلیقه خود فشاری بیاورند کاملاً مقاومت میکردند. حس میکردیم کاملاً به جد عمر خود را میپایند که مبادا از آنچه که تشخیص دادند رضای خدا در آن است، خارج شود. برنامهریزی و نظم بسیار بارزی در عموم کارهای ایشان در روزمره مشهود بود.
غفاری اظهار کرد: معنایی که خیلی مهم بود این بود که ایشان یک سکوت طولانی داشتند. یعنی اگر در حضور مردم، شاگردان و حتی بزرگان و آنانی که در جامعه وجاهتی دارند، حضور مییافتند ایشان جز به ضرورت و آنچه تشخیص دادند، وظیفه ایشان است، سخنی نمیگفتند. واضح بود که تشخیص میدادند غیر از آن موقع سکوت را از دست ندهند.
شاگرد آیتالله بهجت گفت: یک سکوت بسیار معنادار و توأم با فکر در چهره ایشان مشهود بود. برخی از شاگردان اسبق علامه برای ما نقل کردند که آقایان به محضر مرحوم علامه طباطبایی که از نجف با آیتالله العظمی بهجت رفاقتی طولانی داشتند، رسیده بودند، ایشان فرموده بود که به مجلس روضه ایشان حاضر بشوید و هیچ کار نکنید جز اینکه بنشینید و فقط به چهره و وجنات ایشان نگاه کنید، چراکه اثر تربیتی مهمی برای این معنی قابل بودند.
شاگردان ایشان برای سکوت معنا دار و توأم با خضوعشان اثر تربیتی قائل بودند
مدرس حوزه علمیه قم با بیان اینکه قسمت مهمی از مشکلاتی که الان بشر دارد، مربوط به زبان است که باید کنترل شود، ادامه داد: سکوت طویل ایشان معنادار بود. کاملاً با حالت خضوع و ادب توأم بود به گونهای که با سکوت خود کاملاً تربیت میکردند. کنترل عجیبی روی زبان خود داشتند. در روایات میبینیم کسانی که واجبات الهی را انجام دادند و از محرمات به دور هستند، اولین سفارشی که در مقامات بالاتر به آنها میشود سکوت و حفاظت بر آثار و عوارض گفتار است تا انسان کاملاً خود را از لغو برحذر دارد و جز به اندازه ضرورت لب به سخن نگشاید و این نکته قویاً در وجود ایشان معلوم بود.
غفاری گفت: ما کم توفیق داشتیم غذاخوردن ایشان را ببینیم، مدت کمی که دیدیم، غذای بسیار محدود به اندازه نیاز و ضرورت بود. از وضع جسمانی ایشان معلوم بود به خوراک جز به اندازه ضرورت نمیپردازند و دنبال این نبودند که نفس خود را بپرورانند. وظیفه است که از این بدن کار کشیده شود به اندازه کاری که کشیده میشود، غذا لازم است، پس غذا مقدمه سلامت جسم و برای این است که بدن سرپا باشد، بنابراین هدف نیست. لذا غذای ایشان به اندازهای بود که تشخیص میدادند، لازم است.
وی اظهار کرد: این معانی دست به دست هم داده بود با آن حضور دائمی که خود را در محضر خداوند، میدیدند، ایشان را به یک نور تبدیل کرده بود. افرادی که نزد ایشان بودند عظمت خداوند را در ایشان حس میکردند. این معنا که ایشان برای خدا تواضع کرده بود، بزرگش کرده بود.
شاگرد آیتالله بهجت ادامه داد: از برجستهترین نکات زندگی ایشان این بود که مطلبی را که حقانیت آن را فهمیده بودند به هیچ قیمتی آماده نبودند آن را با کسی معامله کنند و یا از آن کوتاه بیایند و در این زمینهها بسیار مصر و دارای استقامت بودند.
غفاری افزود: چنین نبود که ایشان رسیدگی خاصی به ظاهر خود داشته باشند. با وجود اینکه دارای شأن مرجعیت و عالیترین منصب علمی شیعه و محل رجوع همه بودند، بیاعتنایی نسبت به این تشریفات دنیوی کاملاً در وجود ایشان مشهود بود. لذا وقت ایشان آزاد بود تا با خدا باشند و این باخدا بودن یعنی زمینه آن را فراهم کرده بودند تا از ناحیه خداوند متعال، عنایات خاصی دریافت کنند.