«عليرضا مرادی»، پژوهشگر علوم اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه مركزی، گفت: بسياری از مراسم مذهبی كه در حال حاضر در كشور ما انجام میشود بر اساس يك الگوی صحيح و مدل مشخص شكل گرفته و آن تبديل اعتقادات به عادت است.
وی با بيان اين مطلب كه تبديل اعتقاد به عادت در طول مدت زمان بسيار طولانی و در گذر نسلها ايجاد میشود، تصريح كرد: اين مناسك برگرفته از اعتقاداتی است كه به باورها و آداب و رسوم تبديل شده در گذر زمان آرام آرام شكل گرفته و برای ما بهصورت عادت درآمده است و اين همان الگوی صحيح اعتقادی است.
مرادی گفت: هنگامی اين نمودار شكل وارونه به خود میگيرد، عادتهای افراد به اعتقادات آنها تبديل میشود و اين همان مسير نادرستی است كه در جريان تحولات اجتماعی ايجاد شده و رفتارهای عقيدتی مردم را در جامعه دچار تغييرات غلط میكند.
وی تأكيد كرد: برخی از اين مسيرهای نادرست بر اساس خواست افراد و جريانهای مغرض و با برنامهريزی حساب شده در جوامع شكل گرفته با ظرافت باورهای مردم را تغيير داده و آنها را به مسيرهای اشتباه رهنمون میشود.
مرادی گفت: ورود به جامعه صنعتی مدرن و همچنين ورود به دهكده كوچكی كه از آن با عنوان دهكده جهانی نام میبرند ارتباطات ميان افراد را آنقدر نزديك كرده است كه روی تمام خواستهها، آرزوها و رفتارهای آنها تأثير گذاشته و در جريان خود ارزشها، سنتها و عادتهای ما را شكل میدهد و پس از طی اين مرحله است كه ما رفتارهای اعتقادی خود را بر اساس ارزشهای جديد دنيای مدرن و عادتهای شكل گرفته در اين مسير انجام میدهيم.
وی با بيان اين مطلب كه اگر اعتقادات انسانها به شكل پايهای و اساسی و با بينش و فهم درست و اصولی در آنها شكل بگيرد بهتدريج در ساختار ذهنی افراد استوار شده و ارزشهای چنين انسانهايی نيز بر اساس اعتقادات آنها استوار شده و فرم و شكل خواهد گرفت، گفت: ارزشهای مذكور بهتدريج به عادتهايی تبديل میشود كه پايه در اعتقادات انسان دارد و در اين مرحله، ايجاد تغيير و تزلزل در مبانی اعتقادی انسانها به سختی امكانپذير است.
مرادی تصريح كرد: هنگامی اعتقادات، مسير درستی را طی نكنند پس از شكلگيری خود ضربات بزرگی را بر بدنه دينی و باورهای جامعه وارد كرده و راه را برای بسياری از سوءاستفادههای افراد مغرض باز میكنند و آنچه بهعنوان باورهای غلط اعتقادی در طول ساليان دراز در ذهن يك جامعه شكل گرفته و تهنشين شود به سختی لايروبی و پاكسازی خواهد شد.
وی به استفاده از ابزاری چون چلچراغ و علم در مراسم عزاداری بهعنوان يك سنت غلط اشاره كرد و گفت: استفاده از اين نشانه و ابزار در عزاداری سنتی ما با ظرافت و برنامهريزی خاصی وارد شده و پس از تحت تأثير قرار دادن باورهای افراد، استفاده از آن در گذر زمان بهصورت يك ارزش و باور توسط جامعه مورد قبول قرار گرفته است و همين مثال نشاندهنده اين است كه مسير اعتقادی جامعه بهويژه جوانان بهدرستی طی نشده است.
مرادی افزود: جوانی كه اعتقاداتش بر پايه درستی بنا نشده باشد بهراحتی علم را پذيرفته با آن ارتباط برقرار میكند و در چنين شرايطی كه اين ابزار برای او ارزش پيدا كرده است نمیتوان بهراحتی اين نماد را كه متأسفانه هيچگونه اطلاع يا فهمی از فلسفه وجودی آن ندارد از او گرفت.
وی با تأكيد بر اينكه سعی در تغيير اينگونه باورها بهصورت ناگهانی و در يك مقطع كوتاه كار اشتباه و عبثی است كه میتواند به بدنه اعتقادی جامعه ضربه وارد كند، گفت: اينگونه برخورد مسئولين با برخی حركتها كه در جامعه شكل ارزشی پيدا كرده است به هيچوجه كارساز نبوده و نهتنها تغييری ايجاد نمیكند، بلكه مشكلات جديدی را نيز ايجاد كرده و باعث سردرگمی افراد نيز خواهد شد.
مرادی با تأكيد بر اينكه ايجاد تغيير در باوری كه در طول ساليان دراز ايجاد شده است نيازمند صرف انرژی، هزينه و زمان قابل توجهی است گفت: بايد زمينههای تغيير در افراد آماده شود و اين كار را نمیتوان در يك مدت زمان كوتاه و بهصورت اجباری انجام داد.
وی در ادامه به سخنان امامخمينی(ره) در مورد لزوم ارتباط حوزه و دانشگاه اشاره كرد و افزود: مهمترين اصل در مسير شناخت درست اين معضل و ايجاد راهكار برای رفع آن در جامعه اسلامی ما، ايجاد ارتباط دوسويه، قوی و علمی ميان حوزه و دانشگاه است.
مرادی گفت: متأسفانه در حال حاضر ارتباط بين حوزه و دانشگاه يكسويه بوده و با وجود اينكه علمای حوزه به دانشگاه راه پيدا كردهاند، ولی حوزه در خصوص ورود جامعه دانشگاهی به مراكز حوزوی آنچنان كه بايد و شايد همكاری نكرد و عدم ارتباط تنگاتنگ اين دو مركز بزرگ و تأثيرگذار علمی و مذهبی در جامعه، زمينههای ضعف اعتقادی را در افراد جامعه ايجاد كرده است.
وی افزود: ارتباط و تعامل درست و معنادار جوامع دانشگاهی و حوزوی و همچنين ورود دانشمندان رشتههايی همچون جامعهشناسی، روانشناسی، مردمشناسی و حتی روانپزشكی در حوزههای علوم دينی و تبادل اطلاعات و انديشهها در ميان اين دو گروه كه هر يك در حوزه تخصصی خود صاحبنظر هستند میتواند موجبات كشف و رفع بسياری از چالشها را در مبانی اعتقادی افراد جامعه ايجاد كرده و اين افراد میتوانند پس از شناسايی معضلات و ابعاد مختلف آسيبهای اجتماعی در زمينههای مذهبی راهكارهايی عملی برای برطرف شدن معضلات مذكور پيشنهاد كنند.
مرادی گفت: اگر دانشمندان علوم دينی و جامعهشناسان در حوزه جامعهشناسی دينی به يك نقطه مشترك و تفاهم برسند میتوانند به مرحله بعد كه همان مرحله شناسايی چالشها و يافتن راهكار برای رفع آنهاست وارد شده و پاسخ بسياری از سوالات را پيدا كنند.
وی با تأكيد بر اينكه بهويژه در خصوص عزاداریها بايد بسياری از رفتارها و باورها بازشناسی شده و نقاط مشترك و نقاط تداخل ميان باورهای اعتقادی اديان كه در برخی موارد مشكلات عديدهای را برای مردم در مذاهب مختلف ايجاد میكند توسط دانشمندان علوم دينی، جامعهشناسان، تاريخدانان و بسياری از عالمان علوم مختلف شناسايی و واكاوی شود، گفت: اگر خواستار رفع آسيبهای عزاداری به شكل پايهای و اساسی هستيم بايد با اين معضلات بهصورت اساسی برخورد كنيم و اين مهم به صرف زمانهای بسيار طولانی و شايد چند دهه تلاش پيگير نياز داشته باشد.
اين پژوهشگر علوم اجتماعی در پايان با بيان اين مطلب كه ارايه درست آسيبشناسی دينی در مدارس میتواند در ايجاد شناخت پايهای نسبت به باورهای عميق دينی تأثيرگذار باشد، خاطرنشان كرد: اينكار زمانی بايد انجام شود كه تعامل ذكر شده بين علمای علوم دينی و اجتماعی به بهترين شكل انجام شده باشد و ما به شكل دقيق و كامل بدانيم كه از كجا بايد شروع كنيم.