به گزارش خبرگزاری بينالمللی قرآن(ايكنا) شعبه خوزستان، نشست نقد و بررسی مبانی سلفیگری با حضور آيتالله سيدمحمد حسينیقزوينی، مدير شبكه جهانی ولايت شامگاه نهم مهرماه در مدرسه علميه اميرالمؤمنين(ع) كوتعبدالله برگزار شد.
در پایان اين نشست، پس از سخنرانی آيتالله حسينی قزوينی، برخی سؤالات از سوی طلاب مطرح شد، همچنین درباره برخی از شبهات وهابیت بحث شد كه در اين مجال برخی از اين پرسشها به همراه پاسخ ارائه میشوند.
اين اشكال به خدای عالم نيز هست كه چرا به پيامبر(ص) دستور نداد چنين كاری بكند اما بنا نيست همه كارها توسط رسول اكرم(ص) انجام شود: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا؛ ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس» (انسان/3) بسياری از مسائل هستند كه پيامبر(ص) نسبت به آنها آگاهی داشتند مثلاً پيامبر(ص) در جنگ احد میدانست كه مسلمانان شكست میخورند، پس چرا به جنگ احد رفتند؟ بنا نيست پيامبر(ص) در مباحث تكليفی به علم غيب خود عمل كند.
آنان به هيچ كتاب و منبعی عالم نيستند. وهابيت عمدتاً از احساسات مردم استفاده میكند. در كتاب «وهابيت از منظر عقل و شرع» به اين بحث پرداخته شده است. در برخی از موارد از نظر فنی تحريك عواطف بيش از استدلال به آيات و روايات پاسخگو است. در ميان برخی از مردم، گرايش به تفكر وهابيت، ارتباطی به مباحث سياسی و عقيدتی ندارد بلكه اينان بهواسطه وضع نامطلوب مالی و در عوض دريافت مبالغی اين تفكر را رواج میدهند.
به هيچ كدام، وهابيت مولود استعمار است. در همان قرن 7 هجری، ابن تيميه تحت تأثير استعمار غرب قرار گرفت و اين مباحث را مطرح كرد و در قرن دوازدهم نيز محمدبن عبدالوهاب تحت تأثير استعمار بريتانيا قرار گرفت و اين قضايا را مطرح كرد. البته بنيانگذاری اصلی وهابيت، عمدتاً به يهود و انگليس برمیگردد.
اگر كسی مسلط بر مباحث باشد و مناظره كند، بسيار خوب است. در روايتی از امام صادق(ع) آمده است آنان كه مسلط نيستند و در مباحث دينی مناظره میكنند، ضررشان بيش از ديگران است چون جوابهای نادرست آنها باعث بدبينی به مذهب شيعه میشود.
سيدكمال حيدری نزديك 10 سال است كه عليه وهابيت كار میكند، ضربهای كه وی به وهابيت در كشورهای عربی زد، كمتر كسی زده است. انصاف را نبايد دور نگه داريم. اگر نواقص فردی را میگوييم، محاسن او نيز بايد گفته شود. ولی وی دو سه اشتباهی كرد كه اشتباه او امروز به فرهنگ شيعه ضربه زده است؛ يكی آنكه گفته تنها مرجعی كه كامل است من هستم و غير از من تمام مراجع ناقص هستند. اخيراً نيز گفته است اكثر روايات شيعی برگرفته از يهود، نصاری و مجوس است كه اين گفته وی در شبكه وهابي(صفا) مرتب پخش میشود. ايشان همچنين كتاب سليم بن قيس را زير سؤال برد، هجوم به خانه حضرت زهرا(س) و شهادت ايشان و ... را زير سؤال برد كه زيبنده نبود. در حال حاضر براساس دستور صريح مقام معظم رهبری وی را ممنوعالتصوير كردند. در جلسات متعددی كه با علما داشتيم بنا شد در جلسهای با حضور آيتالله كورانی، آيتالله طبسی و ... از ايشان دعوت شود و مباحثه علمی شكل گيرد ولی با همه اينها، آيتالله كمال حيدری 10 سال عليه وهابيت جانانه سخن گفته است ولی لغزشهايی هم صورت گرفت.
اهل سنت و وهابيت دو طيف متفاوت هستند. وهابیها تمام مسلمانان را چه شيعه و چه سنی كافر میدانند. در كتاب «الدرر السنيه فی رد عقايد الوهابيه» كه احمد بن زينی دحلان، مفتی مكه مكرمه در خصوص وهابيت نوشته است چنين آمده كه دين محمد بن عبدالوهاب چنين بود كه هر كس میخواست وارد اين دين شود، بايد 5 شهادت را به زبان میآورد؛ اول بايد به وحدانيت خدا و سپس رسالت پيامبر(ص) شهادت دهد و پس از آن بگويد پيش از اين مشرك بوده و با ورود به وهابيت مسلمان شده است. بايد گواهی میداد پدر و مادرم كه وهابی نشدهاند مشرك از دنيا رفتهاند و حق طلب مغفرت برای آنها ندارم و شهادت دهد همه علمايی كه توفيق وهابی شدن نداشتهاند، مشرك از دنيا رفتهاند، برای آنها طلب مغفرت نمیكنم و از آنها به نيكی ياد نمیكنم. وهابيت با شيعه و اهل سنت دشمن است چنانكه در زمان ظهور محمد بن عبدالوهاب تعداد زيادی از علمای اهل سنت بدون هيچ جرمی قتل عام شدهاند.
قرن 21 قرن شكوفايی شيعه و گسترش فرهنگ شيعه است. در كشورهای عربی، اهل سنت و وهابیها، دسته دسته و فوج فوج شيعه میشوند. با مراجعه به كتاب «موسوعه من حياه المستبصرين» كه به تازگی نوشته شده است خواهيد ديد امروز موج تشيع و گسترش فرهنگ اهل بيت(ع) در اين 14 قرن بینظير بوده است و يكی از عللی كه وهابيت با شيعه اين چنين مبارزه میكنند، رويكرد تحصيلكردهها و انديشمندان به طرف مذهب شيعه است. همين اندازه كه در بدبينی نسبت به شيعه در ميان اين افراد ـ كه فكر میكنند شيعه مشرك است ـ تعديل صورت گيرد و دست از تكفير شيعه بردارند بالاترين پيروزی برای ما است و مقدمه بسياری از كارها است.
كتاب «المراجعات» شرفالدين بهترين كتاب برای شروع است و شايد 75 درصد از علمای اهل سنت كه شيعه شدهاند به بركت اين كتاب است. اين كتاب چند امتياز دارد؛ امتياز اول آنكه مكاتبهای بين دو شخصيت بزرگ شيعه و اهل سنت است. امتياز دوم آنكه مباحث بهصورت مكاتبهای صورت میگيرد و مناظره نيست و هر يك از دو طرف با مطالعه و تحقيق به پرسشها پاسخ داده است. امتياز سوم آنكه مرحوم شرفالدين در اين كتاب اوج ادب شيعه را نشان داده و مصداق کامل «قَوْلًا لَّيِّنًا» است. پس از آن كتاب «معالم المدرستين» علامه عسگری است كه دو مكتب اهل بيت(ع) و سقیفه را با هم مقايسه كرده است و كتاب «قصهالحوار الهادی» شامل مناظرات آيتالله حسينی قزوينی در مكه مكرمه است.
وی حدود 10- 12 سال قبل معتقد به كفر امام(ره) بود كه پس از آن توسط دادگاه ويژه دستگير شد. سپس از ايران فرار كرد و به نجف رفت در آنجا نيز تحركاتی عليه امام(ره) و مراجع داشت كه در اثر آن دستگير شد. پس از آن يكی از مراجع نجف ضامن وی شد كه با خانواده خود ديدار كند و در اين فرصت او به آمريكا فرار كرد و در آنجا شبكهای راهاندازی كرد.
يادآور میشود، در پايان اين نشست پايگاه اطلاعرساني وليعصر(عج) اين مؤسسه تحقيقاتی بهعنوان مرجع مقدماتی برای تقويت توان پاسخگويی به شبهات معرفی شد. در اين پایگاه اینترنتی 90 درصد شبهات وهابيت پاسخ داده شده است.