به گزارش ایکنا؛ اکثر اصول شهرسازی اسلامی را میتوان از مبانی فقهی اسلامی استخراج کرد. در حقیقت شهرسازی اسلامی درصدد انطباق خود با اصول فقهی دینی است و این تطابق هر چقدر بیشتر باشد نمادها و جلوههای اسلامی آن در شهر مشهودتر خواهد بود. حال این سؤال پیش میآید که شهر اسلامی چیست؟ نسبت آن با شهرهای امروز اروپایی چیست؟ آیا سابقه تاریخی دارد و تاکنون پدیدهای به نام شهر اسلامی محقق شده است؟ چگونه میتوان به چنین شهری دست یافت؟ آیا شهرسازان با توجه به دانش تولید شده در معماری امروز، میتوانند شهر اسلامی طراحی کنند؟ پاسخ به پرسشهایی از این دست چالش امروز شهرسازان مسلمان و کسانی است که دغدغه معماری تمدن اسلامی را دارند. ایکنا بخشی از این سؤالات را در گفتوگو با محمد سالاری، رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران، بررسی کرده است که در ادامه میخوانید.
ایکنا ــ با توجه به مطرح شدن بحران هویت به عنوان یکی از معضلات معماری و طراحی شهری معاصر، چگونه میتوانیم شهری به وجود آوریم که حس و هویت شهر اسلامی را به ما انتقال دهد و چه کسانی را باید متولی این امر بدانیم و کار را از کجا آغاز کنیم؟
یکی از چالشها و اشکالاتی که نظام شهرسازی و معماری با آن مواجه است و در فرایند شهرسازی و معماری کشور ما نیز وجود دارد، این است که به منزله یک کشور اسلامی با پیشینه کهن ایرانی، متأسفانه محافل آکادمیک و دانشگاهی، افراد مرجع و حوزههایی که باید تولید محتوا کنند و مبانی نظری تحققپذیر را ارائه دهند تا در فرایند تدوین قوانین و اصول مربوط به نظام شهرسازی و معماری مورد نظر قرار گیرد، جایگاه شایستهای ندارد؛ علیرغم اینکه شاهد هستیم در نظردهیها و جشنوارهها و نشستها و محافل دانشگاهی، صاحبنظران حوزه معماری و شهرسازی نقدهای جدی به این حوزه دارند، ولی وقتی به آنها مراجعه کردیم تا در فرایندهای تصمیمگیری و تصمیمسازی از نظرات و دستاوردهای آنها بهره ببریم مشاهده میشود که عموماً تولید محتوای قابل بهرهبرداری ندارند و به نظر میرسد که مهمترین چالش ما در حوزه تولید محتوای مبانی نظری است.
در سطح کلانتر، هم مقام معظم رهبری و هم تعدادی از صاحبنظران دیگر به درستی به این موضوع تأکید کردهاند که چالشهای جامعه امروز کشور ایران اسلامی بیشتر به افت جدی جایگاه علوم انسانی در کشور برمیگردد و در حوزه شهرسازی هم چالش اساسی برمیگردد به اینکه مبانی نظری تولیدی نسبت به گذشته بسیار تنزل پیدا کرده است. بعضاً در فرایندهای تصمیمگیری در شورای شهر تهران و کمیسیون شهرسازی و معماری، هم در دوره گذشته و هم این دوره، برای اینکه بتوانیم در قانونگذاریها و در موضوعات مربوط به هویتبخشی به شهر از این مبانی نظری استفاده کنیم، بررسی و دریافتیم که در اصل تولید محتوایی که دارای غنای لازم باشد وجود ندارد و به همین دلیل هم اساتید و صاحبنظران در محافل دانشگاهی عمدتا هنوز کتب و منابع و سرفصلهای غربی را تدریس میکنند، هرچند که استفاده از تجارب جهانی ضرورت دارد، ولی ما به عنوان کشوری اسلامی، کهن و دارای تمدن باید برای خود حرف داشته باشیم و زمانی میتوانیم حرفی داشته باشیم و الگو ارائه دهیم که تولید محتوا و مبانی نظری درست داشته باشیم.
ایکنا ــ درباره مدیریت شهری با چه مسائل و مشکلاتی روبهرو بودهاید؟
علیرغم اینکه در مصوبات شورای عالی شهرسازی معماری کشور به منزله بالاترین مرجع تصمیمگیری و یا در سند چشمانداز مصوبه کشور که به تأیید مقام معظم رهبری هم رسیده است، مصوبات خوبی را برای توجه به مأموریتهای شهرسازی و معماری ایرانی اسلامی داریم، ولی در عمل در نهادها و سازمانها و وزارتخانهها و مخصوصاً شهرداریها که متولی تحقق آنها هستند، مشاهده میشود که این مأموریتها مغفول مانده و دلیلش هم این است که اساساً مأموریتهای شهرسازی معماری در بین مأموریتهای مدیریت شهری و در نظامات تصمیمگیری کشور مغفول مانده. دلیل این موضوع هم برمیگردد به اینکه مدیران و مسئولان کشور اعم از مدیران ملی و یا نهادهای عمومی مثل شوراهای شهر در طول دهههای گذشته بیشتر تأمین درآمد از حوزه شهرسازی و معماری بوده تا ارتقای هویت شهرها و توجه به مأموریتهای بنیادی شهرسازی و معماری و به نوعی میتوان گفت که نظام معماری و شهرسازی ما و شهرسازان و معماران بیشتر از اینکه تحت تأثیر مبانی نظری درست و اصول و قوانین مصوب در اسناد فرادستی و مبتنی بر باورها و اعتقادات خود در حوزه حرفهای خودشان باشند، عمدتاً تحت تأثیر جولانگری سوداگری و عدم توجه به جایگاه حقوق عمومی بودند و این سوداگری چه توسط مسئولان و چه توسط بخشی از اقلیت جامعه، موجب شده هم نظام شهرسازی و معماری و هم معماران و شهرسازان ما از آرمانها و رسالت اصلی خود که باید باور و اعتقادشان باشد، فاصله گیرند و بیشتر از اینکه شهرها و شهرسازی ما تحت تأثیر معماران و شهرسازان مبتنی بر آرمانهای آنها و مبانی نظری که در محافل آکادمیک یاد گرفتهاند، باشد، تحت فرمان مدیران شهرداریها و سرمایهداران و سرمایهگذارانی است که اولویتشان منافع شخصی است.
امروزه آنچه مشاهده میشود این است که در اصل معاونتهای شهرسازی و معماری شهرداریهای کشور بجای اینکه رسالتشان صیانت از اصول شهرسازی و معماری و صیانت از طرحهای توسعه شهری شامل طرح جامع، طرح تفصیلی، طرح هادی و طرحهای موضعی و موضوعی باشد، خودشان عاملی شدهاند برای دور زدن مأموریتهای شهرسازی و معماری و طرحهای تفصیلی و ...؛ در این شرایط بیشتر از اینکه نیاز به قوانین و مصوبات داشته باشیم نیاز به تغییر نگاه در بستر اجتماعی جامعه داریم، چرا که اگر امروز نظام شهرسازی و معماری و شهرسازان و معماران و مدیران شهرداریها عمدتاً تحت تأثیر دغدغههای تأمین منابع درآمدی و سوداگری هستند، بخاطر مطالبهای غلط است که در بین جامعه شهری وجود دارد.
البته طی سالهای اخیر وضعیت بهتر شده، ولی تاکنون جامعه شهری، شهرسازی و معماری و مدیران شهرداری را ممتاز قلمداد میکند که شهر را صرفاً به کارگاههای عمرانی تبدیل کند و شهر را جولانگاه پروژههای سختافزاری و عمرانی و بزرگراهسازی و خودرومحوری فارغ از بررسی تبعات و آثار مثبت سوء و ... بداند و در اصل عدم تحول و تغییر بنیادین در بدنه اجتماعی جامعه باعث شده که آنها به عنوان ذینفعان اصلی شهر، مطالبهگریشان مأموریتهایی باشد که برخلاف اصول شهرسازی و معماری شهری و مبانی نظری مربوطه است و قاعدتاً در این صورت همه مسئولان و مجریان در این سمت و سو قرار میگیرند.
در سالهای اخیر اتفاقات خوبی در شورای پنجم رخ داده است؛ در کمیسیون شهرسازی و معماری که اساساً فعالیت آن از شورای چهارم آغاز شد که در واقع مغفول ماندن مأموریتهای شهرسازی به حدی بوده که اساساً شورای شهر پایتخت نیازی به داشتن کمیسیونی تحت عنوان کمیسیون شهرسازی و معماری نداشته و وقتی بنده برای اولین بار در شورای چهارم در ابتدای آغاز بکار شورا تقاضا کردم از شورا که نسبت به ایجاد کمیسیون مستقل شهرسازی و معماری اقدام کنند، مخالفتهای بسیاری صورت گرفت و اساساً حرف آنها این بود که مأموریتهای کافی برای یک کمیسیون مستقل نداریم؛ این در اصل نشان میدهد که به چه میزان ما در این حوزه از مسیر اصلی منحرف شدهایم، اما بالاخره توانستیم مبتنی بر حمایت جامعه حرفهای این کار را انجام دهیم.
وقتی در ابتدای دوره چهارم به دیدار مقام معظم رهبری رفتیم، یکی از دلگرمیهای ما در ادامه کار، این بود که ایشان در آن جلسه بیشترین بحث و دغدغه و درخواستشان از مدیریت شهری تهران توجه به مأموریتهای شهرسازی و معماری موضوع هویت بخشی به شهر و توجه به فضاهای سبز و باغات، توجه به عدم زمینخواری و توجه به انسانمحور کردن شهرها بود. بعد از آن بود که ما توانستیم در کنشگریهای خود مأموریتهای نرمافزاری که معطوف به هویتبخشی شهرهاست را در کنار مأموریتهای سختافزاری بیشتر مطرح کنیم و به آنها دامن بزنیم و توانستیم برای اولین بار در شهرداری تهران شهرداریها را ملزم کنیم که در فرایند صدور پروانه نقشههای نماهای ساختمانها برای سامانه سیما و منظر شهری در کمیتههای نما و در فرایند سیستمی صدور پروانه مورد نظر قرار گیرد، در صورتی که قبل از آن به هیچ وجه نماها مورد بررسی قرار نمیگرفت و متولیان ساخت و ساز میتوانستند متناسب با سلایق شخصی خود هر نمایی را که میخواهند اجرا کنند، ما در اصل به فضاهای داخلی شهر بیش از آن حدی که لازم است ورود پیدا کردهایم و ضوابط متعدد گذاشتهایم، حتی محل آشپزخانه و نورگیر و ... را مشخص میکنیم، ولی به نمای ساختمان که بخشی از هویت یک شهر است، توجهی نمیکردیم.
ایکنا ــ راهکار اجرای گفتمان حقوق عمومی که همواره بر آن تأکید داشتهاید و الزام قانونی مورد نیاز است چیست؟
در شهرسازی هم سعی کردیم که توجه به مفاد طرحهای جامع و تفصیلی که تأثیر قابل توجهی بر ارتقای کیفیت محیطی و زندگی دارند، بیشتر شود و استراتژی ما در این دوره مدیریت شهری به عنوان کمیسیون شهرسازی و معماری شهرسازی ایرانی و اسلامی مبتنی بر صیانت از جایگاه حقوق عمومی و حق به شهر بوده و توانستیم این گفتمان را با حمایت تشکلهای مدنی و جامعه پیشران پیش ببریم و در اصل تا حد زیادی از شهرفروشی جلوگیری کنیم و امروز در شوراهای معماری و یا توافقات مناطق ۲۲ گانه میزان شهر فروشی به مفهوم دادن اضافه طبقات و تغییر کاربریها تا حد بسیاری کاهش پیدا کرده است. رویکرد کمیسیون ماده پنج شهرداری تهران را که در گذشته یکی از سازوکارها و مکانیزمهای دور زدن طرحهای توسعه شهری و شهرفروشی بود و توجه صرف به درآمدزایی داشت به مسیر اصلی برگرداندیم و در حال حاضر در کمیسیون شهرسازی و معماری با رویکرد صرف درآمدزایی به پروژهها و طرحهایی که مصوب میشود توجه نمیکنند، بلکه بیشتر به پیوستهای مطالعاتی و اینکه طرحهایی که مصوب میشود به چه میزان در ارتقای کیفیت زندگی تأثیرگذار هستند، توجه میشود.
ایکنا ــ با توجه به معیارهایی که شهرسازی اسلامی دارد، چقدر توانستهایم در این باره موفق باشیم؟
به نظر میرسد علیرغم اینکه طی دههها و سده اخیر کارنامه خوبی را به عنوان کشور ایرانی و اسلامی در حوزه شهرسازی نداریم و وقتی میخواهیم از شهرسازی و معماری فاخر مثال بزنیم، مجبور میشویم از گذشتههای دور مثال بزنیم، اما در حال حاضر کشور ما در آستانه رنسانس و تغییر نگاه و دیدگاه نسبت به شهرسازی و معماری است به مفهوم اینکه شهرسازی و معماری بیشتر باید معطوف به صیانت از جایگاه حقوق عمومی باشد نه اینکه تحت تأثیر منافع شخصی و اقلیت شهر باشد و با توجه به انسانمحور کردن شهر و خارج کردن عرصههای عمومی از تسلط، کنشگرهای بسیار مؤثری اتفاق میافتد و البته تداوم آن مشروط به این است که حوزه جامعه مدنی ما وسیعتر شود.
کل مبانی نظری مکتب اسلام معطوف به تأمین حقوق عمومی و تکریم انسانها و تأثیر آن در سبک زندگی انسانهاست، در صورتی که آنچه در حال حاضر مایه نگرانی و ناامیدی جامعه شهری از شهرسازی و معماری است، به دلیل فاصله گرفتن از حقوق عمومی و توجه به عزت نفس و کرامت انسانی است و بیشتر از اینکه به انسانها توجه کند به خودروها و ساختمانها و کالبد و سازو کارها و فضاهایی که بیشتر درآمد ایجاد کند توجه کرده و قاعدتاً مفاهیم توسعه پایدار که در دنیا به عنوان پارادایم اساسی به آن توجه میشود و یا توجه به محیط زیست که سرلوحه همه نهادهای ملی و بینالمللی و سازمان ملل متحد است، در مبانی نظری مکتب اسلام وجود داشته است. مکتب و آموزههای دین اسلام دربردارنده مواردی مانند احترام به همسایگان و حقوق عمومی و قوانین و اصول است و هر چه در سدههای اخیر از این حوزهها فاصله گرفتیم بخاطر عدم توجه به اصول و مبانی مکتب اسلام است؛ امروزه دنیا به این نتیجه رسیده است که حرکت به سمت شهرسازی انسانمحور و توجه به حقوق بشر همان ادبیاتی است که در آموزههای دین اسلام بوده و متأسفانه مسئولان از آنها فاصله گرفتهاند.
انتهای پیام