نسبت بیانیه گام دوم با مسئله تمدن نوین اسلامی
کد خبر: 3903362
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۴

نسبت بیانیه گام دوم با مسئله تمدن نوین اسلامی

حجت‌الاسلام سیدحسین حسینی در یادداشتی کوتاه به بررسی نسبت بیانیه گام دوم با مسئله تمدن نوین اسلامی می‌پردازد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، طی یادداشتی به این پرسش پاسخ داده که «ارتباط و نسبت بیانیه گام دوم با مساله تمدن نوین اسلامی چیست؟» که در ادامه می‌خوانید. متن این یادداشت در ادامه از نظر می‌گذرد؛

در این خصوص تأکید بر سه مسئله لازم و ضروری است؛

اول آن که بایستی درباره مفهوم تمدن به یک اجماع نسبی دست پیدا کنیم؛ چراکه وقتی به آرای موجود در این باره مراجعه می‌کنیم، انواع و اقسام دیدگاه‌ها وجود دارد. راه حل آن است که بحث مفهومی در باب تمدن‌پژوهی شکل بگیرد تا بر این دست مطالعات نظری تمدن‎‌پژوهی اهمیت بیشتری بدهیم و فکر نکنیم صرفاً باید به ابعاد سیاسی و اجتماعی و تاریخی این نوع مطالعات اکتفا کرد.

نکته دوم این است که در خصوص بیانیه گام دوم بایستی از خود پرسش کنم که نقطه کانونی این بیانیه چیست؟ چرا که لازم است این سؤال را طرح کرده تا به یک اجماع نسبی دست یابیم. به اعتقاد بنده آن نقطه کانونی، مسئله علم دینی و علوم انسانی اسلامی است. استدلال این است که در هر حال، هر تمدنی از عوامل و ساختارهای گوناگونی شکل می‌گیرد، مانند عناصر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی؛ اما چه در تمدن حاکم امروز جهان یعنی تمدن غربی و چه در تمدن عصر طلایی اسلام در قرون 4 و 5 هجری، هیچ تمدنی بدون «دانش تمدنی» به وجود نمی‌آید.

اگر ادعا این است که می‌خواهیم به تمدن نوین اسلامی دست یابیم، پس مجموعه دانش و علومی هم که بناست پشتوانه فکری و نظری چنان تمدنی باشد، بایستی نو و جدید بوده و طبیعی است که با دانسته‌های علوم انسانی موجود و معاصر، نمی‌توان به تمدن نوین اسلامی دست یافت.

نکته سوم اینکه معمولاً در چنین مباحثی با یک آسیب اجتماعی و حاشیه‌سازی‌های عمومی و سیاسی مواجه هستیم که می‌توان از آن با عنوان عمومی‌‎سازی مسائل علمی یاد کرد. این امر یک آسیب جدی است، مانند آنچه در خصوص مسئله وحدت حوزه و دانشگاه یا اسلامی شدن دانشگاه‌ها یا مفهوم انقلاب فرهنگی و غیره به آن دچار شدیم.

توضیح آن که اشکالی ندارد که بتوان مسائل علمی را به زبان عمومی تبدیل کنیم، اما باید توجه داشت که مسائل علمی ناب، سازوکارهای خاص خود را دارد و بایستی به وسیله مجامع علمی، طرح و نقد شوند تا به یک جمع‌بندی مناسب نسبی برسد، اما در مقابل، تبدیل کردن مسائل دقیق علمی به مسائلی عمومی و سطحی و خُرد، به نحوی که وقتی متولیان علمی می‌خواهند به طرح مسائل بپردازند، به دلیل جوسازی‌های سیاسی و اجتماعی، قادر به طرح و نقد مطالعات علمی خود نباشند، این همان آسیب اجتماعی عمومی‌سازی است که باید از آن پرهیز کرد.

راه حل آن است که جامعه علمی کشور و پژوهشگران دغدغه‌مند و نیز متولیان دانشگاهی و پژوهشی به طریقی درست، به طرح مسائل علمی مبادرت ورزند تا در جایگاه مناسب علمی آن، طرح و نقد شود و نقاط قوت و ضعف آن آشکار شده و با طرح اختلاف آراء بتوان به یک جمع‌بندی نهایی علمی دست پیدا کرد.

انتهای پیام
captcha