به گزارش ایکنا؛ در این شماره از مجله علوم قرآن و حدیث مقالاتی با عناوین «شاخصههای شناخت روایات تقیه سیاسی»، «بررسی ساختاری ادبمحوری در احادیث مربوط به زنان در کتب اربعه»، «تحلیل انتقادی نسبت کتاب الضعفاء به ابن غضائری»، «نقش الگوهای اخلاقی در تربیت اجتماعی از منظر قرآن کریم»، «تحلیل نشانه معنا شناختی خطبه زینب کبری (س) در کوفه، براساس طرحواره تنشی»، «رویکرد تاریخینگری محمد عابد جابری در فهم قرآن؛ لوازم و دلالتها»، «خوبرویان پاک یا درختان تاک؟ نقدی بر قرائت سُریانی – آرامیِ لوگزنبرگ از حورٌعِین در قرآن» «زمینه های تضعیف یونس بن ظَبیان»، «مبانی رجالی ویژه آیت الله خویی در معجم رجال الحدیث»، «نمادشناسی حیوانات در امثال قرآن»، «کاوشی درباره تاریخ گذاری و مخاطب شناسی سوره ماعون» و بررسی سندی و فقه الحدیثی احادیث تبیین کننده نسب حضرت مهدی (عج) در منابع روایی اهل سنت» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «شاخصههای شناخت روایات تقیه سیاسی» میخوانیم: یکی از سیاستهای کاربردی ائمه(ع) در زمینه حفظ تشیع واسلام تقیه است. تقیه دربرخورد با دولت و خلیفه حاکم، تقیه سیاسی نامیده میشود و در بُعد گفتاری و از طرف اهلبیت (ع) به روایات تقیه سیاسی تعبیر میشود. اگرچه دررابطه با تقیه، اهداف و انواع آن پژوهشهایی انجام گرفته اما در رابطه با تقیه سیاسی تعریف دقیق و ملاک های مشخص ارائه نشده است. شناخت ملاکهای تقیه سیاسی در بازشناسی ظهور کلام اهلبیت و مراد واقعی آنان نقش بهسزایی ایفا میکند. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که آیا برای روایات تقیه سیاسی شاخصههایی وجود دارد که به وسیله آن بتوان روایات تقیه سیاسی را از روایات دیگر تشخیص داد؟ نگارنده دراین پژوهش با بررسیهای لغوی و روایی تعریف جامعی از تقیه سیاسی ارائه داده و با مراجعه به متون روایی و منابع تاریخی شاخصههایی از قبیل تصریح به تقیهای بودن روایت، شرایط زمانی صدور روایات، روایات مدح خلفا، مخالفت با عقاید مسلم شیعه، عنوان خاص در روایات و تخریب اصحاب معرفی کرده است. نتیجه بررسی حاضر این است که با شناخت تاریخی و شرایط سیاسی زندگی اهلبیت (ع) میتوان به ملاکهای مشخصی برای تشخیص روایات تقیهای سیاسی دست یافت و در جهت الگوگیری از ائمه به آنها تمسک کرد. ملاکها و مستندات پیشگفته در مقاله بطور تفصیلی مورد بررسی قرارگرفته است.
نویسنده مقاله «بررسی ساختاری ادبمحوری در احادیث مربوط به زنان در کتب اربعه» در طلیعه نوشتار خود آورده است: زبان که بهعنوان اصلیترین ابزار انتقال پیام از شخصی به شخص دیگر شناخته میشود، در موقعیتهای ارتباطی مختلف باید بهگونهای بهکار رود که آن پیام از حد مطلوبی از ادبمندی برخوردار گردد. در یک ارتباط گفتاری، پیامرسان میتواند از راهبردهای مستقیم و یا غیرمستقیم بیانی استفاده کند؛ اما سخن وی در صورتی ادبمحور خواهد بود که بیشتر از راهبرد غیرمستقیم بهره برده باشد. زبان بهمثابة شکلدهندة ساختمان احادیثی که دربارة زنان روایت شده است، مستلزم این است که واژگان، نحو کلام و لحن آن متناسب با فضای زنانه و بهدور از هرگونه ادبگریزی باشد. لازمة این امر آن است که در ساختمان زبانی احادیث از راهبردهای غیرمستقیم قابل قبولي استفاده شود. جُستار حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی بهدنبال کشف میزان ادبمحوری احادیثی است که دربارة زنان در کتب اربعة شیعه روایت شده است. بههمین منظور، تمامی گفتمانهای این احادیث مورد بررسی قرار گرفت. برآیند پژوهش نشان از آن دارد که از مجموع 960 گفتمانی که دربارة زنان در کتب اربعه روایت شده است، راهبرد غیرمستقیم در بالاترین میزان (82%) و راهبرد مستقیم در پایینترین میزان (18%) است. این میزان کارکرد نشانگر آن است که این احادیث از حد بسیار مطلوبی از ادبمندی برخوردار است.
در طلیعه نوشتار «تحلیل انتقادی نسبت کتاب الضعفاء به ابن غضائری» میخوانیم: یکی از رجالیان مهم ابن غضائری است که به تضعیف بسیار و سریع راویان مشهور است. او در کتاب رجالی خود موسوم به «الضعفاء» بسیاری از راویان را تضعیف کرده است. بسیاری از رجالیان آراء او را مردود شمردند و شمار کمی از رجالیان به آراء او اعتناء کردند. رجالی معاصر شیخ محمد تقی شوشتری در کتاب قاموس الرجال، از او دفاع و بسیار به تضعیفات او اعتماد کرده است. صرف نظر از اعتبار یا عدم اعتبار آراء ابن غضائری، اساسیترین بحث، میزان اعتبار نسخه کتاب الضعفاء اوست که برخی از رجالیان مانند شوشتری اعتبار آن را مسلم فرض کرده است. این مقاله، ضمن نقد این دیدگاه، به بازنگری اعتبار نسخه کتاب ابن غضائری و نسبت آن به او، پرداخته است. نخست، تاریخچه بحث بیان شده، سپس دیدگاه دیگر رجالیان و دانشمندانی که به این موضوع توجه کردهاند، مانند خویی، فانی، آصف محسنی و بهبودی بیان شده است. در پایان ضمن بازشناسی و ارزیابی وجاده از دیدگاه محققان و صاحبنظران این علم و ارائه نظریه مختار، معتبرترین راه برای دست یابی به آراء ابن غضائری که نقلیات نجاشی از او است و عدم اعتبار نسخه الضعفاء و رد نسبت آن به مؤلف، تبیین شده است.
نویسنده مقاله «نقش الگوهای اخلاقی در تربیت اجتماعی از منظر قرآن کریم» در چکیده نوشتارش آورده است: پژوهش حاضر با هدف استخراج نقش الگوهای اخلاقی در تربیت اجتماعی از منظر قرآن کریم با روش توصیفی همراه با تحلیل محتوایی و استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته است. نظامهای آموزشی، متناسب با اهداف خود، الگویی را برای تربیت اخلاقی ارائه میدهند. قرآن کریم، بر بهرهگیری از الگوها و پیروی از اسوههای حسنه تأکید کرده است، زیرا الگوها در کلیه مراحل زندگی از جمله برنامههای تربیتی کاربرد داشته و محتوای تربیت را به صورت عینی و عملی ارائه میدهد. یافتههای پژوهش حاکی است: اهداف مهم قرآن کریم از طرح الگوها، معرفی الگوهای شایسته، شکوفایی استعدادهای متربی، هماهنگی الگوهای اجتماعی بوده و برای رسیدن به این اهداف، الزاماتی مانند: شناخت الگوها، مسئُولیت پذیری، تقلید و حس زیباشناختی انسان را مطرح نموده است. شیوههای وصول به این اهداف عبارت است از: قرابت و نزدیکی، ارائه الگوهای مثبت، ارائه الگوهای منفی، پیروی از علم، استمرار، و تنوع در الگوها. معمولاً الگوپذیری در کودکی تقلیدی بوده، ولی کم کم جای خود را به استنباط و انتخاب میدهد و همچنان که الگوها آسیب پذیرند، الگوپذیران نیز همواره در معرض آسیبهای گوناگون اجتماعی قرار دارند.
در چکیده مقاله «رویکرد تاریخینگری محمد عابد جابری در فهم قرآن؛ لوازم و دلالتها» میخوانیم: محمد عابد جابری شخصیت نومعتزلی معاصر است که تأکید بر فهم قرآن با ارائه تفسیری نو و مناسب حال زمانه از قرآن در عین استفاده از روشهای درون سنتی دارد. وی با استفاده از دستاوردهای جدید و توجه به زمینههای اجتماعی به متن قرآن پرداخته و و میکوشد تا فهم معاصر از قرآن را با نگرشی تاریخی به فهم زمان نزول قرآن پیوند دهد. در این پژوهش، دیدگاه جابری از منظر تاریخینگری به قرآن مورد بررسی قرار گرفته و به تناسب از بافت عصر نزول و ترتیب نزول قرآن سخن به میان رفته است. جابری با تمایز مسئلة تاریخینگری خود قرآن و نقش تاریخینگری در فهم آیات، از طریق اعتماد به بررسی فضا و ترتیب نزول به دنبال شناخت مخاطب آیات و درک اهداف بیان قرآن است تا نوعی روششناسی را برای عصری کردن تفسیر، به معنای فهم همزمان قرآن معاصر با خود، و قرآن معاصر با ما فراهم سازد.
در طلیعه نوشتار «مبانی رجالی ویژه آیت الله خویی در معجم رجال الحدیث» آمده است: کتاب معجم رجال الحدیث، تألیف آیت الله سید ابو القاسم خویی، با توجه به تأخّر تألیف آن نسبت به سایر جوامع رجالی شیعه، در بردارنده آخرین و مهمترین مباحث و دیدگاههای رجالی شیعه است که مؤلف در آن به بررسی و نقد آنها پرداخته است. در این مقاله کوشیدهایم مبانی مختص آیت الله خویی را بیان کنیم. این مبانی را میتوان در دو محور کلی طبقهبندی کرد: محور نخست، ناظر به نحوه بهرهگیری از منابع است و مواردی مانند وثوق سندی، اطمینان از صدور گزارههای رجالی، اکتفا به منابع شیعی و دست اول، عدم حجیت منابع غیر شیعی را شامل میشود. محور دوم، مربوط به فهم عبارات موجود در منابع و نحوه استنباط از آنهاست و مواردی مانند عدم منافات تخلیط و فسق و عبارت «یُعرَف و یُنکَر» با وثاقت راوی، بطلان اصالت عدالت، لزوم شناخته بودن و وثاقت جارح یا معدل، حجیت شهرت تاریخی در جرح و تعدیل و دلالت «مسکون إلی روایته» و «صحیح الحدیث» بر وثاقت راوی را در بر میگیرد.
انتهای پیام