به گزارش ایکنا، آیتالله ابوالقاسم علیدوست، در نخستین جلسه از مباحث «فلسفه تفسیر» که امروز، 25 مردادماه در کانال مجازی خود بارگذاری کرده است، با بیان اینکه قرآن کتابی نامتناهی و خارج از قدرت بشر است، گفت: رسائل و مکاسب که اوج تفکر یک بشر است، در دوره خود بینظیر بوده، ولی بعد از آن آثار بالاتری تولید شده و اگر آن را با کتب قبل خود مانند مکاسب جواهر مقایسه کنیم، تفاوت زیادی دارد. اما قرآن برعکس آثار بشری، روز به روز و هرقدر در آن غور کنیم، تازه و با طراوتتر میشود.
وی اضافه کرد: امام رضا(ع) فرمودند که علت این موضوع آن است که قرآن، فرازمان، فرامکان و جهانی است؛ لذا چیزی که جاودان و جهانی است، در هر زمان و نزد هر جمعیتی تازه است و طراوت دارد و قیامت هم که فرا برسد، نه اینکه ظرف قرآن تمام میشود، بلکه زمانی در کار نیست که قرآن بخواهد خودش را نشان دهد.
علیدوست با بیان اینکه قرآن تجسد انسان کامل است، ادامه داد: انسان کامل، حد ندارد، زیرا مظهر الله است؛ امام صادق(ع) فرمودند که انسان کامل، مظهر الله است، نه رحمان و رحیم؛ بلکه مظهر همه صفات جمال و جلال است و قطعاً غیرمتناهی خواهد بود.
این استاد سطح عالی حوزه تصریح کرد: ابن عباس که اولین تفسیر را نوشته، یک شب خدمت امام علی(ع) میرسد و از ایشان تقاضای تفسیر دارد، امام تا صبح تفسیر «ب» بسم الله را میگویند؛ یعنی یک شب طول کشید تا امام به اندازه مظروف (ابن عباس) بیان فرمود، اما اگر امام صادق بود چه میشد؛ امام فرمودند اگر معنای سوره فاتحه را خواسته باشم، 70 شتر را بار سنگین میکنم (مطالب تفسیری که درباره سوره حمد میگویم، به اندازه بار 70 شتر شود).
استاد تفسیر حوزه علمیه با بیان اینکه قرآن مقول به تشکیک است، به این معنا که هر انسانی به اندازه ظرفیتش از قرآن استفاده میکند و هر استفادهای غیر از استفاده دیگر است، اظهار کرد: در روایت از امام صادق(ع) بیان شده که القرآن علی اربعة اشیاء، قرآن، چهار چیز است؛ باید دقت کنیم امام نفرموده که علی اربعة اقسام یا اینکه قرآن، چهار بخش و لایه دارد.
وی تأکید کرد: به نظر من، مراد روایت این است که قرآن، چهار چیز است که مَقسَم ندارد؛ اولین شیء «عبارت» است که برای عوام (عموم مردم و حتی برخی علما مانند زمخشری، فخررازی و ...) است؛ گاهی حقیقت دیگری خودش را نشان میدهد که «اشارت» است که تفاسیر ائمه(ع) از سنخ اشارات است؛ مطلب دیگر، «لطائف» قرآن است که اولیاء الهی به آن میرسند و «حقایق» سنخ دیگری است که مخصوص انبیاء است. این سطح رسیدن به اعیان است.
آیتالله علیدوست تصریح کرد: کسی ممکن است همه دانش شیمی و فیزیک را داشته باشد، ولی نمیتواند مانند آصف بن برخیا، تخت را برای سلیمان بیاورد، ولی «علمٌ من الکتاب» توانست این کار را انجام دهد؛ یعنی آصف با دارابودن علمی از قرآن، با یک چشم برهم زدن، تخت بلقیس را آورد؛ به تعبیر امام، قرآن، انسان را قدرتمند میکند و او هم ولایت بر تکوین و هم علم غیب پیدا میکند؛ مریض شفا میدهد و مکتب نارفته همه چیز را میداند و انسان را به حقایق میرساند؛ مراد از واژه «انبیاء» هم در این تعبیر ممکن است صاحبان خبر باشند و نه لزوما انبیاء.
آیتالله علیدوست اضافه کرد: معرفت قرآنی که در نزد فخررازی است، سنخاً با معرفت قرآنی امام صادق(ع) فرق دارد. نه اینکه او ده درصد و امام صددرصد گرفته است؛ انسان به اندازه طهارت روحی میتواند به مفاهیم قرآن برسد. انسان وقتی مُحرِم شد، میتواند وارد عمق قرآن شود، بنابراین اول باید از گناه و حب دنیا و ریاست و حتی از حلال مُحِرم شویم. اینکه فرمودند «حُبّ الدنیا رأس کل خطیئه» مراد دنیای حلال است و اگر انسان نسبت به دنیای حلال زمینگیر شود، رأس همه خطیئه است.
استاد سطح عالی حوزه علمیه با بیان اینکه شرط استفاده از قرآن، تقواست، اظهار کرد: انسان به هر اندازه که تقوا و طهارت روحی کسب کند، از معارف قرآن بهرهمند خواهد شد.
آیتالله علیدوست ادامه داد: آقای حکیم در اصول دارد که برخی از اعاظم(نائینی) برای من گفتهاند در سفری که ما از نجف به کربلا میرفتیم، 4 نفر بودیم: حاجی نوری، سیدحسن صدر و سیداسماعیل صدر. تصمیم گرفتیم که به ملافتحعلی سلطان آبادی سر بزنیم که شنیده بودیم اهل معناست؛ به مناسبتی آیه هفتم سوره حجرات که از آیات محکم قرآن است، مطرح شد و دیدیم که سلطانآبادی، آیه را طوری معنا کرد که ما تاکنون نشنیده بودیم.
وی افزود: ملافتحعلی وقتی دیده بود این 4 نفر علاقهمند هستند، گفته بود فردا هم بیایید؛ نائینی نقل کرده که ما نزدیک یک ماه در کربلا ماندیم و ملافتحعلی هر روز معنای جدیدی از آیه میکرد و هرچه میشنیدیم، میگفتیم بالاتر از معنای دیروز است؛ این را کسانی مانند نائینی که صاحب مسلک و مدرسه است، سیداسماعیل صدر که یک نابغه است، حاجی نوری که فحل حدیث و قرآن و سید حسن صدر که نابغه است میگویند؛ اینها باید مطالبی بشنوند که زمینگیر و ذلیل شوند و در کربلا بمانند. این مسئله ما را یاد شعر حافظ میاندازد که «تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی/ گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش».
وی تأکید کرد: کسی که در خانه نامحرم است، او را راه نمیدهند و باید «یاالله، یاالله» بگوید و بعد شاید او را راه دهند، ولی اگر داماد این خانه شد، کلید هم به او میدهند، برخی انسانها با خدا مَحرَم میشوند و وقتی مَحرَم شدند، او را به حقایق راه میدهند.
انتهای پیام