به گزارش ایکنا؛ جلسه درس اخلاق آیتالله محمدباقر تحریری، از اساتید برجسته اخلاق و تولیت مدرسه علمیه مروی، روز گذشته، 24 مردادماه برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
بحث در مورد مواعظ امام صادق(ع) است که شیعیان خود را معرفی میکنند و میفرمایند شیعیان ما با اموری شناخته میشوند و این شناخته شدن، برای خود و دیگران است. در روابط اجتماعی، وقتی انسان به اموری برخورد میکند که از امور لازمه اجتماعی است و میخواهد به ایمان، اعتقاد و روش زندگی شخص دیگری اعتماد کند، مانند ازدواج، تجارت و ... ، باید در آن مسیری که ادعا میکند، شناخته شود. علاوه بر اینکه در جوامع، مذاهب مختلفی با هم زندگی میکنند و برای اینکه ما مذهب حقه خود را نشان دهیم، باید به این خصلتها که امام صادق(ص) میفرمایند متصف شویم که این معرفی شدن یک جهت الگویی و تبلیغی پیدا میکند که فرمودند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع»، یعنی شما مردم را بدون زبان، یعنی با عمل و روش خود به مذهب ما دعوت کنید که وقتی شما را میبینند، بگویند امام صادق(ع) عجب دستپروردهای دارند؛ اینکه مردم ورع و پاکدامنی را از شما ببینند.
در همین راستا امام صادق(ع) این معرفیها را دارند و میفرمایند شیعیان ما مانند سگ به دیگران تعرضی نمیکنند. در مقام برخوردهای مختلف، برای انسان حالت غضب پیدا میشود، اما اگر برخی جایگاه انسان را حفظ نکردند، او باید با بردباری با آنها مواجه شود و حالت پرخاشگری که دیگر در این حالت چیزی را نفهمد، نداشته باشد. در حالت غضب، اعصاب انسان بههم میریزد و موازین را مراعات نمیکند، اما باید از این رفتار بپرهیزد. این حالت موجب میشود عقل کارکرد خودش را از دست بدهد. رفتاری که انسان در این وضعیت انجام میدهد، بدون فکر خواهد بود و اگر این حالت بر انسان غلبه پیدا کند، دست به کاری میزند که بعد پشیمان میشود و گاهی این پشیمانی فایدهای هم ندارد و همواره باید در ناراحتی بهسر ببرد.
از این نظر یک صفت دیگری هم بیان میکنند و آن اینکه، محور صفات حمیده به کار بستن عقل در نحوه زندگانی و برخورد با دیگران است که انسان باید همواره این زندگانی را بررسی کند که به چه اساسی باید باشد و چقدر ارزش دارد. روابط ما باید انسانی و ایمانی باشد و این حالتها نحوه عملکرد ایمانی انسان با خدای متعال و نسبت به حقوق دیگران نشان میدهد که ما چقدر به حقوق دیگران پایبند هستیم. از این حیث، اگر شخصی به حقوق ما تعدی کند، راهکار دارد و میتوان با تأمل و تدبر سعی کنیم که به دنبال راهکار برویم و گاهی هم به اینجا میرسیم که آن عمل را نادیده بگیریم. ممکن است یکبار طرف وظیفهاش را در قبال ما به درستی انجام نداده، ولی انسان نباید روابط را بههم بزند. این تدبیر موجب میشود که انسان با مسائل واقعبینانه برخورد کند. اگر نخواهیم کوتاه بیاییم، زندگی به آرامش نمیرسد.
این نکته هم قابل توجه است که هریک از صفات رذیله به نوعی مظهر یکی از حیوانات است. اگر انسانی که میتواند ابعاد مختلف داشته باشد، جلوی این اوصاف نامطلوب را نگیرد، موجب میشود اوصاف مطلوب نیز از او سر نزند. اگر انسان خشم خود را کنترل نکند، چیزی برایش باقی نمیماند و همواره همه را بیوفا حساب میکند و میخواهد به خواستهاش برسد و این حالت غضب را از خودش ظهور میدهد. البته آنچه مذموم است، غضب در حال باطل است، اما نسبت به حق فرمودند که انسان در دفاع از حق باید استقامت داشته باشد که باید همراه با عقلانیت هم باشد که انسان ببیند چطور باید این کار را انجام دهد.
در ادامه حضرت(ع) میفرمایند شیعیان ما مانند کلاغ طمع ندارند. طمع گاهی با حرص معنا میشود و حالتی است که انسان میخواهد به امور مطلوبش برسد و یک حالت اشتیاق خاص برای رسیدن به مطلوبش دارد، اما باید بررسی کند که اولاً این امر مطلوب بر محور امور دنیایی است. نکته دوم اینکه این امور دنیایی با چه محوری مورد طمع انسان باید باشد. در روابط انسانی، عقل حکم میکند که انسان نسبت به اموالی که دیگری با زحمت کسب کرده، طمع نداشته باشد و نخواهد آن اموال را تحت سلطه خودش قرار دهد که طرف مقابل را نیز به ذلت بکشاند.
این کار که ما بخواهیم اموال دیگران را تحت سلطه خود قرار دهیم، از حیث عقلایی نیز مذموم است و عقلا در هر مسلکی که باشند تا وقتی در مسیر عقلانیت زندگی میکنند، این را مذموم میدانند. علاوه براینکه دستورات دینی ما راهنمایی میکنند که انسان به محصول قوای خودش تکیه کند. یعنی مسئله تنبلی و تنپروری و بیکاری را کنار بزند. دیگر اینکه به روابط صحیحی بین مردم باید اهمیت بدهد و باید آن را مقدس بداند. یعنی حقوق دیگران را در روابط اجتماعی و اقتصادی محترم بشناسد و به آن پایبند باشد.
طمع مذموم این است که انسان همواره چشم به داشتهها و حقوق دیگران داشته باشد و همواره آنها را ببیند و بخواهد تصاحب کند که این دیدگاه و حالت، هم کسالت و هم تنپروری و بیکاری را برای انسان به وجود میآورد و موجب میشود او در نهایت طغیان کند. حضرت(ع) نیز این مسئله طمع را به کلاغ تشبیه کردند. کلاغ دنبال کسب است، آن هم کسبی که به نوعی اموال دیگران را خراب میکند و فرمودند شیعیان ما اینچنین نیستند.
بنابراین حالت حرص و طمع برای کسب امور مادی فطری است و انسان حریص آفریده شده است. وقتی به او بدی برسد، میخواهد از چنگش درآید و وقتی هم به او خوبی میرسد، دوست دارد فقط خودش داشته باشد و در قرآن هم به این نکته اشاره شده و در ادامه خداوند فرموده است مگر کسانی که نمازگزار هستند که تمایلات فطری خود را در جهت شرع مقدس پیش میبرند.
انتهای پیام