بررسی توحید ربوبی در تفسیر المیزان در فصلنامه «آینه معرفت»
کد خبر: 3929344
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۶

بررسی توحید ربوبی در تفسیر المیزان در فصلنامه «آینه معرفت»

دومین شماره بیستمین دوره فصلنامه علمی پژوهشی «آینه معرفت» شامل 7 مقاله منتشر شد.

به گزارش ایکنا، دومین شماره بیستمین دوره فصلنامه علمی پژوهشی «آینه معرفت» به صاحب‌امتیازی دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد. عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «حدوث عالم از دیدگاه صدرالمتألهین و تطبیق آن با آیات و روایات»، «جایگاه لطایف چهارگانه در کسب معرفت از دیدگاه عین‌القضات همدانی»، «قواعد فلسفی و چیستی‌شناسی توحید ربوبی در تفسیر المیزان»، «بررسی تأثیر غزالی بر سهروردی در مسئله تناسخ»، «ارزیابی تجربه زیبایی در افلاطون به مثابه تجربه‌ای مینوی با تكیه بر دیدگاه رودلف اتو»، «نسبت آموزه رجعت با تعالیم یهود و عبدالله بن سبأ، نقد رویکرد ناصر القفاری به اصالت رجعت»، «بررسی تطبیقی کرامات اولیاء از دیدگاه هجویری، قشیری و امام محمّد غزّالی».

حدوث عالم از دیدگاه صدرالمتألهین

در چکیده مقاله «حدوث عالم از دیدگاه صدرالمتألهین و تطبیق آن با آیات و روایات» می‌خوانیم: «مسئله حدوث یا قدم زمانی عالم از مباحث مهم و محل نزاع بین حکما و متکلّمان بوده است. متکلمان اسلامی غالباً با توجه به ظاهر متون دینی معتقد به حدوث زمانی کل جهان اعم از عالم فرشتگان و عالم طبیعت شده‌اند و در مقابل آنان حکمای اسلامی مجردات و ماده اولیه عالم طبیعت را فوق‌زمانی دانسته و بر حدوث ذاتی تأکید داشته‌اند. ملاصدرا نیز در عین اعتقاد به حدوث ذاتی عالم بر اساس مبانی خاص خود به‌ویژه حرکت جوهری، سعی کرده نظریه خاصی را درباره حدوث زمانی عالم مطرح کند که نه مخالف ظاهر‌ آیات و روایات باشد و نه اشکالات وارد بر نظر متکلمان را داشته باشد.

با توجه به موضوع مقاله، در‌ این نوشتار سعی شده آیات مورد استشهاد صدرا در باب حدوث زمانی از مجموعه آثارش بررسی شود و احادیثی که می‌‌تواند در باب حدوث عالم مورد توجه قرار گیرد - هر چند متکلمان بدان نپرداخته‌اند-، در تطبیق بر نظر متکلمان یا نظر صدرا مورد تحلیل قرار گیرد. در‌این تحقیق با تحلیل آیات و روایات به این نتیجه رسیده‌ایم که هر چند ظاهر‌ آیات قرآن کریم و روایات، بر مسبوق بودن عالم به عدم دلالت دارد، ولی صراحتی بر حدوث زمانی کل عالم یا‌ ایجاد عالم پس از عدم آن در زمان ندارد. وجود زمان مستقل از عالم و مقدم بر عالم، علاوه بر مشکلات عقلی با ظاهر‌ آیات و روایات نیز سازگار نیست؛ از‌ این‌رو به نظر می‌‌رسد دیدگاه صدرالمتألهین از سایر دیدگاه‌ها با‌ آیات و روایات مطابقت بیشتری دارد.»

توحید ربوبی در تفسیر المیزان

در طلیعه مقاله «قواعد فلسفی و چیستی‌شناسی توحید ربوبی در تفسیر المیزان» آمده است: «فلسفه از جمله علومی است که همواره مورد هجمه مخالفان یا تأیید موافقان بوده است. عده‌‌‌ای قواعد فلسفه را فاقد حجیت دانسته‌اند و عده‌‌‌ای آن را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات و روایات، دخیل می‌‌‌دانند. از جمله روش‌‌‌هایی که می‌‌‌تواند کاربرد این‌‌‌گونه قواعد را در تفسیر متون دینی به منصه ظهور برساند، بررسی گستره این قواعد در تفاسیری است که با گرایش فلسفی نگاشته شده است و بررسی تفسیر المیزان که به قلم مفسری فیلسوف به رشته تحریر درآمده است می‌‌‌تواند کاربرد فلسفه را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات شریفه قرآن نمایان سازد.

در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی کاربرد قواعد فلسفی در تقسیر آیات مربوط به توحید ربوبی مورد بررسی قرار می‌‌‌دهیم. دستاوردهای این پژوهش نشان می‌‌‌دهد که قواعد فلسفی تا چه میزان در تفسیر متون دینی کارایی دارد. ایشان در تفسیر آیه 73-84 انعام با طرح قاعده «نیاز معلول به علت در مرحله بقاء» استدلال ابراهیم علیه السلام بر توحید ربوبی را به تصویر کشیده‌‌‌اند. همچنین او از قاعده «معطی شیء نمی‌تواند فاقد شیء باشد» و قاعده «سنخیت بین علت و معلول» در تفسیر آیه 258 بقره و رد استدلال نمرود بر اینکه‌ زنده می‌‌‌کند و می‌‌‌میراند، بهره جسته است. ایشان برای تبیین برهان تمانع در تفسیر آیه 22 انبیاء نیز دو قاعده فلسفی «منحصر در فرد بودن نوع مجرد» و «سنخیت بین علت و معلول» را به کار می‌‌‌گیرد.»

تأثیر غزالی بر سهروردی در مسئله تناسخ

در طلیعه مقاله «بررسی تأثیر غزالی بر سهروردی در مسئله تناسخ» می‌خوانیم: «رد تناسخ و چگونگی معادجسمانی دو مسئله مهم در فلسفه وکلام اسلامی است، چنان که هم برای اندیشمندان ادیان ومذاهب قدیم وهم برای فیلسوفان دین در عصر حاضر، دارای اهمیت است. به‌نظر می‌رسد که این دو مسئله در نزاع غزالی با ابن‌سینا دیدگاه خاصی را برای سهروردی پدیدآورده است. سهروردی معادجسمانی را با روش نقلی اثبات کرده و معتقد است که همین بدن عنصری در آخرت حاضر می‌شود؛ اما در مورد تناسخ، موضع اودر کتبی که از تناسخ در آن‌ها سخن گفته، ازجمله تلویحات و لمحات، با حکمـهالاشراق متفاوت است، به این‌معنا که در همه آثارمربوط به‌جز حکمةالاشراق، از رد تناسخ سخن می‌گوید، ولی در اثر اخیر، موضع او در سه مرحله بیان شده است: عقیده به حدوث نفس، که مستلزم رد تناسخ است؛ تردید در رد یا قبول تناسخ، به دلیل ضعف ادله معتقدان و منکران به تناسخ؛ و سخن ازامکان یا وقوع نوعی تناسخ نزولی برای شقاوتمندان. این مقاله درصدد است تا اثبات کند که عقیده سهروردی به امکان نوعی از تناسخ، تا اندازه زیادی تحت تأثیر «نظریه بدن جدید» غزالی است که درباب چگونگی معادجسمانی مطرح کرده است».

انتهای پیام
captcha