نابینایان را زنده به گور نکنیم / از تزریق اعتماد به نفس تا نبود امکانات استاندارد
کد خبر: 3929386
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۰۰:۰۲
به بهانه روز جهانی نابینایان؛

نابینایان را زنده به گور نکنیم / از تزریق اعتماد به نفس تا نبود امکانات استاندارد

افراد نابینا مانند انسان‌های بینا حق زیستن و استفاده از امکانات را دارند، اما کمتر به رفاه این افراد توجه می‌شود. آیا با توسعه امکانات، وقت آن نرسیده که برای نابینایان در ابعاد مختلف فکری شود. محمد طاهرمیرزایی، قاری و حافظ روشندل از مشکلات نابینایان می‌گوید.

پانزدهم اکتبر یا ۲۳ مهر به عنوان روز جهانی نابینایان یا قانون عصای سفید نام‌گذاری شده است، اما این تاریخ در سال‌های کبیسه ۱۵ اکتبر مقارن با ۲۴ مهر است. عصای سفید همه ما را ناخودآگاه به یاد افراد نابینا می‌اندازد، محدودیتی که در سونوگرافی تشخیص داده نمی‌شود. نوزاد نابینا اولین رابطه حسی را با والدین برقرار می‌کند و با رشد نوزاد احساس ناامنی هم تقویت می‌شود. محدودیت بینایی فاجعه‌ای بزرگ تلقی می‌شود و پدر و مادر سعی دارند با فاصله گرفتن از بستگان این ناتوانی را مخفی کنند. شاید همین فضا بزرگترین خیانت در حق نوزادی است که هیچ دخالتی در نابینایی خود نداشته است.

افراد نابینا مانند انسان‌های بینا حق زیستن و استفاده از امکانات را دارند، اما کمتر به رفاه این افراد توجه می‌شود. آیا با توسعه امکانات وقت آن نرسیده برای نابینایان در ابعاد مختلف فکری شود؟ برای آشنایی با مشکلات جامعه نابینایان گفت‌و‌گویی با محمد طاهر‌میرزایی، قاری نابینای ملی و دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی، انجام شده است که در ادامه می‌خوانید؛

ایکنا - از خودتان بگویید؟

با افتخار روستازاده‌ام و از سال 73 تحصیلات خود را آغاز کرده و در همان سال نیز با قرآن مأنوس شدم، یکی دوستان بهزیستی به نام علی‌محمد مهدی ضبط واکمن با همراه نوارهای قرآن از منشاوی برایم تهیه و مرا به حفظ تشویق کرد در همان سال موفق به حفظ سه جزء از قرآن شدم. تلاوت قرآن را از سال 77 – 78 آغاز کردم. از آن سال‌ها تا چهار سال قبل حفظ و قرائت را توأمان انجام می‌دادم، اما بعد از آن سعی کردم در رشته حفظ فعالیت بیشتری داشته باشم و در مسابقات کشوری هم در همین رشته شرکت کرده‌ام. در حال حاضر حافظ 15 جزء هستم.

فعالیت قرآنی بنده با حفظ آغاز شد و پس از آن وارد رشته قرائت شدم و دلیل علاقه‌مندی به این رشته نیز شنیدن صوت زیبا و طنین خوش اساتیدی همچون عبدالباسط، منشاوی و شحات محمد انور و پسران ایشان است. پس از گذشت مدتی از لحاظ تنوع در الحان و موارد فنی صوت استاد مصطفی اسماعیل برایم جذابیت خاص داشت و همین عوامل باعث شد که در کنار حفظ به صورت جدی پیگیر قرائت باشم.

ایکنا - وضعیت آموزش قرآن را به افراد نابینا چطور ارزیابی می‌کنید و آیا وجود مرکز قرآنی به آموزش هرچه بهتر کمک می‌کند؟

اقبال افراد نابینا و خانواده آنان به مبانی قرآنی بسیار ضعیف است و شاید هم بسته‌های تشویقی که از دوره دانش‌آموزی تا دوره دانشگاه وجود دارد، بسته کارشناسی شده و هدفمند نبوده و فردی هم نیست تا این افراد را به درستی در زمینه قرآنی هدایت کند. از این رو گاه بسته‌های تشویقی نامناسب اثر منفی دارد. آموزش و پرورش به ویژه آموزش استثنایی باید جدی‌تر وارد شوند و به ضعف بنیادین در آموزش توجه کنند.

آموزش قرآن در افراد نابینا و بینا فرقی نمی‌کند. مربیان و اساتید قادرند به افراد نابینا نیز آموزش دهند، چون تمام حرکات و علائم از لحاظ کلی و اصل موجودیت یکسان است، اما مهم اقبال عمومی است که بین این دو جامعه هدف متفاوت است. افراد نابینا به دلیل محدودیتی که دارند رفت‌و‌آمدشان باید با وسیله نقلیه در دسترس صورت گیرد، در حالی که سایر قرآن‌آموزان حتی با دوچرخه می‌توانند به مکان مورد نظر تردد داشته باشند. حمل‌و‌نقل قرآن‌آموزان نابینا با وسایل نقلیه، ممکن است هزینه‌های گزافی را به خانواده‌ها، که در سطح متوسط یا ضعیف باشند، تحمیل کند. لذا تخصیص بسته‌های تشویقی می‌تواند بخشی از هزینه‌ها را جبران کند.

متأسفانه سازمان بهزیستی و آموزش استثنایی خیلی ضعیف عمل کردند؛ چراکه مدیران امور نابینایان و معلول اکثرا افراد سالم و بدون محدود هستند و این امر باعث می‌شود تا شرایط افراد یا محدودیت جسمی را خوب درک نکنند، آنان حداکثر چند واحد درسی در دانشگاه گذراندند و شرایط را تجربه نکردند. از سوی دیگر مراکز تخصصی برای آموزش معلولان و نابینایان وجود ندارد. کلاس‌های آموزش قرآن در انجمن نابینایان اراک برگزار می‌کردم، اما از سوی نوجوانان و جوانان نابینا استقبالی نشد و ما ماندیم و افراد 40 تا 50 ساله. آموزش و پرورش استثنایی هم کمکی برای برپایی کلاس قرآن قرائت و حفظ نمی‌کرد.

ایکنا - تفاوت مسابقات قرآن افراد نابینا با سایر متسابقان را بیان کنید. آیا نابینایان باهوش‌تر از سایرین هستند؟

مسابقات تفاوت خاصی ندارد، تنها تفاوت در آیین‌نامه قرائت است. متسابقان رشته حفظ بدون تغییر در مسابقات شرکت دارند، اما در آیین‌نامه قرائت ترتیل و تحقیق تفاوتی همچون زمان بیشتر مرور وجود دارد؛ چراکه فرد بینا با یک چشم انداختن متوجه محل وقف و دیگر اعراب‌ها می‌شود، اما فرد نابینا باید از طریق لامسه متوجه این امر شود؛ لذا قانون زمان بیشتر در نظر گرفته شده است تا این افراد بدون کوچکترین مشکل مسابقه دهند.

قرآن با مغز انسان سر و کار دارد و مغز نیز اطلاعات و توانمندی خود را از 5 حس موجود بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه می‌گیرد. وقتی حس بینایی که بیش از 70 درصد اطلاعات ذهنی و فکری را تأمین می‌کند وجود نداشته باشد حس‌های دیگر به ویژه حس شنوایی و لامسه بیشتر فعال می‌شوند تا نبود حس بینایی جبران شود و همین عامل سبب ایجاد تمرکز بیشتر و قدرت یادگیری بالاتر خواهد شد.

ایکنا - از تأثیر قرآن در افزایش اعتماد به نفستان بگویید. آیا فرزندان شما در حوزه قرآن فعالیت دارند؟

دخترم 16 ساله و حافظ چندین جزء قرآن است و پسرم 12 سال دارد و 2 جزء قرآن را حفظ کرده است. تثبیت پسرم کمی ضعیف است، اما در حوزه روخوانی و تجوید قوی است. دختر کوچکم حدود 5 سال دارد و به کمک مادرش به کلاس آموزش قرآن می‌رود. مهمترین پیام قرآن این است که انسان همه امورات خود را به خدا واگذار کرده و پروردگار را تنها تکیه‌گاه خود بداند. اینکه انسان خود را به خدا سپرده و با تمام وجود با خدا در ارتباط باشد و به نحو احسن از نعمات الهی بهره برد عالی‌ترین درجه اعتمادبه نفس است. اعتماد به نفس از لحاظ روانشناسی تعریفی دارد که با تعریف اعتماد به نفس از لحاظ دینی متفاوت است. وقتی خدا را عامل همه خوبی‌ها بدانیم در هر محیطی که قرار بگیریم اعتماد به نفسی قوی برای ما تداعی می‌شود؛ چون ایمان واقعی به خدا در عمل مشخص می‌شود و اگر خداگرایی عملی در زندگی پیاده شود اعتماد به نفس از انسان زایل نخواهد شد و بسیار لازم است ما به عنوان بزرگتر، روانشناس، فعال قرآنی و دینی هنر تزریق درست اعتماد به نفس به فرزندان، شاگردان و اطرافیان را داشته باشیم تا زمینه تبلور، شکوفایی و نوآوری فراهم شود.

ایکنا - صحبت‌های شما کاملاً درست است، اما چه کنیم تا سخنان شما برای برخی افراد شعاری به نظر نیاید؟

اگر مخاطبان شما تاریخچه زندگی مرا بدانند نمی‌توانند برچسب شعاری بودن به صحبت‌های من بزنند. قصد تبلیغ خودم و خودنمایی ندارم، چون قرار نیست نامزد انتخابات برای جایی باشم. من در زمینه‌های مختلف مشاور هستم و در رشته حفظ و قرائت قرآن نیز کار می‌کنم. من بچه روستایی و چوپان هستم و تا زمانی که برق در روستای ما نیامده بود حتی نمی‌دانستم که فرد نابینا قادر است درس بخواند. کار من کشاورزی بود و به دلیل محدودیتی که داشتم چوپانی کرده و گوسفندان را به چرا می‌بردم. نابینایی چوپان از اعتماد به خدا حرف می‌زند اگر من پولدار بودم و در ناز و نعمت درس خوانده بودم شاید برچسب شعاری بودن حرف‌هایم را قبول می‌کردم، اما با این شرایط کسی نمی‌تواند هیچ برچسبی به من زند چون برای داشتن شغل هم پارتی نداشته‌ام و به کسی جز خدا تکیه نکرده و نخواهم کرد. این صحبت‌ها را گفتم تا تجربه‌ای برای دیگران باشد. اغراق نمی‌کنم همیشه به چوپان بودن خود افتخار می کنم و بیشترین عنایت خدا در همان روزهای چوپانی به من شد، تاریخچه زندگی من روشن است و تعارف هم ندارم.

ایکنا – تعریف شما از عصای سفید چیست؟ نگاه جامعه به افراد معلول چگونه است؟

دوست خوب. مدارا با عصای سفید بیش از 80 درصد مشکل افراد نابینا در جهت‌یابی و رفت‌و‌آمد را حل می‌کند، اما ارتباط‌گیری برای نوجوانان سخت است. از طرفی خانواده‌ها مایه عارشان است که فرزندنشان از عصا استفاده کند و متأسفانه باورپذیری اینکه عصای سفید رفیق امینی است جا نیفتاده و نهادینه نشدن این باور تفکر خودخواهانه‌ای را در فرد نابینا ایجاد می‌کند که مانع از آموزش و استقلال فرد نابینا می‌شود.

نگاه افراد جامعه به خودم 99 درصد تغییر کرده است. درست نیست که نبود نگاه درست عموم جامعه به معلولان به ویژه نابینایان را به دوش مردم بیندازیم. اگر معلول توانایی خود را به بهترین شکل ممکن عرضه کند قطعا مردم دیدگاهی بسیار متفاوت خواهند داشت. البته باید قبول کرد قوانین دست و پا گیر و سختگیرانه جلوی هر گونه بروز توانایی را می‌گیرد، اما قوانین ارتباطی به مردم ندارد. فرد نابینای توانمند باید رسانه خودش باشد و توانمندی‌های خود را در جامعه بروز دهد.

رسانه ملی در معرفی خلاقیت و توانمندی افراد معلول باید دقت نظر بیشتری کنند، وقتی رسانه ملی از معلول نابینا تنها در روز 23 مهر یاد کرده و تا 23 مهر سال آینده به دست فراموشی می‌سپارد چه توقعی از دیگر رسانه‌هاست. این اقدامات کلیشه‌ای شده است. بهتر است برای نتیجه بهتر بودجه‌ای برای رسانه‌ها با شرح وظایفی در نظر گیرند تا راحت‌تر به مشکلات معلولان پرداخته شود تا واقعیت زندگی افراد معلول از جمله نابینایان بازگو شود. برنامه‌ها باید هدفمند و با چشم‌انداز خاص تعریف شود تا منتج به خروجی مناسب شود.

ایکنا - وضعیت امکانات موجود برای افراد معلول به ویژه نابینایان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

واقعیت این است که وضعیت امکانات خوب و در سطح استاندارد بین‌المللی نیست. تردد افراد نابینا با مشکل مواجه هستند و مناسب‌سازی معابر نیز موضوعی مهم است که نیاز به بررسی کارشناسی دارد. وضعیت در حوزه وسایل کمک آموزشی نسبت به قبل 50 درصد رشد دارد، مناسب‌سازی در شهرهای بزرگ نیز حدود 20 تا 30 درصد که این رقم در شهرهای کوچک بین 50 تا 10 درصد است. در بحث اشتغال نیز به 10 تا 20 درصد رسیده است، متأسفانه قوانینی همچون جذب سه درصد از معلولان در دستگاه‌ها مصوبه‌ای است که اجرا نمی‌شود، وقتی سیستم دولتی به آن عمل نمی‌کند نمی‌توان انتظار داشت بخش خصوصی عمل کند.

مشکل نابینایان در حوزه اشتغال بغرنج است. مسکن و ازدواج از دیگر مشکلات نابینایان است که به آن پرداخته نمی‌شود. وام تخصیص یافته به ازدواج این افراد بسیار ناچیز است. همیشه برای حل مشکلات افراد نابینا جلساتی گذارده می‌شود اما بی‌نتیجه و بدون تخصیص بودجه بوده است. مشکلات بانوان نابینا بیشتر از آقایان است. همچنین از تحصیل این افراد نباید غفلت شود، بهتر است همه مسئولان در سطح کلان همچون نمایندگان مجلس و دستگاه قضا برای رفع مشکلات نابینایان جدی‌تر وارد عمل شده و قوانینی وضع کنند که ضمانت اجرایی داشته باشد. اگر نخواهند کار اورژانسی و فوری برای این افراد انجام دهند گویا نابینایان را زنده به گور کردند و این امر برای معلولان خطرناک است مسئولان فکر مثبت و چشم‌انداز کارشناسی شده داشته باشند.

ایکنا - و کلام آخر.

روی سخنم در آخرین کلامم با خانواده‌هاست. والدین در مواجهه با فرزندان نابینای خود به روز و علمی حرکت کنند. خانواده‌هایی سراغ دارم که رویارویی با بیماری آرپی فرزندشان برای آنان سخت و غیرقابل باور است. برخورد واقعی با شرایط نابینایی، گرفتن اطلاعات علمی و تغییر نگرش و رفتار بهترین عاملی است که می‌تواند تحمل این بیماری را افزایش دهد. اگر این بیماری در جامعه درست بازگو شده و افراد از روش‌های علمی و مشاوره‌ای برخوردار شوند قطعاً با این بیماری کنار می‌آیند.

گفت‌وگو از مریم روشن، سردبیر ایکنای مرکزی

انتهای پیام
captcha