از «غزالی فیلسوف» تا «غزالی عارف»
کد خبر: 3978971
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۰

از «غزالی فیلسوف» تا «غزالی عارف»

به باور من آنچه غزالی را غزالی نمود، در کنار جان‌مایه‌های درخور درنگ و شایسته ژرف‌نگری‌اش‌، همین دریادلی یکه‌تازانه‌ در نقد توفنده خویش و دلاوری‌ پیش‌تازانه‌ در پای نهادن بر گذشته خود بود. نشان این تلاش‌های سترگ و پیل‌افکن را می‌توان در گذر غزالی فیلسوف ـ فقیه به غزالی فقیه ـ متکلم و سپس از غزالی فقیه ـ متکلم به غزالی صوفی ـ عارف بازیافت.

به گزارش ایکنا، عبدالمجید مبلغی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، یادداشتی درباره شخصیت غزالی به رشته تحریر درآورده که متن آن از نظر می‌گذرد؛

ابوحامد محمد غزالی (۴۵۰ ه.ق-۵۰۵ ه.ق)، این ایرانی کمتر شناخته‌شده میان ما و نام‌و‌نشان‌دار میان دیگران، در دانش‌های گوناگون، از فلسفه و فقه گرفته تا عرفان و اخلاق، بسیار اندیشید و جان‌مایه‌های نغز، پرسش‌انگیز و نبردآفرین فراوان آفرید. سودمندی اندیشه‌ورزی‌های وی را بپذیریم یا نه، آن‌چه روشن است اهمیت و ارزشمندی اندیشه‌های پرمایه‌ای است که غزالی پیش کشید و پیشکش نمود.

آن‌چه کمتر دانسته شده و در پس پرده ناآگاهی تاریخی بیش‌تر نادیده مانده، توانمندی غزالی در خودشکنی‌ و گذر از ایستارهای پیشین خویش است. بزرگان در شالوده‌شکنی از اندیشه دیگری زبردست‌اند و آنگاه که به آهنگ بازبینی و سره کردن پنداره‌های هم‌آوردان برمی‌خیزند دلیری پیشه می‌کنند؛ ولی مروارید کمیاب در پهنه موج‌خیز بزرگی، شالوده‌شکنی از انگاره‌های خویشتن و نگرش‌های خودی است. غزالی طوسی دلیر این دریا و یابنده این مروارید گران‌سنگ بود. ازاین‌روی ارجمندی و فرهیختگی غزالی را نه تنها در بازگشتی به درون‌مایه‌های تاریخ‌سازی که پیشنهاد داد بلکه در شورافکنی‌های دگرگونی‌آفرین و پیش‌بینی‌ناپذیری باید سراغ گرفت که در گذرهای چندباره‌ از سامانه‌های اندیشگی پیشینی‌ خود فراهم آورد. به باور من آنچه غزالی را غزالی نمود، در کنار جان‌مایه‌های درخور درنگ و شایسته ژرف‌نگری‌اش‌، همین دریادلی یکه‌تازانه‌ در نقد توفنده خویش و دلاوری‌ پیش‌تازانه‌ در پای نهادن بر گذشته خود بود.

نشان این تلاش‌های سترگ و پیل‌افکن را می‌توان در گذر غزالی فیلسوف ـ فقیه به غزالی فقیه ـ متکلم و سپس از غزالی فقیه ـ متکلم به غزالی صوفی ـ عارف بازیافت. این دگرگون‌شدن‌ها نشان می‌دهند که چرا غزالی هیچ‌گاه در جایگاه نرم بزرگان نیاسود و دل به آن‌چه داشت نسپرد؛ بلکه بار سفر بست و توشه آگاهی گردآمده در انبان آبروی خویش را دستمایه نوردهای آشوب‌انگیز و گزندخیز تازه کرد.

بر این پایه انگاره‌ای روش‌شناختی در پژوهش درباره‌ی غزالی پیش کشیده می‌شود: پیرنگ آگاهی غزالی را نه در ایستگاهی از ایستارهای پایان‌یافته؛ بلکه در راه دشواری باید سراغ گرفت که وی در خودشکنی‌های پرشمار خویش پیمود. 

انتهای پیام
captcha