به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم حجتالاسلام سیداحمد خاتمی با موضوع مبانی قرآنی نهجالبلاغه، روز گذشته 30 خردادماه در حوزه علمیه قم برگزار شد. متن سخنان وی از نظر میگذرد؛
«وَ قَالَ (علیه السلام): الْبُخْلُ عَارٌ، َ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ؛ امیرمؤمنان(ع) فرمودند: بخل، ننگ است و ترس، نقص است و تنگدستى، زبان زيرک را از بيان حجتش بر بندد و بينوا در شهر خود غريب است.»
سخن پیرامون مبانی قرآنی نهجالبلاغه بود. از کلمات قصار مولا علی(ع) شروع کردیم. روشن است که این طرح گسترده است. ما شروع کنندهایم، اما اگر فرصت نکردیم دوستان به همین سبک پیش خواهند رفت. چه بسا یک عمر را فرابگیرد، ولی ارزش دارد اثبات کنیم به نهجالبلاغه دید گستردهتری از آنچه مرحوم سیدرضی در پی تألیفش بوده داشته باشیم. او میخواسته بگوید که مولا علی(ع) امام بلاغت است. با این هدف کلمات مولا را گردآوری کرده است. ما بر این باوریم که نهجالبلاغه چون جلوهای از جلوههای وجودی امیرالمؤمنین(ع) است ذوابعاد است. یک بعدش که تا الان کار نشده است مبانی قرآنی نهجالبلاغه است. خروجی این بحث این است که اثبات میشود کلمات مولا علی(ع) میتواند زیباترین تفسیر قرآن هم باشد.
در کلمه قصار سوم بودیم. گفتیم جبن یعنی اقدام نکردن در جایی که جای اقدام است. کجا جای اقدام است؟ یکی عرصه دفاع از دین است. باید از تمامیت دین دفاع کرد ولو کشته شد. اگر انسان در این عرصه بترسد نامش جبن است و این آدم کم دارد. جایی که اساس دین در خطر باشد جای تقیه نیست، باید کشته شد و از دین دفاع کرد. آنچنان که سالار شهیدان آن کار مهم را سامان داد.
دومین جایی که جای اقدام است و اگر اقدام نکند عرصه دفاع از جان خود و وابستگان است. جنایتکاری هجوم آورده و میخواهد متعرض همسر و فرزند بشود باید مهاجم را دفع کرد، ولو به کشتن انسان بینجامد. امام راحل در تحریرالوسیلة در باب قسم ثانی بحث دفاع، بحث دفاع از نفس را مطرح کرده است. در آنجا میگویند که انسان هر طور میتواند باید مهاجم را دفع کند. مبنای فرمایش امام روایات عترت(ع) است.
وارد دو جمله اخیر مولا(ع) در این کلمه قصار میشویم. «وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ». فرق میان فقیر و مقل این است که فقیر به کسی گفته میشود که فقر خودش را اظهار میکند، اما مقل فقیری است که خویشتندار است. در حدیثی از معصومین(ع) نقل شده است. از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) سؤال کردند که کدام صدقه افضل است، فرمودند صدقه کسی که کم درآمد است و در عین تنگدستی انفاق میکند. پس مقل کسی است که فقرش را نشان نمیدهد. با اینکه تنگدست است، انفاق میبرخی میگویند که فقیر بدحالتر از مسکین است، چون کمرش شکسته شده است، ولی برخی میگویند مسکین فقیرتر از فقیر است چون فقر، زمینگیرش کرده است.
بحث فقر و نگاه اسلام در باب فقر شایسته بحث طولانی است. در کلمه فقر میزانالحکمه بحث مبسوطی راجع به فقر آمده است. از جمله فقر مذموم، فقر ممدوح. روایاتی که فقر را نکوهش میکند، روایاتی که فقر را تعریف میکند. مباحث فراوان دیگری هم در این رابطه بیان شده است. اجمالاً آنی که مربوط به بحث ما میشود این است که در برخی روایات به شدت از فقر نکوهش شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کاد الفقر ان یکون کفرا؛ چه بسا فقر سر از کفر درآورد». امام علی(ع) فرمود: فقر مرگ بزرگتر است. پیامبر(ص) فرمود: فقر مایه سیهرویی در هر دو جهان است.
در یک روایت دیگر فرمود که فقر از قتل سختتر است. باز امام علی(ع) فرمود که فقر انسان را خوار میکند و خرد را سرگشته میکند و غم و اندوه را به سوی آدمی میکشاند. روایات دیگری هم در این زمینه هست که ملاحظه میفرمایید. برخی روایات هم مدح فقر است. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: فقر مایه افتخار من است که به او میبالم. در روایت دیگری میخوانیم: فقرا دوستان خدا هستند. در یک روایت دیگر هست که پیامبر(ص) فرمود: خدایا مرا مستمند زنده بدار و مستمند بمیران و در شمار مستمندان محشور کن. در یک روایت دیگر نفی و اثبات با هم است: خدایا مرا فقیر بمیران و مرا غنی نمیران. این بحث بحث طولانی و درازدامنی است. درصددیم که مبانی قرآنی این کلام را پی بگیریم.
انتهای پیام