به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «حاکمیت، خانواده، قاعده لاحَرَج» امروز چهارشنبه 23 تیرماه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین هادی فاضلبابلی، استاد موسسه عالی فقه و علوم اسلامی، برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید.
یکی از مهمترین مسائلی که نظریهپردازان در زمینه مسائل مربوط به خانواده مطرح میکنند، ساختار خانواده است. خانواده سنتی یا خانواده در نگاه دینی دارای ویژگیهایی هستند. در خانواده سنتی سلسلهمراتبی وجود دارد که در رأس آن مرد یا شوهر است. در درون خانواده دینی نیز چنین ساختاری حاکم است و در واقع دموکراسی و برابری میان زن و مرد وجود ندارد. در نگاه دینی وظایف مرد بیشتر از خانواده مدرن و نیز شوهر قوام خانواده است و در جایگاه بالاتری قرار دارد. این مهمترین چالشی است که از سوی برخی نظریهپردازان مطرح شده است و سعی میکنند راجعبه نص دینی، قرائتهایی را مطرح کنند که این سلسلهمراتب حذف و نیز خانواده به خانواده دموکراتیک نزدیکتر شود تا زن و مرد در زندگی اجتماعی تشریک مساعی کنند.
تغییر دیدگاه علمای حوزه
این دیدگاه به صورت ناخودآگاه در میان برخی از علمای اصلی حوزه علمیه نیز تأثیرگذار بوده است. خدای متعال در آیه 34 سوره نساء فرموده است: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا؛ مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنان حافظ (حقوق آنها) باشند از آن رو که خدا هم (حقوق زنان را) حفظ فرموده است. و زنانی که از نافرمانی آنان (در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را به زدن تنبیه کنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آنها مجویید، که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشأن است.» اگر تفسیر علمای سنتی از کلمه «قَوَّامُونَ» در این آیه را در صد سال اخیر بررسی کنیم، به این نتیجه میرسیم که آنها در ابتدای ورود مشروطه، تفسیرهای غلیظ دارند و میگویند مرد رئیس خانواده است و زن را چه به اینکه وارد فضای کار یا آموزش و کوچه و خیابان شود. در آخر یکی از رسالههای شیخ فضلالله نوری هشداری داده میشود که ای مردان شما را چه شده است که زنان شما با چادر چرخی به سر کوچهها میروند و خرید میکنند. چادر چرخی همانند چادرهای سنتی الان بوده است و باد که میزده کنار میرفته است. لذا مرحوم شیخ فضلالله به مردان تشر میزند که اجازه ندهید آنان چنین کاری انجام دهند.
سپس کمکم این دیدگاه عوض میشود، تا جایی که یکی از علمای ما وقتی به کلمه «قَوَّامُونَ» میرسد، میگوید که منظور ریاست نیست، بلکه منظور کارپرداز خانواده و عامل اجرایی این شورای مشورتی است. عالم دیگری میگوید که منظور از «قَوَّامُونَ» دیکتاتوری نیست، بلکه منظور این است که مردان خدمتگزار خانواده هستند و در واقع ایشان نیز آن را به کارپردازی تفسیر کردهاند. لذا دیدگاه اندیشمندان اسلامی ما به مرور تغییر کرده است. وقتیکه اولین بار در دوران مشروطه قانونگذاری در جامعه ایران مطرح میشود واکنش برخی بسیار تند است و در مقابل افرادی نظیر آیتالله نائینی، آیتالله آخوندخراسانی و آیتالله مازندرانی که از مشروطه حمایت میکنند، برخی قائل شدن به اینکه ما نیاز به قانون داریم را کفر میدانند؛ چراکه میگویند اگر شما مسلمان هستید باید قائل به خاتمیت باشید و اینکه ما قائل به قانون جدید هستیم با خاتمیت در تضاد است.
اختلاف نظر درباره آیه 34 سوره نساء
امروزه این دعوا که ما نیاز به قانون داریم فراموش شده و حتی در فتاوای علمای ما به قوانین ارجاع داده میشود و این نشان میدهد که چه تفاوتی نسبت به دوران مشروطه ایجاد شده است. بنابراین ساختار خانواده اولین موضوع بحث این افراد است و آیه 34 سوره نساء نیز مهمترین آیهای است که در این زمینه به چالش کشیده میشود. تلقی ما این است که این آیه انشاء انجام میدهد و میگوید مردان رئیس خانواده هستند اما برخی میگویند از کجا معلوم است که چنین چیزی درست باشد؟ چراکه ممکن است در حال توصیف جامعه دوران خود باشد؛ آنجا که میگوید مردان به همسران خود نفقه دادند. لذا اگر توصیف باشد، دلیلی نداریم که در سال 1400 نیز ریاست خانواده با شوهر باشد.
همین آیه از جهات دیگر نیز مورد بحث است. در برداشت سنتی از خانواده میپذیریم که نقش مرد و زن یکسان نیست. یک فقیه سنتی دغدغهای ندارد و میگوید که از منظر شارع، به جای اینکه پایتان به دادگاه باز شود مسائل را در درون خانواده حل کنید یا ناچاراً وی را بزنید اما یک زن مدرن این موضوع را نمیپذیرد و میگوید مرد این اجازه را ندارد که من را بزند. در جامعه مدرن، یکی از چالشها این است که دین برای امروز کارآمدی و عقلانیت ندارد در حالی که یکی از وظایف علمای دین این است که در کنار بیان اندیشه دینی باید نشان دهند که مجموعهای به نام دین، عقلانیت دارد، کارآمد است و برای امروز کاربرد دارد.
همچنین درباره این آیه افراد مختلفی نظر دادهاند و برخی گفتهاند «وَاضْرِبُوهُنَّ» به معنای زدن نیست، بلکه بدین معناست که آنها را رها کنید. اما یک عربزبان میداند که این کلمه در این بافت به معنای زدن است. دیدگاهی دیگر معتقد است که من میپذیرم که انشاء است اما داستان « وَاضْرِبُوهُنَّ» یک چیز دیگر است. این دیدگاه میگوید قرآن با جامعه مکه و مدینه صحبت میکند که زدن در آنها آزاد بوده و همانند نقل و نبات، زن را میزدند و قرآن همانگونه که بردهداری را اندک اندک حذف کرد اما در اینجا نیز سیاق آن دستور نیست، بلکه اندک اندک درصدد حذف آن برمیآید و میگوید اگر هم اختلافی پیش آمد اول موعظه کنید و ناراحتی خود را نشان دهید و اگر کارایی نداشت سپس وی بزنید.
علاوه بر این اگر زن تمکین نکرد میتوانید وی را بزنید اما گفته شده اگر مرد تمکین نکرد او را ببخشید و این نشانه ناهمسانی نقش مرد و زن در خانواده است. فاطمه مرنیسی در کتاب «زنان پردهنشین و نخبگان جوشنپوش» وقتی با مجموعهای از این آیات مواجه میشود ایدهای مطرح میکند و برای اولین بار در زمینه حقوق زنان بحث دینی میکند و یک پژوهش اسلامی را با مراجعه به منابع دینی انجام میدهد. ایده وی این است که در آیات اولیه قرآن، زن بسیار فرادست است و این آیات به نفع زن نازل شده، از جمله آنها آیه 35 سوره احزاب است: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا؛ همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیر خواه مسکین نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، بر همه آنها خدا مغفرت و پاداشی بزرگ مهیا ساخته است». همچنین قرآن تأکید زیادی بر پرداخت مهریه و احسان و مهربانی با زن میکند.
دیدگاه مرنیسی درباره جایگاه زنان در قرآن
مرنیسی میگوید از جایی به بعد، آیات ضدزن رواج پیدا میکند و مهمترین آنها آیه 34 سوره نساء است. ایده وی این است که قرآن و پیامبر به نفع زنان عمل میکردند تا اینکه مردان مسلمان و اصحاب پیامبر تاب نیاوردند و شروع به سرکشی کردند. وی به جمله خلیفه دوم ارجاع میدهد که میگوید قبلاً آقای زنان خود بودیم اما تا به مدینه آمدیم زنان بر ما حاکم شدند. لذا اصحاب پیامبر شروع به مقاومت میکنند بنابراین پیامبر شروع به یک کار راهبردی میکند و میگوید یا باید سیاست حمایت از زنان را ادامه دهم یا یارانم را از دست بدهم. لذا دفاع از زنان کاهش پیدا میکند.
نوع دیگری از مواجهه با مسائل زنان در نظر آمنه ودود دیده میشود. وی سابقاً مسیحی بوده که مسلمان شده است. وی محجبه است و مراسم دعا در آمریکا برگزار میکند اما در حوزه زنان دیدگاه متفاوتی دارد. وی متأثر از فضلالله، روشنفکر پاکستانی است که در ایران چندان شناخته شده نیست. ایده آمنه ودود این است که باید قرآن را یک کلِ یکپارچه دید و در این شرایط متوجه میشویم که این احکام خردهای، که همانند احکام متفاوت ارث و قوامیت شوهر وجود دارد، همگی ذیل محکمات قرآن فهم میشود. زمانی در جامعه عربی دیدگاهها درباره زنان به شکل دیگری بود اما اگر امروزه به زن گفته شود نمیتواند مشارکت اجتماعی داشته باشد برای وی قابل قبول نیست. بنابراین در چنین جامعهای باید به بازاندیشی احکام دینی پرداخت.
در نتیجه گاهی اوقات ما فقاهت میکنیم و افراد مخاطب فقاهت ما دینداران سنتی هستند که هر آنچه مرجع تقلید به آنها بگوید آن را میپذیرند اما مسائل فقهی جدید صرفاً مسائل مستحدثه نیستند بلکه ناشی از نوع نگرش متفاوت به دنیا و انسان و تفاوت ساختارهای اجتماعی هستند. اینها ذیل مسائل مستحدثه سنتی نمیگنجد بنابراین با توشه باری از مسائل فقه و فلسفه نمیتوانیم به حوزه زنان و خانواده بپردازیم. نکته دیگر اینکه اگر اکنون فقیهان آشنا با سازوکار مسائل روز وارد این عرصه نشوند جای خالی آنها را کسانی پر میکنند که نسبت به فقه و اندیشه دینی حساس نیستند و این اندک اندک منجر میشود که به ورطه سکولاریسم و اقتضائات مدرن بیفتیم.
انتهای پیام