نبرد البیضاء و مثلث عربستان، داعش و القاعده
کد خبر: 3984934
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۹
یادداشت/

نبرد البیضاء و مثلث عربستان، داعش و القاعده

ائتلاف سعودی در نبرد البیضاء به همراه شبه نظامیان القاعده و داعش در برابر رزمندگان انصارالله و دولت نجات ملی متحمل شکست شدند و کنار هم قرار گرفتن این دسته‌های فکری _ نظامی در یک جبهه علیه صنعاء، با هدف تحت فشار قراردادن انصارلله در معادلات سیاسی ـ میدانی در یمن بود.

به گزارش ایکنا؛ ائتلاف سعودی به همراه شبه نظامیان القاعده و داعش در البیضاء در برابر رزمندگان انصارالله و دولت نجات ملی متحمل شکست شدند؛ در واقع ائتلاف سعودی با حمایت آمریکا و مشارکت نیروهای القاعده و داعش که سعی کردند با یک عملیات غافلگیرانه تحت عنوان «نجم الثاقب» البیضاء را به تصرف و سیطره خود در آورند که برخلاف برآوردها با غافلگیری میدانی ـ عملیاتی از سوی صنعاء و رزمندگان انصارالله مواجه شدند.

از جمله نکات قابل توجه در این باره قرار گرفتن سعودی در کنار القاعده و داعش علیه صنعاء با حمایت آمریکا بود. در واقع آنچه در این باره باید مورد تحلیل قرار گیرد بر مبنای گزاره‌های رهیافتی ـ کنشی در این باره است. به عبارت بهتر در نمای اولیه و بیرونی این موضوع که درست هم هست، این است که کنار هم قرار گرفتن این دسته‌های فکری – نظامی در یک جبهه علیه صنعاء، با هدف تحت فشار قراردادن انصارلله در معادلات سیاسی ـ میدانی در یمن است.

اما در ذیل رهیافت عملیاتی مذکور آنچه مغفول مانده است واکاوی دلایل اقدام به رفتار اخیر است. به طوریکه می توان این ادعا را داشت که آنچه موجب شده تا سعودی مجاب گردد تا در کنار این شبه نظامیان آن هم به طور آشکاردر یک عملیات همکاری کند بنا بر سفارشات و توصیه های عملیاتی ـ میدانی آمریکا صورت گرفته است. هرچند پیش تر هم شاهد این همکاری بوده‌ایم با این تفاوت که در موارد پیشین، اولاً همکاری آشکار نبود و ثانیاً با دستور مستقیم یا غیر مستقیم ریاض از سوی دولت مستعفی هادی به مرحله اجرا می‌رسید؛ یعنی القاعده و یا شبه نظامیان دیگر در جبهه‌های نبرد در کنار نیروهای دولت مستعفی به نیابت از سعودی علیه صنعاء می‌جنگیدند.

در واقع آمریکا با پیشنهاد به ریاض مبنی بر به کارگیری شبه نظامیان داعش و القاعده درصدد بوده است تا به نحوی معادلات میدانی را تغییر دهد. به طوریکه با پیروزی در این میدان، ریاض می‌توانست ضمن استقرار نیروهای تحت امرش، البیضاء را به استان «ابین» یمن متصل و از مواضع موجود به سمت اهداف بعدی حرکت کند که شرایط به گونه دیگری رقم خورد.

نکته دیگر درباره نبرد البیضاء این است که گشودن جبهه درگیری در این منطقه از سوی سعودی برخلاف توافق بزرگان در این استان بود که از هم پیمانان انصارلله به شمار می‌آیند و طبق توافق بزرگان قبایل این منطقه قرار بر این بود که به منظور جلوگیری از تلفات غیرنظامیان و خسارات به مناطق مسکونی، مرکز مدیریت «الزاهر» از درگیری‌ها دور بماند. در واقع این اقدام متجاوزان برخلاف اصول و قواعد جاری موجود در یمن و با توجه به شاخص‌های موجود قبیله‌ای در این کشور است. در نظام قبیله‌ای یمن آنچه رؤسای قبایل بدان تعهد دهند مبنای عمل و اقدام است و اپیدمی این سنت قبیله‌ای در میان همه قبایل امری مرسوم و قابل پذیرش است حتی از سوی دشمنان.  

از سوی دیگر نیز باید خاطر نشان کرد که حمله به البیضاء از نظر زمانی در شرایطی اتفاق افتاد که روند مذاکرات عمان علیرغم عدم هر گونه نشانه پیشرفت نسبت به دوره‌های پیشین مذاکرات، در جریان بود. در واقع راه اندازی این حمله تیری بر پیکر مذاکرات عمان(مذاکرات حل بحران یمن در عُمان) بود. بدان معنا که با آغاز این حمله تمام مفروضات گفتگو بر مبنای حصول و دستیابی به نتیجه برای حل بحران در یمن و برقراری صلح در آن عقیم ماند؛ در واقع این حمله به نوعی ماهیت و اهداف پشت پرده ائتلاف سعودی را بر همگان روشن کرد که در راستای حل بحران در یمن از جدیت لازم برخوردار نیست.

از جمله موضوعات مهم و قابل توجه در ارتباط با حمله ائتلاف سعودی به همراه وابستگان نظامی و شبه نظامی به البیضاء این است که این حمله در واقع با هدف بازگرداندن رکود به جبهه درگیری در مأرب بود که بعد ماه‌ها سکون و راکت بودن توسط صنعاء با جنب و جوش ویژه‌ای همراه بود. از این رو سعودی ضمن در نظر داشتن سیاست مذکور، در تلاش بود با گشودن جبهه درگیری تازه در البیضاء در نبرد با صنعاء شرایط را برای تقسیم توان نظامی دولت نجات ملی و رزمندگان انصارلله از مأرب به سمت البیضاء فراهم کند. بدیهی است که ریاض سعی داشت با درگیر کردن بخشی از توان صنعاء در این جبهه و انتقال نیروها از محورهای درگیری در مأرب به سمت البیضاء از یک سو و تقسیم توان عملیاتی آن در عرصه برنامه‌ریزی برای تحرکات میدانی و برهم زدن تمرکز آنها از سوی دیگر، شرایط را به سود خود در میدان نبرد تغییر دهد.

در مجموع فارغ از آنچه گفته شد سعودی به واسطه شرایط متزلزلی که یمن دارد در تلاش است با تغییر موقعیت کنش‌گری‌های خود در یمن به تغییر شرایط و وضعیتش نائل گردد. قابل ذکر است این راهبرد که سعودی می‌خواهد از طریق آن مهره‌های صفحه شطرنج در صحنه میدانی یمن را جا به جا کند معطوف به شمال یا مرکز یمن و در رابطه با جبهه‌های درگیری با صنعاء نیست بلکه همین شرایط را در جنوب و جنوب شرق یمن با شورای انتقالی جنوب و امارات دارد و در مناطق شرقی نیز ضمن درگیری با قبایل ساکن در اقالیم شرقی نسبت به واکنش‌های عمان نیز نگران است.

مصطفی مطهری؛ دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان

انتهای پیام
captcha