به گزارش خبرنگار ایکنا؛ «جلوه نهضت حسینی در تولیدات ادبی» موضوعی است که به مناسبت ایام سوگواری سالار شهیدان در گفتوگو با کارشناسان و اهالی شعر و ادبیات به بررسی آن پرداخته شد. در دهمین شماره از این گفتوگوهای ادبی به سراغ وحید ضیایی، شاعر، منتقد ادبی و مترجم رفته و درباره سرایش مضامین شعر عاشورایی، خلاقیت و نوآوری در این گونه ادبی با او گفتوگو کردهایم.
نوآوری و خلاقیت در حوزه شعر آیینی و عاشورایی را چطور ارزیابی میکنید؟
در این زمینه دو طیف از اشعار آیینی و عاشورایی را میتوان در نظر گرفت؛ یکی شعرهایی هستند که شعرای فاخر و درجه یک آیینی یعنی شعرای پیشکسوت میسرایند و زبان و جهان این اشعار زبان و جهان ادبی، پر از استعارهها و تشبیههای متین و تلفیق عرفان ایرانی - اسلامی با حادثه عاشورا یا زندگی ائمه اطهار(ع) است. بیشتر این شعرها در قالبهای ترجیعبند، ترکیببند و غزل هستند و بعضی وقتها اشعار سپید هم در آنها دیده میشود. فهم و درک این شعرها گاهی برای عامه مردم سنگین است، زیرا فخامت زبانی و آرایههای ادبی ناب و سنگینی در آنها به کار رفته است. شاعران این شعرها هم مضمون و هم فلسفه شعر آیینی و عاشورایی را رعایت میکنند و دارای خلاقیت و نوآوری هستند. در این عرصه، پیشکسوتها کلاسیکتر و محتاطانهتر و جوانترها با تلفیقهای تصویری بیشتر و شگردهای زبانی مختلف سعی میکنند، فخامت زبانی و متین بودن شعر را رعایت کنند.
دسته دیگر از شعرها برای نوحه سروده میشوند و باید در قالب موسیقایی نوحه ارائه شوند. نوحهها در شکل سنتی باید دارای روایت و داستان باشند و زبان در آنها سادهتر باشد تا مردم بتوانند با آن دم بگیرند. اگر بخواهیم به خاستگاه این نوع شعرها در ادبیات مرثیه و عاشورایی آذربایجان بپردازیم، نوحههای نوحهخوانهای قدیمی تلفیقی از این دو است. یعنی اشعار آغازین آنها همان اشعار فاخر فلسفی است که نمونه آن را میتوان از مرحوم موذنزاده اردبیلی، منعم اردبیلی، بیضای اردبیلی، انور اردبیلی، تاجالشعرای اردبیلی دید که در آغاز مرثیه از این اشعار استفاده میکردند و در دستگاههای مختلف آوازی میخواندند که تلفیقی از دستگاههای عربی هم هست.
بیشتر بخوانید
به نظر میآید با ورود سبکهای جدید، نوحهها به ترانهها نزدیک شدهاند یا با استفاده از ملودیهای ترانهها اجراهای جدیدی از نوحه ارائه شده است که اشعار فاخر در آنها از لحاظ ادبی جواب نمیدهد و به همین دلیل با اشعاری مواجه هستیم که ساده، عامیانه و خالی از لطافت ادبی هستند و متأسفانه هر چه پیش میرود و ملودی جای دستگاه را میگیرد، برمبنای آهنگها و لحنهای خاص اجرا میشود که برخی از آنها منطبق با فضای عاشورا هم نیستند. در این نوع اجراها، شعر خالی از محتوا و فلسفه است و فقط اجرا و پرفورمنس برایشان مهم است. گاه یک بیت تکرار میشود یا از غزلهای حافظ و سعدی که ماهیت عاشورایی ندارند، استفاده میکنند و گاه یک شعر با وزن و قافیه شعر دیگر جایگزین میشود. به همین دلیل هر چه به گذشته برمیگردیم در سبک مرثیهسرایی و نوحهخوانی مؤانست بین خلاقیت نوشتاری و آوازخوانی با اشعار بیشتر است تا وضعیت معاصر.
یکی از مواضع مهمی در ادبیات عاشورایی مبارزه با ظلم است، نمود این موضع در ادبیات عاشورایی چگونه است؟
بسیاری از نوحهسرایان و ذاکرین در اوایل انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی اشعاری را انتخاب میکردند یا شاعران شعرهایی میسرودند که بنا به مصلحت یا شرایط موجود حتماً اشاراتی سمبلیک به وضعیت ظلم و جور موجود کرده و نقبی میزدند. شاعر عاشورایی هم میدانست که فلسفه عاشورا فلسفه مقابله با ظلم است و فقط به تصویرسازیها و ذکر قهرمانپردازیها و پهلوانیها نمیپرداخت و با وجود خفقان و سانسوری که در آن زمان بود، در ابیاتی به صورت مستقیم به مبارزه با ظلم اشاره و یا با استفاده از جملات اباعبدالله(ع) و به نظم کشیدن آنها منظور خود را بیان میکردند. یک بخش از شعر عاشورایی هم به روزگار حاضر مردم اشاره داشت و مشکلات و سختیها و ناملایمات اجتماعی و سیاسی از زبان شاعر شنیده میشد. این شعرها به صورت زبان به زبان و سینه و سینه نقل میشد.
در عصر و زمان حاضر این شرایط تغییر یافته و مضمون بیشتر شعرها، اتفاقات سیاسی روز است و به نظر میرسد، بسیاری از جاها ظلمستیزی در ابیات و اشعار عاشورایی را مصادره به مطلوب میکنیم و مفاهیم عظیم عاشورایی را به نقل جریانات روز سیاسی که شاید خیلی هم مهم نیستند، تقلیل میدهیم.
از نظر شما مضامین دیگری هم در اشعار مورد توجه بوده است؟
یک طیف از اشعار عاشورایی تبیین عرفانی و تلفیق آن با حماسه است که میراث مرثیه ادبیات آذربایجان و ادبیات ترکی از این نظیر است و به شهادت بسیاری، از تاجالشعرا نشئت گرفته و بعدها توسط ذاکران و مداحان توسعه یافته است.
عاشورا یک واقعه جریانساز است، در زمان حاضر شعر عاشورایی چطور میتواند جریانساز باشد؟
در حال حاضر تریبونهایی که برای عرضه شعر عاشورایی میتوان استفاده کرد، نسبت به گذشته فراوان شدهاند. مهمترین رسانهای که مردم با آن ارتباط دارند، تلویزیون، فیلمها و سریالهاست. فکر کنید در سریال مختارنامه وقتی به جنگهای زبیریان یا بنیامیه میرسیم یا روایتهای صحنه عاشورا. با وجود اینکه بسیاری از شخصیتهای والای کربلا یا افراد جبهه مقابل سخنانشان را با اشعار و مفاخرهها بیان کرده و بسیاری از احادیث، آیات و ... را به زبان شعر بیان میکردند. در حالی که در سریال یادشده خبری از این موضوع نیست. اینجاست که کارکرد شعر مشخص میشود. میتوان به راحتی و به کمک شاعران به بازآفرینی مفاخرهها و رجزخوانیها پرداخت. در تعزیه، رجزخوانیها کاملاً به صورت شعر است. در واقع ابزار این اجراها و زبان و لحن بازیگران تعزیه و متنهای تعزیه به شعر است. در صورتی که این شعرها در فیلمها هم خوانده شود بسیار تأثیرگذار خواهد بود و این نشان از جریانسازی شعر به ویژه شعر عاشورایی دارد.
شعر فاخر چگونه میتواند توسط رسانهها به گوش مردم برسد؟
شعر به عنوان یک رسانه جریانساز است. بنابراین باید شعر را از طریق فیلم، سریال، نمایش و بازآفرینی تعزیههایی که اکنون نمونههای آن را نداریم، رسانهای کرد و به بطن جامعه برد. چنانچه در جنگ تحمیلی شاعران و مداحانی داشتیم که شعرهایی میخواندند و به رزمندهها روحیه میدادند. در آن زمان، اقتضای رسانه شعر این بود و اکنون کارکرد دیگری یافته است.
چه راهکاری میتواند در تولید محتوای ادبی به ویژه از نظر کیفی در زمینه ادبیات عاشورایی مؤثر باشد؟
تولید شعر آیینی و عاشورایی زیاد است و در سراسر کشور حوزههای هنری، فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، انجمنهای شعر آیینی و ... متولی آن هستند. بنابراین تقویت جریان نقد در عرصه شعر ضروری است. همچنین برگزاری کارگاههای آموزشی توسط اساتید فن بسیار مهم دارد. اگر من متولی فرهنگ بودم حتماً کرسیهای ادبیات مرثیه آذربایجان و کنگرههای مرثیه را برگزار میکردم.
پیشنهاد دیگر در این زمینه برگزاری کنگره موذنزادهشناسی است. ذاکران و مداحان بسیاری در کشورمان داریم که نوحههای بسیار تأثیرگذاری داشتهاند، این نوحهها و شعرها باید از سوی کارشناسان بررسی شود. شگردها، ارجاعات و روشها و سبک شعرها تجزیه و تحلیل و مدون شود و در اختیار اساتید قرار گیرد تا آن را تدریس کنند.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام