به گزارش ایکنا، اگر زائر پیادهروی اربعین بوده باشید، پس از سالهای آموختن صرف و نحو عربی در مدرسه و سپری کردن امتحانهای مختلف، برای اولین بار یک امتحان عملی از درس عربی را در پیادهروی اربعین تجربه خواهید کرد. آن زمان خواهید فهمید که تمام این سالها وقت و انرژی خود را صرف یادگیری زبانی کردهاید که حالا حتی برای یک تشکر ساده هم نمیتوانید از آموختههای خود استفاده کنید.
دانشآموزان ایرانی سالها در مدارس مشغول صرف و نحو زبان عربی هستند. در کنار درس زبان عربی، آموزش قرآن کریم نیز به صورت رسمی و در قالب برنامه درسی نظام آموزشی ایران مورد اهتمام مسئولان و طراحان نظام آموزشی قرار دارد؛ اما پیادهروی اربعین و فرصت بزرگ تعامل با مردم عراق و سایر کشورهای عرب زبان به خوبی ضعفهای بزرگ نظام آموزشی ایران در آموختن یک زبان خارجی را نشان داده است.
مراسم پیادهروی اربعین با هر مراسم دیگری در جهان تفاوت دارد. در هر جای دنیا به غیر از دستگاه امام حسین(ع)، اگر بگویی مردم کارتی شبیه کارت ویزیت چاپ و بر روی آن شماره تماس و نشانی منزل خود را مینویسند و اعلام میکنند به صرف صبحانه، ناهار، شام، میان وعده، محل استراحت، وای فای، حمل و نقل و هر آنچه ممکن است مسافری لازم داشته باشد، آماده پذیرایی از زائران هستند آن هم به صورت کاملاً رایگان، هیچکس باور نمیکند، اما این حقیقتی است که سالهاست در مراسم اربعین رخ میدهد و مردم عراق اینچنین رفتار میکنند.
مردم عراق درهای خانههای خود را باز میکنند و مردم ایران، عراق و همه زائران اربعین فرصت دارند با هم زندگی کنند، حرف بزنند، تبادل فکر و نظر و اندیشه داشته باشند، اما چون ما عربی بلد نیستیم، این تعامل ناقص و به شکل حداقل باقی میماند.
اربعین مراسمی است که به دلیل ساختار خاص خود میتواند محل تبادل اندیشه و برقراری ارتباط عمیق بین مسلمانان و آزادیخواهان جهان باشد اما مردم ایران پس از سالها آموختن زبان عربی در مدارس، حتی نمیتوانیم سادهترین کلمات و جملات را به این زبان بیان کنیم و حتی نحوه پرسیدن یک نشانی ساده را بلد نیستیم و در برابر لطف بینهایت مردم عراق حقیقتاً نمیدانیم به چه زبانی تشکر کنیم.
البته خدا را شکر مردم عراق خیلی بهتر و بیشتر از ما(البته نه در قالب دروس مدرسه) توانستهاند یک زبان خارجی(فارسی) را بیاموزند و حتی به نظر میرسد چون میخواستند بهتر میزبانی کنند، انگیزه بیشتری هم برای یادگیری داشتهاند.
در اربعین سال جاری وقتی پس از پیادهروی به کربلا رسیدیم، راننده ون ما را سوار کرد و کارت خود را ارائه کرد. روی کارت نشانی و شماره تماس برای اسکان و پذیرایی در ج شده بود و با فارسی اما دست و پا شکسته گفت: هر سال 50 تا 100 ایرانی مهمان من هستند اما امسال نیامدند، به خانه من بیایید. لحن راننده هوای التماس و حسرت داشت؛ گفتیم که جا داریم و تشکر کردیم. آیه 63 سوره انفال را خواند که میفرماید: «وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛ و ميان دلهايشان الفت انداخت كه اگر آنچه در روى زمين است همه را خرج میکردى نمىتوانستى ميان دلهايشان الفت برقرار كنى ولى خدا بود كه ميان آنان الفت انداخت چرا كه او تواناى حكيم است».
راننده حق داشت؛ هیچ چیز نمیتوانست مردمی که هشت سال با هم جنگیدهاند و هزاران کشته و شهید از هر دو طرف داشتهاند را اینچنین به هم نزدیک کند مگر نام عزیز حسین(ع) و افسوس که نظام آموزش رسمی حتی توان آموختن چند جمله مکالمه عربی را ندارد که در چنین آوردگاه بزرگی در کنار نزدیکی قلبها به تبادل فکر و تعالی اندیشه مسلمانان کمک کند.
پیادهروی اربعین اگرچه یک مراسم مذهبی است اما به خوبی ضعف نظام آموزشی ایران را در آموختن مسائل کاربردی آشکار کرده است. با زائران بسیاری در طول مسیر و به خصوص در هنگام بازگشت مواجه بودهام که با تأکید میگفتند تا اربعین سال بعد حتماً به کلاسهای مکالمه عربی خواهند رفت؛ آنها هم امیدی به کلاسهای آموزشی مدارس نداشتند.
این مشکل البته نه فقط در آموزش زبان عربی بلکه در آموزش زبان انگلیسی نیز کاملاً مشهود است و ضرورت دارد مسئولان نظام آموزشی بررسی دقیقتری بر نحوه آموزش و هدف آموزش زبان عربی در مدارس داشته باشند تا به جای اینکه سالها وقت و انرژی بچهها صرف آموختن مواردی شود که هنگام لزوم نمیتواند کوچکترین کمکی به آنها کند، آموزشها به سمت کاربردیتر شدن حرکت کند.
به قلم زهرا ایرجی
انتهای پیام