حادثه پشت حادثه، گویی حادثههای تلخ قرار نبود و نیست که دست از سر مردم ایران بردارد و هر بار به بهانهای دل مادران، پدران، همسران و فرزندان چشمانتظار به درهایی که هیچگاه قرار نیست باز شود را میلرزاند. نگرانی رهایمان نمیکند، روزی غصه پرواز شماره 655 ایران ایر و هدف گرفتن ناو امریکایی هواپیمای مسافری و روزی دیگر حادثه تلخی دیگر.
همه مردم ایران 15 آذر سال 84 و آن حادثه دلخراش را فراموش نخواهند کرد. حدود ساعت 14 ظهر این روز مقارن با 6 دسامبر 2005 هواپیمای باری ـ نظامی از نوع C- 130 با 94 مسافر ارتشی و خبرنگار برای پوشش خبری رزمایش «عاشقان ولایت» در چابهار تهران را به قصد بندرعباس ترک کردند که پس از لحظاتی هواپیما دچار نقص فنی شده و در مسیر بازگشت با ساختمان مسکونی 10 طبقه برخورد و سقوط میکند. این پرواز آخرین مأموریت خبری 69 نفر از عوامل رسانه بود که با شهادت پیوند خورد. این هواپیما 94 مسافر داشت که هیچگاه به مقصد نرسیدند و با شهادتشان ماندگار شدند و تاریخ و سرنوشت را به بهترین شکل ممکن ترسیم کردند. در این حادثه علاوه بر مسافران هواپیما 34 نفر از ساکنان نیز جان به جانآفرین تسلیم کردند.
نمیدانم که این شهدا در مناجاتهای شبانه به خالقان چه میگفتند که اینگونه خدا خود خریدارشان شد و ققنوسوار از دیار خاکی و فانی به سوی معبود عاشقانه پرگشودند. در میان اشک و نالههای آنان چه بود که با یک «یا حسین» آسمانی شدند و ملتی را در ماتم و غم از دست دادنشان فرو بردند. آنان رسالت خود را تا مرز شهادت پیش بردند و قدمی از رسالت خطیرشان عقب نکشیدند.
شاهدیم که خبرنگاران یکی از اثرگذارترین مجموعههایی هستند که هر اداره یا سازمان برای ارائه گزارشهای خود به آنان نیازمند هستند و این قشر پرتلاش بدون وقفه از تمام توان خود مایه میگذارند. به شهادت رسیدن 69 نفر از خبرنگاران، عکاسان و تصویربرداران رسانهای گواه بر این ادعا است که وقتی لباس خدمت به تن کردی تا انتهای شهادت خواهی رفت. بچههای رسانه نیک میدانند که در پس هر رفتنی شاید امیدی به بازگشت نباشد، اما با علم به این مهم دست از تلاش برنداشته و عاشقانه پیش میروند تا خبری مهم را انعکاس داده یا گره از مشکلی باز کنند. خبرنگاران خود با خبر شهادتشان به کار پر از هیجان و استرس پایان دادند و چه شیرین عاقبت به خیر شدند. شهادت نیروهای ارتشی و خبرنگاران به حدی بغرنج بود که مجامع بینالمللی از این حادثه به عنوان بدترین حادثه سال یاد کردند.
از حادثه پرواز C-130 قریب به 16 سال میگذرد و این حادثه تلخ هر سال داغی بر دل مجموعه خبری به ویژه همکارانی که از نزدیک با این شهدا کار کردند میگذارند. آن روزها شاید امثال بنده خبرنگار نبودند و عمق این حادثه را درک نکردند. یادم هست که آقای نظامدوست از مجریان توانمند تلویزیون گفت: وقتی خواستم خبر شهادت حمیدرضا خیرخواه را به مادرش بدهم صحبت کردن برایم بسیار سنگین و سخت بود در این هنگام مادر شهید خیرخواه گفت: وقتی حاجی آمده یعنی رضا نمیآید. آن روز عمق و سختی این درد را احساس نکردم، اما حال که خود در این عرصه قلم میزنم و اخبار ناگوار را از گوشه و کنار کشورم میشنوم به خوبی عمق ناراحتی را حس میکنم.
سال 84 اینترنت و شبکههای مجازی مانند امروز قوی نبود و اکثر مردم از طریق صداوسیما متوجه این حادثه شدند. این حادثه دارای ابعاد و بازتابهای بسیار بوده است، اما مهم این است که ما مجموعه رسانه چه میزان از سلاح قوی که در دست داریم محافظت کرده و در راستای انعکاس اخبار صحیح، امیدوارکننده و دغدغه مردم گام برمیداریم. چه قدر حاضریم داشتههای خود را در راه آرمانهایمان فدا کنیم. شهدای خبرنگار درس قدرت، صلابت و ایستادگی در میدان را برای ما سرودند و رفتند و به ما یادآور شدند که لحظه سرخ پرواز عاشقانهترین لحظات عشقبازی است.
اما امروز، روز دیگری است با وجود اینکه سالها از شهادت خبرنگاران هواپیمای C-130، خبرنگاران دفاع مقدس و شهید خبرنگار ایرنا شهید صارمی میگذرد، اما قلم، دوربین، میکروفن در دست مجموعه رسانه سلاح محکم آنان بوده و هست و تا رمز شهادت رهایش نکرده و نخواهند کرد. امروز روز دیگری است. چراکه خبرنگاران در سوریه، عراق، لبنان و یمن روزها مشق عشق مینویسند و شبها در دل تاریکی شب شهادتشان را طلب میکنند. این خبرنگاران ادامهدهندگان راه شهیدان علیرضا افشار، محمدحسن قریب، اسماعیل عمرانی، سیدمهدی میرافضلی و .... هستند و در میان هیاهوی خبر آرزوی دیگری را طلب میکنند. آنان استوار در میدان ایستادهاند تا به همگان بگویند خود را از کانون معرکههای دنیوی کنار کشیدیم تا صادقانه روایتگر باشیم و ققنوسوار آسمانی شویم.
یادداشت از مریم روشن، سردبیر ایکنا مرکزی
انتهای پیام