مریم میرزاخانی اگر در ایران بود، از استادیاری به دانشیاری ارتقا پیدا نمی‌کرد
کد خبر: 4019276
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۵
مهدی گلشنی:

مریم میرزاخانی اگر در ایران بود، از استادیاری به دانشیاری ارتقا پیدا نمی‌کرد

مهدی گلشنی با انتقاد از وضعیت علم در کشور بیان کرد: امروزه مسئله توسعه علمی و شاخص‌های پیشرفت مطرح است، اما اهداف جامعه ما نه خوش‌تعریف است و نه مطلوب و نمی‌دانند می‌خواهند به کجا برسند. علم را نه در جهت رفع نیازهای کشور به کار می‌بریم و نه در مقام فهم طبیعت هستیم.

به گزارش ایکنا، نشست «وضعیت علم در ایران معاصر»، امروز 16 آذرماه به همت انجمن دانشجویی حکمت دانشگاه شهید مطهری و با سخنرانی مهدی گلشنی، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد. در ادامه متن سخنان گلشنی را می‌خوانید؛

امروزه مسئله توسعه علمی و شاخص‌های پیشرفت مطرح است، اما اهداف جامعه ما نه خوش‌تعریف است و نه مطلوب و نمی‌دانند قصد دارند به کجا برسند. علم را نه در جهت رفع نیازهای کشور به کار می‌بریم و نه در مقام فهم طبیعت هستیم؛ یعنی چیزی که بزرگان علم در دوره تمدن اسلامی دنبالش بودند و در عصر ما هم آدم‌هایی نظیر انیشتین دنبالش هستند. برخلاف شعارهایی که داده می‌شود، وضعیت علمی کشور اصلاً مطلوب نیست. فقط تکیه روی دادن یکسری آمار است که بگویند در فلان چیز اول هستیم و دنبال شنیدن استدلال‌ها هم نیستند. نه اینکه رشد نداشتیم، اما در حد ظرفیت کشور نبوده است و دلیل عدم رشد مطلوب کشور را در حاکمیت معیارها و اولویت‌های نادرست در علم‌سنجی کشور می‌دانم؛ یعنی نه معیارهایی که دارند علم را درست می‌سنجد و نه می‌دانند دنبال چه چیزی هستند.

خودمان در تولید علم نقشی نداشته‌ایم

یکی از مشکلات علمی ما این است که تلاش ما صرفاً اخذ علم از غرب بوده است، بدون اینکه خودمان هم بخواهیم در تولید علم نقش داشته باشیم. بله، در دوران تمدن اسلامی که کتب از یونانی و ... ترجمه شد، علم یونانی گرفته شد، اما متوقف نشدند و فارابی در ارسطو متوقف نشد، اما ما در علم غرب متوقف شدیم و یکسری استثناهای نادری هست که این طرف و آن طرف کارهای ناب کنند؛ لذا مدام دنبال واردات محصولات خارجی بوده‌ایم و این رویه افزایش یافته و تحریم‌ها درسی به ما نداده که خودمان در مقام رفع نیازهایمان باشیم.

چیزی که بالاترین لطمه را به پیشرفت علم می‌زند، چاپ مقالات در مجالات آی اس آی است. در دهه 1375 یک قانونی وضع کردند که این را عوامل خارجی و نفوذی‌ها به آموزش عالی تحمیل کردند و آن چاپ مقالات در این مجلات آی اس آی است. ارتقای اساتید و گرفتن دانشجوی دکتری و بسیاری از مسائل موکول به داشتن مقاله در این مجلات شد و مقام اشخاص روی تعداد مقالاتی که در این مجلات دارند حساب می‌شود و به همین دلیل است که بزرگان علمی ما نیز به این سمت رفته‌اند.

چرا استادان شایسته ارتقا نمی‌گیرند؟

ساز و کار این مجلات این‌طور است که اگر مقالات ما ناظر به رفع نیازهای کشور باشد، اینها چاپ نمی‌کنند، اما اگر نوآوری داشته باشد منتشر می‌کنند، اما وقتی انتظار داریم که استاد در پایان سال حتماً مقاله داشته باشد، کارهای نوآورانه هم نخواهیم داشت و توجه کنید که نوآوری در یکسال انجام نمی‌شود، اما این جلوی ارتقای اساتید را می‌گیرد. اگر کسی تعداد زیادی اختراع مهم کرده باشد که نیازهای کشور را رفع کند نیز ارتقا پیدا نمی‌کند. آدم‌های بسیار شایسته‌ای را در دانشگاه شریف دیده‌ام که به دلیل نداشتن مقاله در مجلات آی اس آی نتوانسته‌اند ترفیع سالیانه بگیرند.

یک نفر هفت اختراع ثبت کرده بود و حتی یکی از اختراعاتتش در حدی بود که رئیس دانشگاه شریف به معاون علمی رئیس جمهور نوشت که این اختراع به عنوان طرح ملی باشد، اما چون مقاله نداشت، ارتقا پیدا نکرد. از اساتید ممتاز داریم که کارهای بسیار اصیلی کردند و اگر می‌خواستند مقاله بنویسند، ده‌ها مقاله می‌داشتند، اما چون مقاله نداشتند، ترفیع نگرفتند. خانم مریم میرزاخانی اگر در ایران مانده بود، از استادیاری به دانشیاری ارتقا پیدا نمی‌کرد و نمی‌توانست کاری که در آمریکا کرد را انجام دهد که کسب بالاترین جایزه ریاضی بود؛ بنابراین جلوی نوآوری و رفع نیازها را گرفته‌ایم و طوری شده که دانشجو برای اینکه فارغ‌التحصیل شود، مقاله را می‌خرد و این کار افتتاح مغازه‌های مقاله‌فروشی در اطراف دانشگاه تهران شده است. یا استاد کم‌سواد داریم که برای ارتقای خودش دانشجو می‌گیرد و به او می‌گوید مقاله بنویس و اسمش هم اول می‌آید.

اینها را به کرّات دیده‌ام و بارها در شورای عالی انقلاب فرهنگی تذکر دادم و حتی مقاله‌ای هم با یکی از اساتید در روزنامه ایران چاپ کردیم. در آنجا گفتم در سال 2005 حدود هشت هزار مقاله و در سال 2012 نزدیک چهل هزار چاپ کرده‌ایم؛ یعنی مقالات ما در این چند سال پنج برابر شده، اما آیا پنج درصد از واردات ما کم شده است؟ اتفاقاً در برخی رشته‌ها که بیشترین مقالات را داشتیم بیشترین محصولات را هم وارد کرده‌ایم و این نشان می‌دهد مقالات ما کار خودشان را نکرده است. شکی نیست که اگر کسی کار خوبی کرد، حتماً باید چاپ کند و دیگران نقد کنند و اصلاح شود، اما نه به صورتی که الآن هست.

دانشجوی برق دانشگاه شریف پس از لیسانس به استنفورد رفته بود و دکتری را هم از میشیگان گرفته بود و در ایران برای استخدام از او مقاله خواسته بودند. گفتم دانشگاه استنفورد از این آدم مقاله نخواسته، شما می‌خواهید؟ بنابراین نقشی که چاپ مقاله در مجلات آی اس آی در ترفیع اساتید دارد، علم را عقب می‌اندازد و باید کاری کنند که نخبگان به نوآوری بپردازند.

فشار برای چاپ مقاله آی اس آس و عقب‌گرد

فشار برای عرصه مقالات آی اس آی پژوهشگر را وادار می‌کند که اهداف فوری را اختیار کند و نه کارهای اصیل را و از این‌رو است که نخبگان ما دنبال کار اصیل نیستند و به نظر بنده باید تولید علمی را شامل چند چیز کرد؛ هم مقاله علامت شاخص باشد و هم نیازهای مهم کشور را رفع کند و نوآوری مهم داشته باشد و اینها باید حساب شود و برای هیچ کدام هم حق وتو قائل نشوند. در حقیقت، معیارهای غلط موجب شده که ما عقب بیفتیم. کار این مسئولین این است که آمار می‌دهند در منطقه اول هستیم، بلکه مقالات شما تعدادش بالا است، اما این مقالات در زیر متوسط آی اس آس است و نیاز کشور را رفع نمی‌کند و نوآوری آن‌ها هم اندک است.

بنابراین یکی از مشکلات ما معیارهایی است که در علم‌سنجی به کار می‌بریم. یکی دیگر از مشکلات ما نیز فرهنگی است و ریشه همه مشکلات ما فرهنگی است. الآن یک فرهنگ آشوبناک غیراسلامی بر ما حاکم است و حتی از غرب هم چیز خوب یاد نگرفتیم و اداهای زشت را از آنها یاد گرفتیم. در این سال‌ها، غربی‌ها حرف‌های خوبی زدند، اما به سراغ آنها نمی‌رویم و دلیلش این است که فرهنگ ما آشوبناک است. پیامی که اسلام داده، بسیار مهم است: اینکه نه سستی بورزید و نه بترسید. شما اگر واقعا مومن باشید، برتر هستید. پیام اسلام را باید جدی بگیریم. نباید جوامع دیگر بر جامعه اسلامی برتری پیدا کنند. معنایش این است که خودباوری باید روی ما حاکم شود، اما در حال حاضر فقط نگاه به غرب است.

یکی از عکاسان فرانسوی به تهران آمده بود و بعد که خواست برگردد، گزارشی چاپ کرد و گفت اینها در مقام شعار عکس اوباما را با شمر مقایسه می‌کنند، اما در مقام عمل اداهای اینها همه غربی است. پیتزا می‌خورند، تی‌شرت می‌پوشند و اصلا تابلوهای اینها هم غربی است. اینها حاکی از عقده حقارت نسبت به غرب است و موجب شده ما خودمان را باور نکنیم. اگر فارغ‌التحصیل ما پسادکتری را در غرب بگیرد، زودتر جذب می‌شود. دائما وزارت علوم در این سال‌ها می‌خواست با دانشگاه‌های غرب قرارداد ببندد و گزارش می‌دادند که ما چند قرارداد با غربی‌ها بستیم. دانشگاه سطح بالای ما می‌رفت با یک دانشگاه متوسط قرارداد می‌بست که مدرک دکترای مشترک بدهند. اما چرا ما خودمان را باور نمی‌کنیم؟ این یک چیزی است که اکنون حاکم است. احترامی که برای اساتید غربی قائل هستند، برای اساتید ایرانی قائل نیستند.

انتهای پیام
captcha