زیارت اربعین؛ هم‌ردیف نماز و ستون ولایت
کد خبر: 4086107
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۲
یادداشت

زیارت اربعین؛ هم‌ردیف نماز و ستون ولایت

اهمیت زیارت اربعین فقط در این نیست که در حدیث امام حسن عسگری(ع)، از نشانه‌های مؤمن شمرده شده، بلکه به این است که در ردیف نماز محسوب می‌شود. یعنی همان‌گونه که می‌توان گفت، نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت به‌شمار می‌رود، یعنی ستون آنچه دین بر آن استوار است.

اربعین حسینی

امام حسن عسگری(ع) در حدیثی می‌فرماید: «عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدی و خَمسینَ، و زیارةُ‌ الأربعینَ، و التَّخَتُّم بِالیَمینِ، و تَعفیرُ الجَبینِ، و الجَهْرُ بِبسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم؛ نشانه‌های مؤمن پنج چیز است؛ اول: 51 رکعت نماز (واجب و نافله در طول شبانه‌روز). دوم: زیارت اربعین حضرت سیدالشهدا(ع). سوم: انگشتر در دست راست کردن. چهارم: پیشانی بر خاک گذاردن و پنجم: بلند گفتن «بسم‌ الله ‌الرحمن الرحیم» در نمازهای جهریه (صبح، مغرب و عشاء).» منظور از نماز 51 رکعتی، 17 رکعت نماز واجب است و نمازهای مستحبی که از یک سو، نقص نمازهای واجب را جبران می‌کند و از سوی دیگر، محبت انسان به خدا را افزایش می‌دهد. این از مختصات شیعه است و در بین سایر فرقه‌های مسلمان، سخنی از این نوافل در میان نیست. نماز در واقع، سفرنامه معراج مؤمن خالص و کامل، پیامبر اکرم(ص) است که برای ما به ارمغان آورد. چنانکه در حدیث امام حسن عسگری(ع) مشاهده می‌شود، نمازی که معراج مؤمن به‌شمار می‌رود، همراه زیارت اربعین آمده است.

اهمیت زیارت اربعین فقط در این نیست که در حدیث مذکور، از نشانه‌های مؤمن شمرده شده، بلکه به این است که در ردیف نماز محسوب می‌شود. یعنی همان‌گونه که می‌توان گفت، نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت به‌شمار می‌رود، یعنی ستون آنچه دین بر آن استوار است. اگر خداوند نماز را واجب کرد و ائمه(ع) زیارت اربعین را برای ما تبلیغ کردند، شاید در راستای فرمایش پیامبر بزرگوار اسلام است که فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ... كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران می‌گذارم، کتاب خدا و عترت من اهل بیتم.» عصاره کتاب خدا، توحید است که قرآن فرمود: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرينش خداى تغييرپذير نيست، اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمى‏‌دانند.» نشانه توحید نیز عبودیت است که در نماز تجلی پیدا می‌کند.

عصاره دین الهی که کتاب خداست، تکیه‌اش بر نمازی‌ست که ذکر خداست و عترت، ستونی دارد به نام زیارت اربعین که در روایت امام حسن عسگری(ع)، در کنار نماز آمده است. مهم این است که دریابیم نماز و زیارت اربعین چگونه انسان را متدین می‌کنند. درباره چگونگی اثر نماز در قرآن، فراوان سخن گفته شده است، مانند اینکه نماز، انسان را از فحشا و منکر بازمی‌دارد و به سوی خشیت می‌برد. در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا، وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا، إِلَّا الْمُصَلِّينَ؛ به راستى كه انسان سخت آزمند و بى‏‌تاب خلق شده است، چون صدمه‏‌اى به او رسد، عجز و لابه كند، و چون خيرى به او رسد، بخل ورزد، غير از نمازگزاران.» انسان فطرتاً موحد است، ولی طبیعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و به هنگام حوادث شیرین، منع خیر می‌کند، مگر کسانی که نمازگزار باشند، چون نمازگزاری، آنها را به سوی فطرت توحیدی می‌برد. انسانی که موحد است، جزع و منع ندارد و زیارت اربعین، نسبت به انسان چنین می‌کند، چون انسان را به سوی فردی هدایت می‌کند که سخت‌ترین سختی‌هایی که در عالم قابل تصور است، بر او وارد شد، ولی جزع نکرد؛ بهترین و والاترین خیرها در اختیارش بود و نه تنها از آنها منع نکرد، بلکه برای اینکه این خیرها به دیگران برسد، خود، خاندانش و خون جگرش را هزینه کرد.

قرآن درباره پیامبران می‌گوید: «كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛ همان‌طور كه در ميان شما فرستاده‏‌اى از خودتان روانه كرديم كه آيات ما را بر شما مى‏‌خواند و شما را پاک مى‏‌گرداند و به شما كتاب و حكمت مى‌‏آموزد و آنچه را نمى‏‌دانستيد، به شما ياد مى‏‌دهد.» در واقع، انبیای الهی دو رسالت اساسی داشتند؛ تعلیم و تزکیه. تعلیم کتاب و حکمت کردند تا انسان‌ها را از جهل برهانند و آنها را تزکیه کردند تا از گمراهی نجاتشان دهند، جهل و ضلالتی که از دلباختگی و شیدایی به دنیا ایجاد شده بود. منشأ ددمنشی منکران رسالت و دشمنان نبوت، حب دنیا و زرق و برق آن و منشأ انکار ولایت و دشمنی با امامت نیز همین دلباختگی به دنیا بود.

انسان برای حرکت، نیرویی نیاز دارد که با آن، اندیشه، تفکر و استدلال خود را سامان بخشد و آن، جزم برای برطرف کردن جهل است، ولی به نیروی دیگری هم نیاز دارد تا این علم را به‌کار ببندد، یعنی باید عزم و نیت کند و اخلاص داشته باشد. این کار را هم انبیا انجام داده‌اند و هم در اربعین امام حسین(ع) می‌گوییم که ایشان این کار را انجام داد. چه بسیار افراد عالمی که نیروی حرکت ندارند، چون اهل مسجد و معبد و ناله و گریه نیستند تا تزکیه‌شان کند و چه بسیار انسان‌هایی که اهل مسجد و معبد و ناله و گریه هستند، ولی علم ندارند. عالم بی‌عمل و عامل بی‌علم، هر دو خطر دارند. برخی در جزم مشکل دارند، علم ندارند و برخی دیگر در عزم مشکل دارند، اراده ندارند. انبیا آمدند تا هر دوی این‌ها را به انسان بدهند و زیارت اربعین نشان می‌دهد که امام آمد تا هم علم انسان‌ها را افزایش دهد و هم عزم‌شان را تعالی بخشد.

محمود حاجی‌احمدی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان

انتهای پیام
captcha