24 مهر سال 1359 در تقویم هشت ساله جنگ تحمیلی، روز اوج مقاومت نیرویهای مدافع خرمشهر در مقابل دشمن بعثی است که خود را به اطراف مسجد جامع خرمشهر رسانده بود و امکان استفاده از مسجد را بهعنوان عقبه مدافعان شهر از بین برد.
طبق یافتههای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، علل و عواملی چون نزدیکی مرز جغرافیایی با عراق (500 متر آبی و 20 کیلومتر مرز خاکی)، عدم استحکامات دفاعی در مرز، عدم حمایت تدارکاتی و مهماتی و نفراتی، عدم هماهنگی در میدان نبرد و میان نیروهای حاضر در جبهه (سپاه ـ تکاوران و ارتش) از مهمترین علل کاهش قدرت رزمندگان ایرانی در مقابل دشمن بعثی باعث سقوط خرمشهر در 24 مهر 1359 شد.
درگیریها در اطراف اروندرود و در منطقهی خرمشهر تا مرز شلمچه از 21 شهریور 59 بهصورت تبادل آتش آغاز شده بود و تعدادی از نیروهای مدافع در شهر زخمی و شهید شدند.
پس از حمله رسمی عراق از سمت غرب خرمشهر، پاسداران حاضر در شهر با حداقل امکانات و تسلیحات و تنها به اتکای ایمان و توان نیروی انسانی اندک ـ 150 پاسدار و حدود 500 رزمنده مردمی ـ و همراهی گردان 151 دژ خرمشهر، در مقابل تیپ 33 نیروی مخصوص و تیپ 26 زرهی از لشکر 5 مکانیزه جانانه مقاومت کردند. این رشادتها با حضور پاسداران انقلاب و تکاوران نیروی دریایی ارتش به فرماندهی امیرشجاع و دلاور ارتش ناخدا هوشنگ صمدی و هدایت برخی روحانیون شجاع به یک حماسه ماندگار در تاریخ دفاع مقدس تبدیل شد.
از صبح روز هفتم مهر عراقیها بعد از اجرای آتش سنگین از دو محور پل نو و پلیس نو به خرمشهر حمله کردند اما با مقاومت نیروهای ایرانی عقب رانده شدند. این تهاجمات در روزهای بعدی نیز با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد. یکی از شدیدترین درگیریها در روز 10 مهر 1359 در حوالی میدان راهآهن اتفاق افتاد. با این حال یک لشکر زرهی ارتش عراق در روز 19 مهرماه از رودخانه کارون در منطقهی مارد عبور کرد و با بستن جادههای خرمشهر- اهواز و آبادان- اهواز خرمشهر را بهطور کامل محاصره کرد. در این شرایط دیگر کمک به نیروهای مدافع شهر ممکن نبود و نیروهای عراقی در شامگاه روز 21 مهر 59 خود را به مدخل خرمشهر رساندند.
گزارش رسیده از سپاه پاسداران آبادان نیز حکایت از آن داشت که نیروهای عراقی در خونینشهر تا حدود زندان شهر پیشروی کرده و حدود 30 تانک و زرهپوش و 40 دستگاه خودرو ارتش بعثی در حال ورود به شهر بودند. مردم نیز شهر را ترک کرده و فقط تکاوران، پاسداران و عده معدودی افراد عادی برای دفاع از شهر باقی ماندند. برطبق اطلاع ستاد لشکر 92 زرهی اهواز، دشمن توسط ستون پنجم خود در آبادان و خرمشهر، مردم را تشویق به تخلیه شهر میکرد. اوج مقاومت نیرویهای مدافع شهر در روز 24 مهر 1359 صورت گرفت و بعثیها خود را به اطراف مسجد جامع خرمشهر رساندند و امکان استفاده از آن را بهعنوان عقبه مدافعان شهر از بین بردند.
یکی از روحانیون مجاهدی که در آن روزها در کنار دیگر مدافعان شهر با متجاوزان بعثی مقابله میکرد، شیخ شریف قنوتی بود که بعد از یک نبرد قهرمانانه در روز 24 مهر 59 در خیابان 40 متری خرمشهر به شهادت رسید. در این روز به سبب بروز بالاترین جلوههای ایثار و شجاعت خرمشهر به «خونینشهر» تغییر نام یافت.
از صبح 25 مهر نبرد تنبهتن و خیابانی در جادهی کمربندی، کوی طالقانی و بندر ادامه یافت و در روز بعد درگیریها به پشت ایستگاه راهآهن و کشتارگاه کشیده شد و از روز 27 مهر 59 فشار نیروهای مهاجم برای تصرف شهر شدیدتر شد. بهدلیل کاهش مدافعان و خستگی و فشار روحی و جسمی که بر افراد باقیمانده مستولی شده بود، دشمن از محور کمربندی بهسمت خیابانهای آرش و عشایر پیشروی کرد و روز بعد مسجد جامع خرمشهر که پایگاه اصلی مدافعان شهر بود، زیر آتش متمرکز خمپارههای عراقی قرار گرفت و تعداد زیادی از رزمندگان شهید و مجروح شدند.
یکی از این رزمندگان نوجوان مدافع 13 سالهای به نام بهنام محمدی بود که در همین روز به شهادت رسید. سرانجام با درهم شکستهشدن مقاومت مدافعان در غرب خرمشهر، نیروهای صدام در روز 4 آبان 1359 وارد شهر شدند و با غارت اموال و دارایی مردم با 300 تن T. N. T خانههای مسکونی و اماکن دولتی را تخریب کردند تا استحکامات خود را در شهر تقویت نمایند.
گزارش ناخدا یکم هوشنگ صمدی درباره تخلیه خرمشهر چنین است «بعد از ظهر روز سوم آبان سرهنگ حسین حسنی سعدی با بیسیم به من دستور داد خرمشهر را تخلیه کنم و به آبادان عقب بنشینم. عین سخنان ایشان این بود: «جناب ناخدا صمدی! آماده باشید که عقبنشینی کنید!» فرمان شفاهی و از طریق بیسیم به من ابلاغ شد. هیچ فرمان کتبی در کار نبود. دو سه روزی بود ارتباط ما با آبادان قطع شده و دیگر هیچ رفتوآمدی از طریق پل خرمشهر به آبادان صورت نمیگرفت. از سرهنگ حسنی سعدی پرسیدم: «برای چه عقبنشینی کنیم؟»، فرمودند: «دستور این است!» ادامه دادم: «با چه وسیلهای و چطور عقبنشینی کنیم؟» گفتند: «برایتان قایق میفرستم!».
جناب سرهنگ حسنی سعدی هم به قولشان وفا کردند و ساعت حدود ۹ یا ۱۰ شب، ۱۰ فروند قایق هشت نفره برای تخلیه نیروهای مقاومت و مردم عادی به ساحل خرمشهر فرستادند. تخلیه از حدود ۱۱ شب شروع شد. کار تخلیه مردم عادی خیلی وقتگیر بود. اول مردم عادی و سربازهای سرگردان را ۱۰ نفر ۱۰ نفر سوار قایق کردیم و از رودخانه کارون عبور دادیم. نیروهای بومی گریه میکردند. از گردان «۲۷۰ نفره» ناخدا داریوش ضرغامی فقط ۱۷ نفر باقی مانده بودند با خود ایشان که به شدت گریه میکرد تخلیه شدند.
نمیتوانم آمار دقیق و حتی تخمینی درباره تعداد کسانی که شهر را تخلیه کردند، بدهم، اما فکر میکنم در مجموع حدود ۵۰۰ نفری را تخلیه کردیم. برخی از تکاوران هم با شنا و گریان، از کارون عبور کردند و به آن طرف رودخانه رفتند. من و فرماندهان گروهان و دستهها و پرسنل، کنار اسکله ایستاده بودیم و به مردمی که شهر را ترک میکردند، کمک میکردیم. تخلیه نیروها تا حدود صبح ادامه پیدا کرد».
منابع:
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر، خاطرات هوشنگ صمدی
انتهای پیام