به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست علمی «زن به منزله مربی تمام عیار فرد و جامعه، چرا و چگونه؟» با هدف شناخت بهتر زنان، درک احساسات آنها در روابط و تعاملات و معرفی نقش زن در جامعه توسط دپارتمان زنان دانشگاه بینالمللی اهل بیت(ع) و با سخنرانی رضا پورحسین، رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد.
پورحسین در این نشست زن را به عنوان مربی تمام عیار فرد و جامعه مطرح کرد و گفت: زنان میتوانند این نقش را از خانواده به عنوان مادر به جامعه و حتی به عنوان مام وطن منتقل و نقش مربیگری خود را ایفا کنند. واژههای مربی، متربی، رشد، نیاز و سازگاری موضوعاتی است که با محور آنها بحث را ادامه میدهم. واژه متربی را از روانشناسی و تعلیم و تربیت اسلامی گرفتهام. کار متربی رشد کودک و نوجوان و در صحنه اجتماعی رشد گروه است و رشد به این معناست که مربی زمینه رفع نیازها را فراهم کند.
این روانشناس افزود: مربی میتواند زمینههای ایجاد رشد را با رفع نیاز فراهم کند؛ اما چرا باید نیازهای فرد توسط مربی مرتفع شود؟ دلیل این مسئله در روانشناسی کودک و حتی در روانشناسی زن رساندن فرد به سازگاری است. آدمها رشد پیدا میکنند تا به سمت سازگاری میل کنند؛ سازگاری با خودشان و موقعیتهای جدید؛ این یک توان و ظرفیت است و هر کسی نمیتواند با موقعیتهای جدید خود را سازگار کند.
وی با تأکید بر اینکه انسان ابتدا باید با خود به سازگاری برسد و بعد با دیگران سازگاری پیدا کند، گفت: آدمها همیشه فکر میکنند موضوع سازگاری بین آنها و دیگران مطرح است اما سازگاری ابتدا با خود باید محقق شود و کسانی که در ارتباط درون فردی موفق هستند، خودسازگاری دارند و اگر فردی با خود به سازگاری برسد میتواند دیگران را به سازگاری برساند. به همین دلیل کسانی که در سازگاری خودشان مشکل دارند نمیتوانند دیگران را به سازگاری برسانند.
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در خصوص مربی نیز گفت: مربی فردی است که در کار رشد و زمینهسازی برای رفع نیاز به سمت سازگاری است و سازگاری یک هدف است. مثلاً به محض اینکه تشنه میشوید، ارگانیسم شما را به سمت سازگاری و تعادل یعنی آب نوشیدن میبرد. پس تشنگی عامل رشد محسوب میشود؛ ما همیشه محدودیتها را به عنوان عامل منفی معنا میکنیم اما اگر بیتعادلی تا حدی در انسان نباشد انسان رشد نمیکند.
وی در ادامه به این سؤال پاسخ داد که مربی خوب چه کسی است و گفت: مربی خوب فرصت و زمینه فراهم میکند اگرچه ممکن است خود مباشرتاً در کار رفع نیاز نباشد. مربی مراقب است و بهترین مراقب مادر است و مادر از جنس زن است، انسان نیاز به مراقب دارد و بهترین مراقب و مربی مادر است و پدر قطعاً به دلایل روانشناختی نمیتواند نقش مربی درجه یک را داشته باشد چرا که دلبستگی ابتدا بین مادر و کودک ایجاد و بعد به سمت پدر منتقل میشود.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه اگر مادر نیاز را شناخت و توانست به اندازه و به موقع آن نیاز را برطرف کند میتواند نقش مربی بودن خود را از خانه به جامعه گسترش دهد، گفت: کار مربی نجاری انسان نیست بلکه باغبانی انسان است. مربی صنعتگر یک سازه فلزی نیست بلکه باغبان یک انسان است.
وی تشریح کرد: ما دو نگاه به انسان داریم که یکی نگاه طبیعتنگر است که در آن میگوید انسان مثل لوح سفید است و نیاز است در این لوح سفید که مثل زمین است بذر بکاریم. یعنی جان انسان بدون بذر است و اگر ما این را بپذیریم باید در انسان بذر فطرت، زیبایی دوستی و ... را بکاریم. اما نگاه دیگری داریم که به تعلیم و تربیت اسلامی نزدیک است و معتقد است انسان وقتی زاده میشود لوح سفید نیست بلکه درون این جان و زمین قبلاً بذر کاشته شده است و وقتی زاده میشود دارای فطرت گرایش به پرستش و زیبایی دوستی است. انسانها زیبایی دوستی را یاد نمیگیرند بلکه در فطرت آنها نیکویی و زیبایی گذاشته شده است.
این روانشناس در ادامه گفت: میتوانیم بگوییم نقش مربی، معماری انسان است اما نجاری انسان نیست. بذر در انسان کاشته شده و کار ما صرفاً شکوفا کردن است. ما اگر بخواهیم یک مربی خوب فردی و اجتماعی باشیم باید یکی از این دو نگاه را انتخاب کنیم اما هستند افرادی که نگاه دوم را انتخاب میکنند اما در رفتار مثل افرادی که طبیعتنگر هستند عمل میکنند. مثلاً سیستم آموزش و پرورش ممکن است نگاه طبیعت محور را نپسندد اما این نگاه را دنبال کند و وقتی میخواهد خدا را برای دانشآموزان بیان کند صرفاً با سخنرانی خدا را در ذهن افراد بکارد. اما اگر بداند که انسانها فطرتاً میل به پرستش دارند به نحو دیگری عمل کرده و سعی میکند زمینه شکوفایی فطرت را فراهم کند.
وی ادامه داد: از دیدگاه ما مربی باغبانی است که تلاش میکند بذرهایی که در فطرت انسان کاشته شده است را به رشد و شکوفایی برساند. البته این شکوفایی صرفاً کار باغبان نیست و خود بذر هم دست اندرکار رشد دادن و شکوفایی خود هست اما زمینههای این شکوفایی را مربی فردی و مربی جامعه برای او فراهم میکند به همین دلیل در یک تعلیم و تربیت صحیح بین مربی و متربی یک ارتباط مستمر برقرار است.
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه هیچ کس در طول عمر خود به جایی نخواهد رسید که احساس کند که نباید شکوفا شود و هیچگاه کار مربی در انسان تمام نمیشود، گفت: هیچگاه نباید فکر کرد که وقتی فارغالتحصیل شدیم کار تعلیم و تربیت تمام میشود بلکه پس از آن مربیان اجتماعی وارد میشوند؛ گرچه مربیان فردی مثل والدین هم هستند اما نقش مربیان اجتماعی پررنگتر میشود.
وی در خصوص شکوفاییهایی که مربی در فرد ایجاد میکند، گفت: شکفته شدن ذهنی و شناختی، شکفته شدن هیجانی و عاطفی، شکفته شدن اخلاقی و اجتماعی و شکفته شدن انگیزشی، شکفتگیهایی است که باید در فرد ایجاد شود و اگر بتوانیم به عنوان باغبان و مربی کاملی مثل زن در کار شکوفایی ذهنی، هیجانی، اخلاقی و انگیزشی باشیم کار مربیگری خود را به حد کمال رساندهایم.
پورحسین تشریح کرد: اگر بخواهیم شکوفایی ذهنی و شناختی ایجاد کنیم باید از زمینههای خود هوش استفاده کنیم. چون هم متربی و هم مربی در حال شکوفایی است، هر دو باید از هوش برخوردار باشند. به لحاظ شکفته شدن هیجانی به هوش هیجانی نیاز داریم. در زمینه شکوفایی اخلاقی و اجتماعی نیاز به هوش اجتماعی داریم تا بتوانیم رشد اجتماعی ایجاد کنیم. به لحاظ شکوفایی انگیزشی هم به زمینههای هیجانی نیاز داریم تا بتوانیم گروه و جامعه را برای حرکت انگیزه دهیم. انگیزه موتور هرگونه حرکتی است. کسانی هستند که مهارت ایجاد انگیزه را ندارند، این افراد نمیتوانند مربی خوبی شوند و اگر کسی انگیزه رشد و پیشرفت نداشته باشد نمیتواند مربی خوبی باشد. البته اگر یک مربی بخواهد به شیوههای ایجاد انگیزش عمل کند باید مهارتهای لازم را کسب کند.
وی ادامه داد: اگر این چهار زمینه شکوفایی را جمع کنیم میتوانیم بگوییم کار مربی رشد فرد و جامعه و شکوفایی متعادل و همه جانبه است. شکوفایی همه جانبه و متعادل یعنی ما در انسان جنبه ذهنی، عاطفی هیجانی، اجتماعی، اخلاقی و جسمانی را به صورت متعادل رشد دهیم. اگر یک جنبه انسان رشد کند و جنبه دیگر انسان رشد مناسبی نداشته باشد نمیتوان گفت آن رشد مناسب و متعادل بوده است مثلاً اگر فردی در زمینه هوشی رشد داشته باشد اما از نظر عاطفی و هیجانی مشکل داشته باشد، فرد موفقی نخواهد بود.
این روانشناس اظهار کرد: جامعه هم همینطور است؛ اگر یک جنبه جامعه رشد کند اما جنبه دیگر مغفول بماند نمیتوان آن جامعه را موفق ارزیابی کرد، چون هر یک از جنبههای رشد بر دیگر جنبهها تأثیر متقابل دارد و بهترین کسی که میتواند رشد متعادل ایجاد کند، در شرایط مساوی خانمها هستند. در شرایط مساوی زنان بهتر میتوانند رشد همه جانبه ایجاد کنند. انسان کامل و جامعه مطلوب، انسان و جامعهای است که رشد همه جانبه در آن وجود دارد. اگر یک جنبه رشد کند و سایر جنبهها رشد نکند، آن انسان و جامعه دچار کاستیهایی است و اصطلاحاً لنگ خواهد زد.
وی افزود: رشد متعادل در جامعه، رشدی است که تمام ابعاد فرد و جامعه با هم رشد کند. باید بدانیم جامعه هم دارای شخصیت است. مثلاً میگوییم ایرانیها، زنان، مردان و ... اینگونه هستند و این شخصیت اجتماعی اگر خوب مربیگری شده باشد، جامعهای ایجاد میشود که پیشرفتهای علمی، عاطفی، هیجانی و ... همه با هم پیشرفت کردهاند، پس جامعه هم باید شخصیت متعادل داشته باشد.
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه مربی زن، اساس و رکن خانواده است، گفت: زن در خانواده آلکساء هم رکن است. در این حدیث پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) با انتساب به حضرت فاطمه(س) معرفی شدهاند و در آن آمده است: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها؛ آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش». این رکن بودن حضرت فاطمه(س) میتواند به فاطمههای دیگر (زنان دیگر) هم تسری پیدا کند.
وی با تأکید بر اینکه محور بودن حضرت فاطمه(س) منحصر به ایشان نیست و اگر الگوی ایشان تکثیر شود میتواند سایر زنان را نیز شامل شود، گفت: هرگاه برداشت و الگوگیری حتی ساده از خانواده حضرت زهرا(س) توسط خانوادهای رخ دهد، میتوانیم بگوییم در آن خانواده هم زن محور شده و میتوان همسر و فرزندان را به واسطه مادر خانواده معرفی کرد.
پورحسین در ادامه این مسئله را مطرح کرد که اگر رکنیت زن را به جامعه گسترش دهیم مثلاً در نقش یک معلم میتواند برای جامعه کارساز باشد و گفت: بیدلیل نیست که در دورههای تحصیلی خاصی از معلمان خانم استفاده میشود چون خانمها برای کودکان میتوانند مربیان بهتری باشند. پس زن و مربی زن، درون یک خانواده رکن است ولی میتوان این خانواده را حتی به کل کشور به عنوان خانواده ایران گسترش داد. خانوادهای که مربی آن به موقع نیازها را میشناسد و به اندازه آن نیاز را برطرف میکند.
وی تصریح کرد: مربی زن دریافت فاعلی ـ ذهنی خوبی از نیازها دارد. دریافت فاعلی شهودی زن در درون او است و حتی زنان نیاز به یادگیری این دریافت هم ندارند مثلاً مادر گریه بچه را میشنود و میگوید که گرسنه است یا جایی از بدن او درد میکند یا باید پوشاک او عوض شود، در حالی که پدرها گریههای بچهها را به یک شکل میشنوند. حال اگر این گریهها را به هشدارها و گریههای جامعه تسری بدهیم یک مربی مجرب میتواند متوجه شود که آیا حال جامعه خوب است یا خیر و آیا جامعه از تعادل خارج شده است یا خیر. تشخیص یک مربی مجرب بهتر از مربی است که دریافت فاعلی ندارد.
این روانشناس در بخش پایانی سخنان خود گفت: اگر روند زایش و رشد فردی و اجتماعی به زنان سپرده شود، با کسب مهارت مدیریت میتوانند فرد و جامعه را به رشد متعادل برسانند. البته مدیریت توانایی است که باید آموخته شود و در صورتی که زنی مدیریت را بیاموزد راندمان کاری بهتری خواهد داشت.
وی تأکید کرد: مطالبی که مطرح شد موضوعی نیست که بخواهم در یک بستر فمینیستی مطرح کنم بلکه نتایجی است که یافتههای علمی و تعلیم و تربیت اسلامی از سرشت زن به ما میدهند و میگوید اگر زن مهارت مدیریت داشته باشد، چون دریافت شهودی دارد، رشد متعادل ایجاد میکند و نیازهای جامعه و فرد را خوب میشناسد و در شرایط مساوی میتواند مربیگری بهتری را داشته باشد.
این روانشناس در پاسخ به این سؤال که آیا در جامعه ما زمینههای مساوی برای مربیگری زنان وجود دارد؟ گفت: آنچه من در خصوص آن صحبت کردم این است که یک مربی زن میتواند به عنوان یک مربی برتر در جامعه نقش ایفا کند؛ اما زمینههای مساوی برای فعالیت زنان در کشور ما کم است. همچنین قالبهای ذهنی در این زمینه وجود دارد و البته خانمها نیز به میزان زیادی درماندگی آموخته شده دارند چراکه قرنها آنان را با نمیتوانیدهای متعدد سرکوب کردند و مانع تحقق این مربیگری برتر شدند.
انتهای پیام