بیراهه‌های نهادهای حمایتی در مسیر فقرزدایی + صوت
کد خبر: 4102783
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۱
علی‌محمد ذوالفقاری تبیین کرد؛

بیراهه‌های نهادهای حمایتی در مسیر فقرزدایی + صوت

یک کارشناس علوم اجتماعی و فعال امور خیریه ارتباط نهادهای حمایتی و خیریه‌ها با دانشگاه را در رفع مشکلات فقرا و نیازمندان بسیار مؤثر دانست و گفت: دانش اجتماعی در دانشگاه تولید می‌شود و بخشی از عدم تأثیرگذاری خدمات اجتماعی به فقرا به دلیل قطع ارتباط دانشگاه و نهادهای حمایتی است.

علی محمد ذوالفقاریفقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیده‌هایی هستند که به نظر بسیاری از صاحب‌نظران با یکدیگر ارتباط دارند. پژوهش‌ها مؤید رابطه مستقیم فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید می‌کند. بر این اساس فقر به عنوان یکی از مسائل اجتماعی در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن به ویژه در زمینه جرائم زنان، اعتیاد و سرقت تأثیرگذار است. در رویکرد دینی نیز همبستگی فقر و انحرافات اجتماعی تأیید شده است و فقر انگیزه روی‌ آوردن به کج‌روی را افزایش می‌دهد، همچنان که رفاه‌طلبی انگیزه‌ای برای روی‌ آوردن به جرائم است.

بدون تردید فقر و نابرابری‌های اقتصادی از مهمترین معضلات جامعه بشری است که جایگاه ویژه‌ای در بین سایر مسائل اجتماعی دارد. فقر از بنیادی‌ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده، بلکه طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات ناشی از فقر منحصر به پیامدهای فقر نیست، بلکه این مشکلات زمانی شدت می‌یابد که زمینه‌ساز انحرافات شود.

درباره اهمیت فقرزدایی در جامعه و بهره‌گیری از روش‌های نوین با علی‌محمد ذوالفقاری، کارشناس علوم اجتماعی و فعال امور خیریه به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ سیاست‌گذاری امور خیریه در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با توجه به حجم و کیفیت فقر و گستردگی فقری که در دنیا وجود دارد، سازمان‌هایی که قصد دارند به این موضوع رسیدگی کنند و در حوزه درمانگری فقر وارد شوند، باید آرایش به‌روز، علمی و متناسب با شرایط فقر را در اختیار داشته باشند. در حال حاضر در داخل کشور تعداد زیادی خیریه فعال هستند و یک‌سری سازمان‌های دولتی و نهادی نیز مشغول به کار هستند، اما جای بحث و بررسی فراوان وجود دارد که آیا این نهادها هماهنگ شده و مأموریت‌ آن‌‌ها مشخص شده است؟ آیا تقسیم کار بین بخش دولتی و عمومی وجود دارد؟ 

اگر بخواهیم نیازمندی و فقر را تعریف کنیم، باید بگوییم که فقر پروژه‌ای است که از نقطه‌ای آغاز شده و در نقطه دیگری پایان می‌یابد. همچنین، خانواده کوچکترین سلول فقر است. عوامل ایجاد فقر در خانواده‌ها مختلف‌ هستند. شاید در نیم قرن گذشته اعتیاد را عامل نمی‌دانستیم، اما امروز اعتیاد عامل فقر است. شاید در دو دهه قبل طلاق را عامل فقر نمی‌دانستیم، اما در حال حاضر طلاق عامل فقر محسوب می‌شود. همچنین، شاید حدود دو دهه قبل اعتیاد صنعتی در داخل کشور را عامل فقر نمی‌دانستیم، اما امروز حتی تعطیلی یک واحد صنعتی یا مرزی، که در آن تجارت انجام و بازارچه مرزی برپا می‌شود، برای مؤسساتی که در حوزه خیریه فعالیت می‌کنند ایجاد ارباب رجوع می‌کند.

سیاست‌هایی که دولت در پیش گرفته غالباً سیاست‌های حمایتی پیوست جراحی‌های اقتصادی بوده است. برای مثال زمانی می‌خواستیم ارز را آزاد کنیم و یک بسته حمایتی از نیازمندان را تعریف کردیم یا در مقطعی شرایطی در داخل کشور حاکم بود که از نیازمندان حمایت کردیم. آیا حمایت‌ اقتصادی از نیازمندان متناسب با دهک اول و دوم یا متناسب با شرایط این دهک‌هاست؟ خیر، حمایت ما از فقرا همواره از میزان تورم در جامعه کمتر بوده است، یعنی میزان تورم، پولی که به فقرا می‌دادیم را در جامعه خنثی می‌کرد و از بین می‌برد و نمی‌توانست نتیجه لازم را داشته باشد.

فقرایی که امروز به سازمان‌های حمایتی یا خیریه‌ها مراجعه می‌کنند، فقرایی نیستند که هیچ چیزی نداشته باشند و یا شرایط یکسان اقتصادی داشته باشند. فقیری وجود دارد که ممکن است خانه داشته باشد، اما درآمد نداشته باشد یا فقیری نه خانه و نه درآمد دارد. همچنین، فقرایی نان‌آور دارند، اما درآمد کافی ندارند و حتی فقرایی هیچ نان‌آور و درآمدی ندارند. فقرایی نیز سلامتی دارند، اما در معیشت زندگی خود درمانده‌اند. همچنین، فقیری وجود دارد که سرپرست بیمار دارد. لذا برنامه و درمانگری مؤثر زمانی رخ می‌دهد که بتوانیم متناسب با نیاز فقرا و محرومان خدماتی را به آنان ارائه کنیم.

خدمات ارائه‌شده تاکنون تمامی نیازها را پوشش نداده و به اندازه میزان نیاز نبوده و در بعضی مواقع فقر دچار فرسایش شده است. برای مثال ممکن است فردی چندین سال فقیر باشد و امتداد فقر منجر به زایش فقر دیگری شود. زمانی به خانواده‌ای مراجعه کردم و از سرپرست خانوار پرسیدم که چرا تحت پوشش بودید؟ گفت که من زندان بودم و خانواده تحت پوشش بودند. گفتم اکنون که از زندان آزاد شدی، می‌توانی زندگی خود را به خوبی ادامه دهی. در پاسخ گفت که زمانی که در زندان بودم، هزینه زندگی را پرداخت می‌کردم و در این مدت دو دختر خود را به خانه بخت فرستادم، اما اگر در زندان نبودم، این افراد داماد من نمی‌شدند، چراکه آنان به سبب زندانی بودنم با دختران من ازدواج کردند.

کد

امروز فقرا بخش اعظمی از هزینه فقیر بودن را پرداخت می‌کنند؛ یعنی در فقر نگه داشتن فقیر هزینه دارد. امروز کدام ارزش در جامعه وجود دارد که فردی بگوید من به دنبال دختر یتیمی هستم که نان و خوراک نداشته یا بدهکار باشد؟ چنین چیزی وجود ندارد. همین که فقیر در فقر بماند در حال پرداخت هزینه فقر است و ما باید تلاش کنیم تا سرعت رفع فقر در جامعه را بیشتر کنیم، زیرا در حال حاضر سرعت رفع آن بالا نیست.

ضرورت ایجاد پایگاه‌های سنجش فقر در دانشگاه‌های کشور

ایکنا ـ آسیب‌ها و چالش‌های امور خیریه در ایران چیست؟

یکی از موضوعات این است که برای حل فقر نیازمندیم که سه گونه توانمندسازی را در کنار یکدیگر اجرا کنیم. یکی از توانمندسازی‌هایی که شاید مهمتر از خود فقر باشد، توانمندسازی سازمانی است. سازمان‌هایی که برای رفع فقر فعالیت می‌کنند باید هم در حوزه نرم‌افزار و سخت‌افزار و هم در هماهنگی بین بخشی و داخلی خود توانمند باشند. یکی از بحث‌ها این است که خیریه‌ها در مراکز تولید درآمد تجمع کرده و متناسب با فقر در کشور توزیع نشده‌اند.

توانمندسازی دیگر فعالیت مشترک خیریه‌هاست. تمامی خیریه‌ها علاقه‌مندند که برای معیشت و فراهم کردن جهیزیه فعالیت کنند. خیریه‌ها در بخش درمانگری سخت فقر ورود نمی‌کنند. سیستم‌های دولتی و نهادی نیز به این سمت حرکت نمی‌کنند. چنانچه به روستاهای کشور مراجعه کنیم، با دختران بازمانده از ازدواج مواجه می‌شویم که بسیاری از آنان خانواده فقیری دارند. آیا تأمین جهیزیه برای این دختران دشوار است یا همسریابی برای آنان؟ مسلماً همسریابی سخت‌تر است. متأسفانه خیریه‌های فعال در این حوزه شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد، اما خیریه‌های فراوانی برای تأمین جهیزیه فعالیت می‌کنند.

بنابراین، یکی از موضوعات مهم این است که خیریه‌ها به مسائل سخت نمی‌پردازند. موضوع دیگر، قلمروی جغرافیایی آنهاست. ممکن است در یک نقطه از شهر چندین خیریه فعالیت کنند، اما در نقطه‌ای دیگر هیچ خیریه‌ای فعال نباشد. بنابراین، نیازمندیم که قلمروی مشخصی را برای خیریه‌ها تعیین کنیم. یکی از موضوعات دیگر تبادل اطلاعات بین خیریه‌هاست. ممکن است شخصی از 10 خیریه کمک بگیرد، اما فرد دیگری به هیچ خیریه‌ای دسترسی نداشته باشد. البته این هم‌پوشانی بین سازمان‌های حمایتی، که به پایگاه‌های اطلاعاتی متصل هستند، در حال ایجاد است، اما چنین امکانی در حوزه خیریه‌ها کمتر وجود دارد.

موضوع دیگر نبود نظارت بر خیریه‌هاست. گاهی مقررات خیریه‌ها از سوی افرادی که آن‌ها را ایجاد می‌کنند تعیین می‌شود. این مسئله نوعی آسیب است. ما باید تعاریف و فرایند خیریه‌ها را منظم، مشترک و هماهنگ کنیم. یکی از مسائل این است که قیمت تمام‌شده رفع فقر در بین خیریه‌ها بسیار بالاست. خیریه‌هایی وجود دارند که 50 درصد درآمدشان هزینه جاری آن‌هاست. همچنین، برخی خیریه‌ها با میزان اعتباری که جذب می‌کنند، فقط می‌توانند خدمات کوچکی را ارائه دهند؛ درصورتی‌که چنانچه خیریه‌ها هم‌پوشانی پیدا کنند، می‌توانند تأثیرات بسزایی داشته باشند.

لذا باید رابطه‌ای بین خدمت و هزینه جاری ایجاد شود که خیریه‌ها همان پولی را که از مردم دریافت می‌کنند خرج امور جاری می‌کنند یا بودجه دیگری است و چقدر تناسب دارد که این مبالغ را خرج کنیم و وارد فضای امور خیر شویم. آسیب‌های بسیاری در رابطه با امور خیریه وجود دارد که در تحقیقات میدانی به دست آمده است. البته شایسته است که از توفیقات خیریه‌ها نیز سخن به میان آید. خیریه‌ها هیچ هزینه‌ای برای دولت ندارند و بسیاری از آن‌ها رویکردهای علمی دارند. همچنین، مشارکت عمومی آنها بسیار بالاست و خیریه‌هایی با هزینه صفر در کشور وجود دارند.

ضرورت ایجاد پایگاه‌های سنجش فقر در دانشگاه‌های کشور

ایکنا ـ نقش نهادهای دولتی را که در امور خیر فعالیت می‌کنند چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سازمان‌های حمایتی تولیدکننده فقر نیستند و مانند چاله‌پرکنی هستند که چاله را شخص دیگری برای آن‌ها ایجاد می‌کند و این سازمان‌ها در پر کردن این چاله‌ها از چاله‌‌کن‌ها عقب‌ترند. یک سیاست اقتصادی در کشور اتخاذ می‌سود که گاهی فقرزاست و سازمان‌های حمایتی مأموریت پیدا می‌کنند تا فقر را رفع کند. برای مثال نمی‌توانیم بیماری را به گردن پزشکان بیندازیم که چرا مردم بیمار هستند، چراکه منشأ بیماری چیز دیگری است و پزشک کار دیگری را انجام می‌دهد. باید بدانیم که سازمان‌های حمایتی مسئول تولید فقر نیستند و ابزار مناسبی برای رفع فقر ندارند. همچنین، امکانات مورد نیاز برای رفع فقر در اختیار نیست. سازمان‌های حمایتی مانند داروخانه‌ای هستند که داروی کافی برای تمامی بخش‌های فقر به ویژه بخش‌های سخت فقر را در اختیار ندارند. تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور فراوان و اولین نیازشان همسر است که همسریابی در داروخانه سازمان‌های حمایتی وجود ندارد. نیاز اولیه دانشجویانی که در دانشگاه پذیرفته می‌شوند و هیچ درآمدی ندارند، تأمین خوابگاه و هزینه تحصیل و... است که احتمال دارد سازمان‌های حمایتی این امکانات را در اختیار نداشته باشند.

افرادی که یک فرد سالمند در خانواده دارند و نمی‌توانند از او نگهداری کنند، نمی‌توانند مشکلات خود را با یک دفترچه درمان حل کنند، بلکه نیازمندند که پزشک به خانه‌شان مراجعه کند و فرد سالمند تحت نظر پزشک باشد. داشتن فضای مناسب زندگی برای سالمندان و... نیز از جمله نیازهای این خانواده‌هاست. یکی از مشکلات این است که امکانات لازم در مسیر درمانگری و رفع فقر طراحی نشده و حتی در برخی زمینه‌ها علاوه بر اینکه امکانات لازم طراحی نشده است، به اندازه نیاز امکانات نداریم. برخی خانواده‌ها چندین مشکل دارند و شاید ما برای یکی از این مشکلات راهکار داشته باشیم.

در مجموع زمانی که فعالیت سازمان‌های حمایتی را بررسی می‌کنیم، باید اذعان کنیم که اگر چنین نهادهایی نبودند، چه اتفاقی رخ می‌‌داد؟ بسیاری از نهادهای حمایتی دستاوردهای بسیار مثبت و خوبی داشته‌اند و تعداد فارغ‌التحصیلان، افرادی که صاحب خانه شده‌اند و افرادی که به شغل مناسبی دست پیدا کرده‌اند نشان‌دهنده این امر است، اما اینها در مقایسه با شرایطی که در جامعه مشاهده می‌شود کافی نبوده است.

ایکنا ـ چه ایده‌ای برای رفع این‌گونه مشکلات دارید؟

سازمان‌های مختلف باید هماهنگ و توانمند شوند و در توانمندسازی اجتماعی باید جامعه را متناسب با فعالیت‌های سازمانی هماهنگ کنیم. فقرزدایی کار مشترک دستگاه‌های دولتی، خانواده و جامعه است. اگر هر کدام از این بخش‌ها کار خود را به خوبی انجام ندهند با مشکل مواجه خواهیم شد. مددکار یک سازمان دولتی یا نهادی با فقیر زندگی نمی‌کند و سرانه‌ای که ماهانه یک مددکار برای یک فقیر دارد شاید نیم ساعت نباشد که این زمان بسیار اندک است و هیچ‌گونه اصلاحی را به دنبال نخواهد داشت.

مددکاران باید همکاری با اعضای خانواده را آغاز، نهادهای حمایتی باید خدماتشان را ارائه و خانواده‌ها خدمات مددکاری را تقبل کنند. گاهی اوقات نقش اعضای خانواده را کمرنگ دیده‌ایم یا اعضای خانواده غفلت کرده‌اند. ضلع سوم این مسئله جامعه است. این سؤال در حوزه اجتماع مطرح می‌شود که آیا معلمان از دانش‌آموزان یتیم و فقیر حمایت می‌کنند؟ آیا مشاوران املاک از زنان سرپرست خانوار حمایت می‌کنند؟ خانواده‌هایی وجود دارند که سبزی را به داخل خانه آورده و برای فروش خرد می‌کنند، اما برای اینکه نگهبان ساختمان از فقرشان آگاه نشود، دورریز سبزی‌های را بسته‌بندی و پنهانی از ساختمان خارج می‌کنند. اگر سه رکن درمانگری یعنی جامعه، خانواده و دستگاه‌های دولتی با یکدیگر هماهنگ نشوند، رفع فقر به کندی صورت خواهد گرفت.

ضرورت ایجاد پایگاه‌های سنجش فقر در دانشگاه‌های کشور

ایکنا ـ آیا تجربه‌های موفقی در جامعه جهانی داشته‌ایم که برای رفع فقر موفق بوده باشند؟

به چند کشور سفر و مشاهده کرده‌ام که اظهار عمدی به فقر، محرومیت اجتماعی دارد، یعنی اگر فردی تظاهر به فقر کند، از دارا بودن امکاناتی همچون چک بانکی و جابه‌جایی املاک محروم خواهد شد. یکی از تجربیات خوبی که در دنیا وجود دارد این است که فقیر به کسی گفته می‌شود که از حداقل انرژی و درآمد برخوردار باشد و حداقل‌ها را مصرف کند، یعنی نمی‌تواند بیشترین امکانات را داشته باشد و اظهار فقر کند. در این کشورها به دلیل اتصال بانک‌های اطلاعاتی اقتصادی به یکدیگر، فوراً فقرا و ثروتمندان از یکدیگر تشخیص داده می‌شوند.

البته این امر در سازمان‌های مختلف حل شده است، اما مدت مدیدی بود که فقرا با خوداظهاری، اظهار فقر می‌کردند و دسترسی به امکانات افراد وجود نداشت. تجربیات مفیدی که در دنیا وجود دارد این است که سیاست‌های فقرزای دولت‌ها برای دولت هزینه اجتماعی دارد؛ یعنی اگر در مقطعی تعداد نیازمندان یک کشور به دلیل سیاست‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت افزایش پیدا کند، دولت باید هزینه آن را پرداخت کند. پس باید فردی در دولت، مجلس و دستگاه‌های مختلف از سیاست‌های فقرزا پرهیز کند و در برابر آن‌ها بایستد. این امر یکی از نکات تأثیرگذار در مسیر درمانگری فقر است.

اکنون در روستاهای مختلف با تأخیر در ازدواج مواجه هستیم. پسران روستاها برای کسب شغل و درآمد بیشتر به شهرها رفته و دختران روستا با مشکل عدم ازدواج مواجه هستند. پیری جمعیت و سالمندان بی‌درآمد نیز از مشکلات دیگر کشور است. بدین ترتیب نیازمند نوعی شجاعت در مددکاری هستیم. برای مثال ازدواج سالمندی یکی از مواردی است که باید به خوبی تبیین شود تا جامعه به سمت آن حرکت کند. منظور از ازدواج سالمندی همدردی و همدمی سالمندان است.

یکی از مشکلات کنونی مشکل دوجنسیتی‌ها و اعتیاد در جامعه است. در حال حاضر در کشور با فقر پاسخ نداده، فقر درمان نشده و فقر ترکیبی مواجه هستیم. لذا باید فعالیت‌هایی را که در حوزه فقرزدایی انجام داده‌ایم به خوبی بررسی و برخی از کارها را تعطیل و برخی دیگر را آغاز کنیم.

کد

ایکنا ـ مناسب‌ترین الگو برای فعالیت‌های خیرخواهانه در ایران چیست؟

ابتدا باید کلمه فقر را کنار بگذاریم و راجع‌به نیاز صحبت کنیم. فقیر یک نیازمند است و باید نیاز را تخصصی و جزئی کنیم. معیشت، اشتغال، مسکن، آموزش و... نیازهای جداگانه‌ای هستند که باید به آن‌ها پرداخته شود. پیش از فکر کردن به رفع نیازها باید به این سؤال پاسخ دهیم که چرا نیاز ایجاد شده است؟ اگر بسته کاملی از حمایت‌های اجتماعی را در حوزه رفاه اجتماعی تعریف می‌کردیم، مثلاً برای زن سرپرست خانوار بیمه و آتیه رایگان وجود داشت، به محض فوت سرپرست خانوار، خانواده دچار پریشانی نمی‌شد. اکنون بزرگترین جمعیتی که تحت پوشش سازمان‌های حمایتی قرار دارد، زنان سرپرست خانوار هستند.

همچنین، در نگهداری سالمندان با مشکلات فراوانی مواجه هستیم. نگهداری سالمندان یک موضوع و هزینه‌های مربوط به آنان نیز موضوع دیگری است. خانواده‌های نیازمند نمی‌توانند هزینه سالمندان خود را تأمین کنند. یکی از مدل‌هایی که می‌توان ارائه داد این است که باید حداقل حمایت معیشتی در حوزه رفاه اجتماعی را برای مردم تعریف و به آنان پرداخت کنیم. طبق بررسی‌ها، یتیم‌هایی وجود دارند که به جز پدر، از نعمت مادر نیز محروم‌اند و نگهداری از آنان بسیار دشوار است.

در حال حاضر به این دلیل که خدمت استانداردی برای فقرا تعریف نشده است، هیچ فردی حاضر به پذیرفتن و نگهداری از فقرا نیست. در بانک‌های اطلاعاتی بی‌درآمدها، فاقدان ملک و... را می‌شناسیم و باید برای این افراد حداقل حقوق را بدون اینکه به نهادهای حمایتی مراجعه کنند در نظر بگیریم و چنانچه درباره فرد یا افرادی شک وجود داشت، آن‌ها را به مددکاری ارجاع دهیم.

برخی افراد نیازمند بسته حمایتی و برخی دیگر نیازمند مددکاری هستند. اگر رفاه اجتماعی و بسته‌های مربوط به آن را به درستی تعریف کنیم، می‌توانیم آبرومندانه به بسیاری از افراد کمک کنیم. البته باید به نقش افراد در بسته‌های رفاه اجتماعی به درستی نگریسته شود. اینکه افراد متناسب با شرایط مختلف برای کمک، توانمندی دارند موضوع مهمی است که باید به دقت بررسی شود. باید نقش دولت، نهادها و مردم به خوبی مشخص شود تا کمک‌ها و مشارکت‌ مردم در مسیر فقرزدایی قرار گیرد.

در طول سال کار خیر فراوانی در کشور انجام می‌شود. زکات، فطریه، مشارکت مردم و ... ظرفیت فراوانی دارند که باید از آن‌ها استفاده شود. گاهی اوقات مردم به دلخواه خیرات می‌دهند و هزینه کردند، زیرا اعتمادشان به ما از بین رفته است. ما باید اعتمادسازی کنیم و مشارکت مردم را به سمت امور خیریه سوق دهیم. من معتقد نیستم که باید نذر را تعطیل کنیم و به فقرا بپردازیم، بلکه باید هر مسجدی که نذری می‌دهد فقرای محله را در اولویت قرار دهد و مردم نیز بخشی از فطریه‌ای را که می‌پردازند به فقرای محله خود اختصاص دهند.

ایکنا ـ آیا توزیع بسته‌های معیشتی برای رفع محرومیت از فقرا و نیازمندان کافی است؟

مؤثرترین خدمت در هر خانواده‌ باید متناسب با مؤثرترین یا اصلی‌ترین نیاز آن خانواده ارائه شود. در خانواده‌ نیازمندی که دختر آن‌‌ها در حال ازدواج است، اولویت اصلی تهیه جهیزیه است نه بسته معیشتی. خانواده‌ای که امروز با مشکل عدم پرداخت اجاره مسکن مواجه است، اولویت آن تأمین معیشت و اجاره‌خانه است. همچنین، اولویت خانواده‌ای که بیمار در خانه دارد، تأمین دارو است نه بسته معیشتی. بسته‌های معیشتی به عنوان یک خدمت پایه بسته‌های بسیار خوبی هستند، اما اینکه تمام نیروی خود را در این مسیر صرف کنیم، نمی‌توانیم به مابقی نیازهای خانواده‌های محروم رسیدگی کنیم.

امروز تمامی اقلامی که یک خانواده عادی بدان نیاز دارد، خانواده نیازمند نیز به آن احتیاج دارد. اولویت اول نیازها در داخل خانواده‌ها با یکدیگر متفاوت است. اولویت خانواده‌ای که دختر دانشجو دارد، تأمین هزینه دانشگاه است. نباید تمامی فقرا را با یک فرمان مدیریت کنیم؛ چراکه نیازهای خانواده‌های محروم و فقیر با یکدیگر تفاوت دارد و باید به رفع نیاز اصلی هر خانواده بپردازیم.

امروز در ده‌کوره‌های کشور ممکن است که مؤسسات علمی وجود داشته باشد. رصد فقر، شناسایی میزان فقر و تغییرات رفتار فقر نیازمند کاری علمی است. باید پایگاه‌های سنجش فقر را در دانشگاه‌ها ایجاد کنیم نه در سازمان‌های حمایتی و خیریه‌ها. همچنین، نظام به عنوان سیاست کلان باید حجم فقر در کشور را تشخیص دهد و بخشی از راهکارهای حل فقر تجربی و بخش دیگر آن علمی و دانشگاهی است و دانش آن باید از سوی دانشگاه تولید و پیگیری شود. نمی‌توانیم چندین دانشگاه در حوزه علوم اجتماعی داشته باشیم، اما در رابطه با مقوله فقر با مدل 30 سال پیش برخورد کنیم.

ارتباط دانشگاه و نهادهای حمایتی و خیریه‌ها بسیار مؤثر است؛ ‌چراکه دانش اجتماعی در دانشگاه تولید می‌شود و بخشی از عدم تأثیرگذاری خدمات اجتماعی به فقرا به دلیل قطع ارتباط دانشگاه و نهادهای حمایتی است. راجع‌به دانش‌بنیان کردن خدمات فقط صنعت نیست که باید دانش‌بنیان شود، بلکه علوم اجتماعی نیز باید دانش‌بنیان شود. بخشی از علوم اجتماعی که باید دانش‌بنیان شود، حوزه محرومیت‌زدایی است. برخی از افراد انتقاد می‌کنند، زیرا وضعیت اقتصادی خود را به هم ریخته می‌بینند و پاسخی برای نیازهای خود دریافت نکرده‌اند. اگر بخواهیم خدمات اجتماعی قابل قبولی در جامعه داشته باشیم، راهی نداریم جز اینکه هم از تجربه و هم از دانشی که در دانشگاه تولید می‌شود استفاده کنیم.

گفت‌وگو از مجتبی افشار 

انتهای پیام
captcha