حجتالاسلام والمسلمین محمد حاج ابوالقاسم دولابی، عضو مجلس خبرگان رهبری و مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت در گفتوگو با خبرنگار ایکنا به مناسبت صدمین سال احیای حوزه علمیه قم به بیان مهمترین چالشهای پیش روی حوزه علمیه از جمله در حوزه حقوق بانوان پرداخت.
متن گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ از دیدگاه شما مهمترین خدمات و دستاوردهای حوزه علمیه در صد سال گذشته چه بوده است؟
حوزه علمیه قم بعد از حدود یکصد سال توفیقات زیادی داشته، چه در عرصه آموزش، چه در عرصه پژوهش، چه در عرصه تبلیغ و ترویج و چه عرصه فعالیتهای اجتماعی. ما در همه این شاخهها اقدامات ارزندهای را شاهدیم که فهرست این اقدامات بسیار بلند است. در قبال هزینههایی که برای حوزهها شده این اقدامات اصلا قابل مقایسه نیست.
در بخش آموزش هزاران انسان در حوزهها آموزش دیدند و در مراکز عمومی مردم را آموزش دادند و امروز میلیونها انسان در داخل و خارج کشور با معارف اسلامی آشنا هستند. در عرصه پژوهش کتابهای متعددی نوشته شده است؛ شاید هزاران کتاب در موضوعات مختلف اعتقادی، اخلاقیات، رفتارهای فردی و اجتماعی مخصوصا حوزههای بین رشتهای، در حوزه تمدنسازی و ... نوشته شده است.
در عرصه تبلیغ و ترویج نیز ما شاهد هستیم که مراکز تبلیغی و موسسات متعدد و رسانههای گوناگون در این زمینه فعالیت دارند و طبق وعده امام صادق(ع) که فرمودند روزی علم از شهر قم به سراسر جهان منتشر میشود، حقیقتا فرهنگ دین توسط حوزویان انتشار پیدا کرده است. در کنار اینها فعالیتهای اجتماعی حوزههای علمیه را هم ذکر کنم که خودش فهرست بلندبالایی دارد. فعالیت طلاب در گروههای جهادی، در سیل و زلزله، در عرصه خدمترسانی به محرومان و احداث بناهای بزرگ خیریه قابل ذکر است. بنابراین حوزه علمیه در خدمت مردم بوده و هست. این از امتیازات حوزه است که در خدمترسانی به مردم با کمترین هزینه بیشترین منفعت را داشته است.
ایکناـ به عقیده شما بزرگترین چالشی که حوزه علمیه در سالهای آینده با آن مواجه است چیست؟
با توجه به اینکه نظام مقدس اسلامی در سایه هدایت علما در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ جهانی است، طبیعتا دشمنان ما در جهت تقابل با نظام بیشترین تلاش را خواهند کرد که مردم را از تکیهگاه اصلی خود که علما هستند دور کنند. این دور کردن در سطوح مختلف، در ابعاد مختلف و اشکال مختلف صورت میگیرد؛ در ابعاد علمی به یک شکل، در ابعاد تربیتی به شکل دیگر، در ابعاد اجتماعی به شکلی دیگر.
در ابعاد علمی سعی دارند ارتباط علما با علم دینی را کمرنگ کنند و اینطور وانمود کنند که علم دینی کارایی ندارد. بنابراین یکی از چالشهای حوزه این است که کارآمدی علم دینی را به اثبات برساند. در عرصه عرفانهای نوظهور و مکاتب انحرافی که یکی پس از دیگری پدید میآید رسالت مهم حوزه و علما این است با جهاد تبیین که از اصلیترین وظایف آنها است با این جریانات مقابله کنند.
در عرصه سبک زندگی اسلامی دشمن با هجمه و حمله همهجانبه درصدد تغییر سبک زندگی مردم است. اینجا رسالت حوزههای علمیه با کمک دانشگاهیان این است که تمام تلاش خود را به کار بگیرند سبک زندگی اسلامی را بر پایه تعالیم دین و در چارچوب احکام الهی تنظیم و ترویج کنند و اگر موانعی در مسیر آن است کمک کنند تا برطرف شود.
بنابراین مهمترین چالش حوزههای علمیه در یک کلمه کاربردی کردن معارف دینی است. اگر این اتفاق نیفتد بین حوزهها و توده مردم فاصله خواهد افتاد. مردم باید طعم شیرین معارف دینی را در زندگی خودشان احساس کنند. تحقق این امر آشنایی با نیازهای جامعه را میطلبد، آشنایی با روشهای تبدیل مبانی کلی قرآنی و حدیثی به سیاست و راهبرد و اقدام و برنامه را میطلبد. لذا حوزویان باید نسبت به شیوههای اقامه دین و عینی کردن دین در زندگی اجتماعی مسلح شوند.
ایکناـ چند مسئله وجود دارد که برای خود من به عنوان یک طلبه همواره محل تامل بوده است و آنها را به عنوان یک چالش پیش روی حوزه در نظر میگیرم. یکی از آنها مسئله حقوق زنان در فقه است. به نظر میرسد یکسری مشکلاتی از این ناحیه به وجود آمده است که نیاز به بازخوانش از متون داشته باشد. نظر شما چیست و چگونه باید با این مسئله برخورد داشته باشیم؟
به نکته خوبی اشاره کردید؛ یکی از مصادیق عرایض بنده در حوزه حقوق زنان است. ما باید نشان دهیم احکام دین چگونه میتواند به نفع یک زن تمام شود و زن میتواند در سایه عمل به احکام دین توفیقات بیشتری داشته باشد. این مسئله یک مسئله تک بعدی نیست و ابعاد مختلف دارد. هم ابعاد بینشی دارد، هم گرایشی. تبیین جایگاه خانواده در نظام اجتماعی اسلامی مهم است؛ اینکه اگر جامعه از نظر خانواده دچار آسیب شد چه بلایی بر سر آن جامعه میآید.
نکته دوم این است؛ باید راجع به ارکان خانواده و نقش هر یک به خوبی توضیح داده شود و روشن شود نقش مرد و زن در خانواده در عین تفاوت بسیار مهم است. اگر ما دنبال شبیهسازی نقشها باشیم کانون خانواده را به سمت متلاشی شدن سوق دادهایم، این اتفاقی است که در غرب رخ داده. با عنایت به این مسئله بسیاری از احکامی که نسبت به مرد یا زن گفته شده قابل فهم و تجزیه و تحلیل است.
یک وقت روی برخی تکالیف خاص یک جنس خاص متمرکز میشویم مثلا میگوییم چرا زن باید این کار را انجام دهد، ولی یک وقت در یک بسته جامع به صورت هماهنگ به نقشها نگاه میکنیم. اینجاست که به آیه قرآن میرسید که میفرماید: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ». اینطور نیست که تکالیفی ظالمانه متوجه زنان باشد. هر حقی که متوجه کسی است تکلیفی هم در قبال آن هست؛ این هم برای زنان است و هم مردان. زنان حقوقی دارند و تکالیفی، مردها هم حقوقی دارند و تکالیفی. زن و مرد اگر کنار هم قرار بگیرند میتوانند یک جامعه موفق بسازند.
نسبت به مسئله حجاب هم باید نگاهمان را عوض کنیم. حجاب برای محدود کردن زن است یا برای اینکه در یک سپر حمایتی قرار بگیرد و توفیقات بیشتر داشته باشد. جمهوری اسلامی نشان داد حجاب عامل محدودیت زن نیست. الآن 50 درصد دانشجویان دانشگاههای ما اختصاص به بانوان دارد. 30 درصد تعداد اعضای هیئت علمی، بانوان هستند. در قسمت پزشکی، بانوان ما تعدادشان بالا رفته است. در تخصصهای بانوان نزدیک به صد درصد بانوان هستند. بنابراین در جمهوری اسلامی نشان دادیم زن میتواند در عین رعایت چارچوبهای دینی توفیقاتی پیدا کند. اگر این چارچوبها را رعایت نکند نمیتواند توفیقات داشته باشد. کافی است به جایگاه زن در غرب نگاه مقایسهای داشته باشیم. دشمنان ما با بزرگنمایی نقاط ضعف ما و پنهان کردن مشکلات خودشان درصدد جابجا کردن ارزشها هستند. آنها میخواهند زشتیهای خودشان را به کشور ما منتقل کنند و عملا یک تهاجمی علیه ما رقم بزنند. انگلستان کشوری است که قریب به پانزده میلیون انسان تنها دارد. کار به جایی رسیده یک وزیر به عنوان وزیر امور تنهایی منصوب میکنند. میخواهند کشور ما را هم به این سو ببرند. کشور ما کشوری است که ضمن رعایت حقوق بانوان، زنان را به توفیقات خوبی رسانده است.
اگر حوزه علمیه و نهاد دین و فعالان فرهنگی در این زمینه تلاش درخوری داشته باشند مخاطبان از نوع تقسیم نقشی که در دیدگاه اسلامی برای زن و مرد اتفاق افتاده است اقناع خواهند شد.
ایکناـ سوال آخر؛ به طور مشخص در رابطه با حجاب و مشکلاتی که در این حوزه ایجاد شده است، راهکار شما چیست؟
حجاب یکی از دستورات مسلم دینی است. ما در قرآن کریم سه آیه داریم که دستور به حجاب داده است. در وجوب حجاب هیچ تردیدی وجود ندارد ولی آنچه مهمتر از حجاب است عفاف است. عفاف به معنای خودداری و خودنگهداری یک زن است. اگر زن عفیف باشد تا حد زیادی به مقصود از حجاب دست پیدا کرده است. در عین حال نمیشود نسبت به حجاب بیتفاوت بود چون اگر حجاب در جامعه سست شد بیتردید عفاف هم در جامعه دچار آسیب میشود.
نمیخواهم بگویم اگر کسی حجاب خوبی ندارد عفت ندارد اما قطعا در جوامعی که حجاب سست است عفت هم سست است یعنی حرکت به سوی شلحجابی یا بیحجابی رابطه مستقیمی با بیعفتی دارد. اگر بخواهیم عفت در جامعه پابرجا باشد باید نسبت به حجاب حساسیت به خرج دهیم و موضع داشته باشیم.
باید فعالیتهای فرهنگی ما به سمت تشویق به حجاب و زنان محجبه باشد. البته کسانی که هنجارشکنی میکنند و با حجاب تقابل دارند را میشود به دو دسته تقسیم کرد؛ یک دسته کسانی که جریانسازی میکنند و دنبال ترویج برهنگی هستند. دسته دیگر کسانی که فریب خوردند و دچار هجمه فکری و فرهنگی دشمن شدند. این دسته دوم را باید به مرور و به تدریج با گفتوگو مسئلهشان را حل کرد ولی باید با دسته اول که درصدد ترویج برهنگی و بیعفتی هستند برخورد جدی کرد.
انتهای پیام