هشتم دسامبر، مصادف با سالروز درگذشت احمد الرزیقی، قاری شهیر مصری است. به منظور آشنایی بیشتر با این قاری و سبک تلاوتهای او با غلامرضا شاهمیوه، داور مسابقات بینالمللی، مدرس پیشکسوت قرآن و مؤلف کتب «پژوهشی بر جلوههای موسیقایی هنر تلاوت» و «معماری تلاوت» و از گردآورندگان کتاب «سفر به مصر، پایتخت قرائت» به گفتوگو پرداختیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
ایکنا - ضمن تشکر از فرصتی که برای این گفتوگو در اختیار ما قرار دادید، در ابتدا احمد الرزیقی را معرفی کنید تا در ادامه با پرسشهایی درباره سبک و سیاق تلاوتهای او گفتوگو را پی بگیریم.
شیخ احمد الرزیقی یکی از قاریان منطقه صعید مصر محسوب میشود که این منطقه در جنوب مصر واقع شده است. این قاری را میتوان در ردیف قاریان نسل سوم مصر محسوب کنیم. رزیقی پس از قاریانی نظیر عبدالباسط، محمد صدیق منشاوی و مصطفی اسماعیل مطرح شد و باید او را معاصر با راغب مصطفی غلوش و عبدالعزیز حصان دانست.
وی از جمله قاریان تحصیلکرده مصر و پیروان مکتب منشاویها بوده است. قاریانی نظیر رزیقی هرچند در تلاوت قرآن دارای ابداعاتی بودهاند اما اگر قرار باشد آنها را ذیل مجموعه مکاتب تلاوت مصر صورتبندی کنیم، باید آنها را متأثر از مکتب منشاویها دانست زیرا متعلق به همان منطقه جغرافیایی هستند.
ایکنا- در مورد فضای حاکم بر جنوب مصر بیشتر توضیح بدهید و بفرمایید چرا این سبک در آنجا باب شده است؟
همانطور که مکاتب مداحی در ایران متفاوت است و این تفاوتها به دلیل بافت فرهنگی هر منطقه و الحانی که در گذشته در آن مناطق رواج داشته به وجود آمده، مکاتب تلاوت قرآن در مصر هم به همین صورت است. برای نمونه در مناطق جنوبی ایران نظیر بوشهر و خوزستان، مکتبی مستقل از مکتب مداحی رایج در آذربایجان، زنجان و اردیبل وجود دارد. مکتب مداحی تهران هم که در سالهای گذشته رواج داشته ویژگیهای خاص خودش را دارد.
در مصر هم دقیقاً همین رویه جاری است و مکاتب مختلف تلاوت را میتوان بر اساس منطقه و جغرافیا به چهار مکتب تقسیمبندی کرد. یک مکتب، مکتب شرقیه است و این استان و استانهای همجوارش را شامل میشود. نمایندگان این مکتب قاریانی نظیر شحات انور، محمد احمد شبیب، محمد اللیثی و زناتی هستند.
مکتب دوم، مکتب غربیه است که دامنه آن استان غربیه و استانهای همجوار آن است. حصان، مصطفی اسماعیل، محمود علی البنا و غلوش از جمله قاریان مطرح که در این مکتب صورتبندی میشوند. سومین مکتب عبارت از مکتب قاهره است و قاریانی در این مکتب قرار میگیرند در قاره متولد شده و رشد کردهاند. از جمله قاریان نماینده این مکتب، محمد رفعت بوده است.
مکتب چهارم هم مکتبی است که استانهای جنوبی مصر را شامل میشود. منطقه صعید هم یکی از این مناطق است و این مناطق به کشور سودان نزدیک هستند. البته هریک از این مکاتب نیز زیرمجموعهها و سبکهای متفاوتی دارند اما به طور کلی در جنوب مصر، قاریان از الحان خطیتر، سادهتر و کمتحرکتر استفاده میکنند. نمایندگان این مکتب را میتوان عبدالباسط و منشاویها یعنی از صدیق تا پسران منشاوی تلقی کرد. رزیقی هم متعلق به همین مکتب است.
ایکنا - این مکاتب چه خصوصیاتی نسبت به یکدیگر دارند؟
ذیل این مکاتب منطقهای سبکهای مختلفی وجود دارد. برای نمونه، یکبار که در مصر بودم و برای استماع تلاوت صبحگاهی در مراسمی شرکت کردم، تلاوتی شنیدم که بسیار به تلاوت محمود حمدی زامل نزدیک بود. پس از اتمام تلاوت از آن پرسیدم آیا از حمدی زامل تقلید میکنید و متأثر از او هستید؟ این قاری هم تبسمی کرد و گفت نه. من هم اهل منطقهای هستم که این قاریان بودهاند و این الحان از گذشته در آنجا جریان داشته است.
همانجا این ایده به ذهن من خطور کرد که این سبک تلاوتها متأثر از منطقه جغرافیایی قاریان و الحانی است که در آن مناطق رواج داشته است. در ادامه با تکمیل تحقیقات همین نتیجه هم حاصل شدم. برای نمونه تلاوت قاریانی نظیر شحات انور و محمد احمد شبیب بسیار نزدیک به هم است و در ابتدا این تصور وجود داشت که شحات سبک خود را از شبیب گرفته است اما در ادامه مشخص شد که اینها متعلق به یک منطقه جغرافیاییاند. در سبک تلاوتشان هم پس از بیات، رَست و سهگاه را به صورت مبسوط اجرا میکنند. این مشابهتها سبب شد تا این نظریه ایجاد شود که اولاً مکاتب منطقهای در مصر وجود دارد و ثانیاً ذیل این مکاتب سبکهای مستقلی هم وجود دارد. بر همین اساس مکتب اولین مجموعه است. زیرمجموعه مکتب سبک است و در نهایت طریق قرار دارد.
طریق به این معنا است که یک نفر به تقلید از یک سبک میپردازد اما در آن ابداعاتی هم دارد که این ابداعات روبنایی است. مانند تقلیدی که محمود شحات از پدرش میکند که البته همراه با ابداعاتی است. دکتر نعینع نیز یکی از این قاریان است که از مصطفی اسماعیل تقلید میکند اما ابداعاتی هم دارد. این قاریان صاحب طریق هستند و نه صاحب سبک.
ایکنا- احمد الرزیقی در کدام دسته قرار میگیرد؟
او را باید قاری صاحب طریق دانست؛ زیرا متأثر از مکتب و سبک منشاویها بوده است. یعنی ابداعاتی هم دارد اما هنگامی که گوش میکنید متوجه میشوید که بسیاری از الحان منشاویها را با دخل و تصرفات اندکی در تحریرها و ... اجرا کرده است.
ایکنا- جالب است که در نسل قاریانی نظیر رزیقی تقلید کردن امر مذمومی نیست و گویی در مصر الزاماً به دنبال این نیستند که حتما یک نفر سبک جدیدی را پایهگذاری کند.
بله. آنها ابداع را در این حد میدانستند که کلیت تلاوت یک نفر متأثر از قاری دیگری باشد، اما کارهایی را هم در تلاوت وارد کند که مختص خودش باشد. یکبار که به منزل طاروطی رفته بودم، میگفت هنگامی که برای آزمون تلاوت در رادیو دعوت شدم و خواندم، به من گفتند که تو شحات میخوانی. برو و هر زمانی که طاروطی شدی برگرد. درست هم میگفت. زیرا طاروطی در مکتب شرقیه قرار میگیرد که شحات هم در آنجا بوده است و بسیاری از قاریان در یک دورهای متأثر از شحات بودند و اکنون هم اینچنین است. سپس طاروطی گفت ابداعاتی در تلاوت خودم ایجاد کردم و در تحریرها نوآوری به وجود آوردم تا در نهایت به من گفتند حالا طاروطی شدهای.
بر این اساس، این نحو از تقلید مجاز است، اما اگر کسی بخواهد به صورت کامل از یک تلاوت دیگر تقلید کند امر مذمومی است. البته قاریانی که قصد دارند در صدا و سیمای مصر تلاوت کنند باید این الزام را رعایت کنند در غیر این صورت اگر بخواهند فقط در محافل و مجالس به تلاوت بپردازند میتوانند تلاوت تقلیدی هم ارائه کنند؛ همچنان که اکنون هم این رویه جریان دارد و قاریان مصری از قاریانی نظیر رفعت به تقلید میپردازند.
ایکنا- در حال حاضر جایگاه رزیقی را چطور باید تحلیل کرد؟ چهاینکه منشاوی همچنان محل توجه است و از او تقلید میکنند اما تکلیف رزیقی چیست؟
رزیقی را نمیتوان یک قاری درجه یک تلقی کرد و این هم دلایلی دارد. یکی از این دلایل کم بودن تعداد تلاوت او است. این در حالی است که قاریان درجه یک نظیر مصطفی اسماعیل یا منشاوی، پنج تا شش برابر بیش از رزیقی به تلاوت مجلسی و استودیویی پرداختهاند زیرا دعوت از آنها بسیار زیاد بوده است. علت اقبال مردم به قاریان هم به عوامل مختلفی برمیگردد. از جمله آنها جنس صدا است که سبب شده برخی طرفدار کمتری داشته باشند و برخی طرفدار بیشتر.
در ایران هم چنین رویهای جریان دارد. برای نمونه بسیاری از قاریان هستند که عنوان بینالمللی را دارند اما همه آنها به یک اندازه برای اجرای تلاوت در محافل دعوت نمیشوند. پس در مصر هم بر اساس اقبالی که به برخی قاریان داشتند از آنها دعوت بیشتری برای تلاوت به عمل میآمد و سبب شد تا تلاوتهای بیشتری از آنها بماند. اما رزیقی در ردیف قاریانی است که کمتر دعوت میشده است.
دومین موضوع مربوط به علایق شخصی قاری برای حضور در محافل است. یعنی حالات روحی برخی قاریان به نحوی بوده که تا حدودی منزوی بودهاند و تمایل چندانی برای تلاوت در محافل نداشتند. برای نمونه محمود عبدالحکم در یک مصاحبه مطبوعاتی گفته بود خیلی علاقه ندارم که در محافل به تلاوت بپردازم. از این رو تلاوتهای استودیویی او بیش از تلاوتهای مجلسیاش است. این حالات در رزیقی هم وجود داشته و همین امر موجب شده تا تلاوتهای مجلسی زیادی از وی باقی نماند.
ایکنا- به لحاظ سبکشناختی رزیقی چه جایگاهی دارد؟
افزون بر اینکه میتوان بر اساس مناطق جغرافیایی به سطحبندی سبکها پرداخت، میتوان سبکها را در یک تقسیمبندی دیگر به زنده، مرده و فرسوده طبقهبندی کرد. سبکهای زنده سبکهاییاند که تا ابد دنبالهرو دارند. برای نمونه قاریانی نظیر مصطفی اسماعیل یا منشاوی گرچه سالها از وفاتشان میگذرد اما همچنان مقلد دارند.
سبکهای مرده آنهایی هستند که افراد اندکی به آن اقبال دارند. مانند سبک تلاوت عبدالفتاح شعشاعی، شعیشع یا علی محمود. اما سبکهای فرسوده سبکهاییاند که تا حدودی دنبالهرو دارند و از جمله قاریانی که سبکشان را باید سبک فرسوده تلقی کرد، کامل یوسف، محمود علی البنا یا محمود رمضان هستند. رزیقی را هم میتوانیم در همین سبک صورتبندی کنیم. هرچند صاحب سبک نیست اما به هر تقدیر نوع تلاوتش طوری است که برخی افراد دنبالهرو آنها هستند که البته تعدادشان هم اندک است.
ایکنا- در پایان اگر خاطرهای از رزیقی دارید بفرمایید.
خاطرهای که دارم مربوط به کیفی است که رزیقی با خود به ایران آورده بود. ماجرای خاطره از این قرار است که یکبار رزیقی با شعیشع و شحات برای تلاوت قرآن به اصفهان آمدند. من دیدم که یک کیف چرم مندرس در دست رزیقی است. از او پرسیدم که جریان این کیف چیست؟ گفت یادگار یکی از سفرهای من با عبدالباسط به آمریکا است. هنگامی که جوان بودم با عبدالباسط به این کشور سفر کردیم. همه مردم برای تلاوتهای عبدالباسط جمع میشدند و من هم پامنبری عبدالباسط بودم.
این سفر به اتمام رسید و در نهایت هنگامی که قصد داشتم به مصر بازگردیم، دو کیف به ما دادند که در آن دلار بود. آن زمان من تازه ازدواج کرده بودم و عبدالباسط هم این موضوع را میدانست. عبدالباسط به من پیشنهاد داد که کیفها را عوض کنیم. گفت ما که نمیدانیم در اینها چیست و در نهایت هم کیفها را عوض کردیم. وقتی که در کیف را باز کردیم دیدم در کیف من پول بیشتری وجود دارد و عبدالباسط هم با علم به این موضوع کیفها را عوض کرده بود. او خیلی راحت از این پول گذشت و گفت: تو بیشتر به آن نیاز داری.
این هم خاطرهای بود که از رزیقی داشتم که نشاندهنده اخلاص قاریان برجسته مصر است.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
تلاوت آیات ۱۷ تا ۳۵ سوره مبارکه طه با صدا و تصویر شیخ احمد الرزیقی
تلاوت زیبایی از سوره نوح با صدای احمد الرزیقی
انتهای پیام