استاد فقید حجتالاسلام حاجآقا شیخ مهدی عظیمی، فرزند مرحوم شیخ محمود، متولد سوم اردیبهشت سال 1319(ه.ش) در اراک است که در سن 13 سالگی وارد حوزه علمیه در مدرسه علمیه حاج محمدابراهیم اراک شد و از محضر اساتیدی همچون آیتالله فضلالله نصیرالاسلامی، آیتالله حاج محمد امامیخوانساری، آیتالله محمدیانجدانی بهره بسیار برد و تا سن 82 سالگی مشغول تدریس، درس و بحث در مراکز علمی دانشگاهی، حوزوی، مراکز فرهنگی، نهادهای انقلابی و اداری بود. شیخ مهدی عظیمی تا قبل از کسالت که از ابتدای شیوع کرونا بر وی عارض شد هیچگاه از اعتلای فرهنگ دینی به عنوان سرباز امام زمان(عج) از پای ننشست و از درس و آموزش مبانی دینی به زبان ساده به مردم فاصله نگرفت.
زمزمه وجودی این عالم زاهد تلاوت آیه 84 سوره مبارکه «شعرا»: «وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ، و نامم بر زبان اقوام آتیه نیکو، و سخنم دلپذیر گردان» بود. که از زبان حضرت خلیلالله(ع) است که از ساحت قدسی پروردگار بزرگ درخواست میکند. این استاد فقید مردی است که تنها مسیر حق را طی میکرد و به گفتههای دیگران در کموکاستیها توجه نمیکرد و چشمداشتی از مردم نداشت. دیدارهای چهره به چهره روش تربیتی و رفتاری این عالم بود که تأثیر بسیار در تربیت و جذب جوانان به سمت مبانی دینی و قرآنی داشت و همین ویژگی او را از سایر اساتید و روحانیون متمایز میکرد.
شیخ مهدی عظیمی بزرگمردی است که بنده او را مدرس افغانی ثانی(در ادبیات عرب) تعبیر میکنم. سادهزیست بود و با رفتارهای زاهدانه و بیپیرایش فقط کار علمی و فرهنگی انجام میداد و با تودههای مختلف مردم ارتباط معنوی عمیق داشت و به واسطه داشتن لهجه عامیانه و محلی و بدون تکلف باعث شده بود که سخنان او بر دل بنشیند و کمتر اراکی را میتوان یافت که پای صحبتهای او در رادیو ننشسته باشد. مرحوم عظیمی دایرةالمعارف سیار بود که فعالیت خود را در طی 69 سال طلبگی دانش خود را به دیگران عرضه میکرد.
آنچه در رفتار و عمل این روحانی متواضع میتوان گفت، همان است که مولاعلی(ع) در خطبه 193 نهجالبلاغه فرمودهاند: «عَظُمَ الْخالِقُ فىاَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْیُنِهِمْ، خداوند در باطنشان بزرگ، و غیر او در دیدگانشان کوچک است». تمام مردم استان به ویژه شهروندان اراکی او را میشناسند؛ چراکه او در شادی، ناراحتی و مصائب آنان حضور داشته و در جلسات آنان شرکت میکرد. زبان ساده، روان و شیوایش عام و خاص را یهبه سمت خود جذب میکرد؛ چراکه با لسانی بدون تکلف مفاهیم و احکام شریعت را بازگو میکرد. نسبت به همه مردم مهربان و دلسوز بود و بسیار مؤدبانه و مهربانانه با شهروندان برخورد کرده و احوالپرسی میکرد. همچنین با طلاب و دانشجویان نیز رفتاری از سر مهربانی پدرانه داشت و به واسطه رفتار پدرگونه محبوب جوانان بود.
در سن نوجوانانی در دهه 50 در مسجد حاجعلی واقع در خیابان محسنی اراک با این روحانی وارسته آشنا شده و افتخار شاگردی او را داشتم. بنده در محضر این استاد درسهایی همچون جامعالمقدمات، منطقالکبری، شرح سیوطی، شرح ابنعقیل، شرح صمدیه، شرح لمعه، تفسیر قرآن، نهجالبلاغه، قسمتی از مکاسب، فصاحت و بلاغت، مسائل فقهی، هدایةالنحو، آیات الاحکام آیات القرآن العظیم و .. را آموختم. پس از ورود به دانشگاه جهت تدریس از سال 63 به بعد در خدمت این استاد بودم و همراهی ما بیشتر از قبل و عمیقتر ادامه داشت.
مرحوم عظیمی سالها در رادیو برای مردم احکام میگفت و بنده نیز از سال 70 وارد این رسانه شدم و بازهم از این طریق بر دانش خود افزودم. در مسجد آاکبر نیز خدمت استاد بودم مسیر مسجد تا منزل تمام سؤالات را مطرح و پاسخ مناسب میگرفتم. دقت، حوصله، سادهدلی از خصایص این استاد بود و جا دارد هریک از ما مبانی دینی را در وجود خود مرور کنیم تا ملکه ذهن و وجودمان شود. در زمینه ادبیات عرب، استادی حاذق بود که برای تمام سؤالات پاسخی درست داشت. در واقع این روحانی فقید استاد و مرجعی در دسترس بود.
تأسی به مبانی قرآنی و الهامگیری از آیات الهی از دیگر شاخصههای اخلاقی این روحانی فاضل بود و بینش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی او نیز در کنار سایر ویژگیهایش خودنمایی میکرد. در عین سادگی، بسیار هوشمندانه سخن میگفت و موضع منحصربفردی داشت. اخلاقمداری، مردمداری، ادب، احترام، آموزش ساده، روان و بدون تکلف، تواضع و فروتنی، مدارا و پیشه کردن صبر، نیت خدایی از جمله ویژگیهای است که از این استاد اخلاق آموختم.
مردم او را به عنوان «آشیخ» میشناختند و ایشان از این نگاه هیچگاه ناراحت نمیشد. حتی دانشجویان در کلاس بنده از او به نیکی یاد میکردند و این از حسن رفتار انسانی است که دیگران در خفا از او به نیکی یاد کنند. این روحانی فقید در بعد فرهنگی و علمی منشأ برکات بسیار بود. تواضع او در برابر مقام معظم رهبری، سایر مراجع تقلید و علما مثالزدنی بود. اطاعتپذیری محض از ولایت یکی از بارزترین شاخصههای رفتاری استاد بود. اهمیت دادن به نظرات دیگران و مشورت با عام و خاص را میتوان در زمره ویژگیهای استاد برشمرد. با پای پیاده و عصازنان به مسجد میرفت تا در بین راه از مصاحبت با مردم محروم نماند.
خدا ترسی در وجود این روحانی وارسته موج میزد و با تلاوت آیات مربوط به قیامت و دوزخ با ناراحتی بسیار دست بر زانو میزد و صدای واویلا گفتنش نشان از ریشه دواندن قرآن در روح و روانش داشت. بر تدریس متون بسیار تسلط داشت و تعجب همگان را برمیانگیخت. مطالعه کتب قدیمی و جدید را تکلیف میدانست. با وضو مطالعه میکرد و محراب را گاه فضایی برای مطالعه قرار میداد و کتابخانه خوبی نیز در منزل داشت. در بیان تفسیر قرآن و نهجالبلاغه از حاشیهپراکنی پرهیز کرده و فقط اصل مطلب را بیان میکرد.
موارد بیان شده گوشهای از زندگی این عالم فقید بود که از نزدیک مشاهده کردم و سعی کردم با زبانی ساده بیان کنم. البته خیلی از این انسانهای شریف و بزرگوار بین مردم جایگاه خوبی دارند و از یادها نخواهند رفت، اما انتظار میرفت ارگانها، دستگاهها و نهادهای انقلابی و اداری قبل از وفات وی به پاس خدمات بدون چشمداشت از او تجلیل میکردند، نه اینکه هنگام وفاتش دقایقی محدود به مستند زندگی او آنهم به صورت ناقص بپردازند. رسم خوب تجلیل از بزرگان را هیچگاه فراموش نکنیم. رسم قدردانی باید قبل از نبودنها باشد، اما افسوس که این رسم نازیبا در بین ما مرسوم شده است و کسی از بزرگان در زمان حیاتشان تقدیر نمیکند.
در پایان به تعبیر زیبایی در شرح حکمت 147 نهجالبلاغه درباره علمای راستین از کمیل ابن زیاد نخعی از صحابه عالیقدر امام علی(ع) که فرمودند: «العُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهرُ، أعيانُهُم مَفقودَةٌ، و أمثالُهُم فِي القُلوبِ مَوجودَةٌ، اهل علم، تا دنيا هست زندهاند. پيكرهايشان از ميان مىرود، امّا يادشان در دلها هست» اشاره میکنم.
حبیبالله صابرینسب
انتهای پیام