پیروزی مؤمنان بر طاغوت در سایه پذیرش ولایت الهی
کد خبر: 4118718
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۰:۱۴
آیات فجر / 2

پیروزی مؤمنان بر طاغوت در سایه پذیرش ولایت الهی

آیه 257 سوره بقره این حقیقت را آشکار می‌سازد که مؤمنان به واسطه پذیرش ولایت الهی از ظلمت‌ها به نور وارد شده و آنهایی که تمایل به اطاعت از طاغوت دارند به سمت ضلالت در حرکت هستند.

آیه 257 سوره بقره

انقلاب اسلامی تحولی در پرتو آیات قرآن و آموزه‌های رهایی‌بخش اسلام بود و ایام‌الله دهه فجر فرصت مناسبی است تا به بیان تفاسیر و نکات پیرامون آیاتی از قرآن کریم بپردازیم که انقلاب اسلامی ریشه در آنها دارد و از این آیات الهام گرفته است. لذا در سلسله نوشتارهایی به مناسبت دهه فجر این آیات را بیان می‌کنیم.

یکی از مهمترین آیات مرتبط با پدیده انقلاب اسلامی آیه 257 سوره «بقره» است که در این نوشتار به آن می‌پردازیم.

متن آیه: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»

ترجمه آیه: «خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى‌برد. ولى كسانى كه كفر ورزيده‌اند، سرورانشان [همان عصيانگران=] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكی‌ها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند.»

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره این آیه بیان می‌دارد «اينگونه امورى كه خدا از آنها خبر داده كه بندگان هنگام اطاعت و معصيت آنها را ايجاد مى‌كنند، امورى حقيقى و واقعى هستند، مثلاً اگر مى‌فرمايد كه بنده مطيع را از ظلمت به سوى نور و گناهكار را از نور به سوى ظلمت می‌بريم، نخواسته است مجازگویى كند، الا اينكه اين نور و ظلمت چيزى جاى از اطاعت و معصيت نيست، بلكه همواره با آنهاست و در باطن اعمال ما قرار دارد.

پس دو جمله مورد بحث يعنى جمله (يخرجهم من الظلمات الى النور) و جمله (يخرجونهم من النور الى الظلمات) كنايه از هدايت و ضلالت مى‌باشند و گرنه لازم مى‌آيد كه هر مؤمن و كافرى، هم در نور باشد و هم در ظلمت. مؤمن قبل از آنكه به فضاى نور برسد در ظلمت باشد و كافر قبل از رسيدن به فضاى ظلمانى كفر، در نور باشد و قبل از رسيدن به اين دو فضا، يعنى دوران كودكى، هم در نور باشد و هم در ظلمت و وقتى به حد تكليف مى‌رسد اگر ايمان بياورد به سوى نور در آيد و اگر كافر شود به سوى ظلمت در آيد و معلوم است كه چنين سخنى صحيح نيست.

ليكن ممكن است اين گفتار را تصحيح كرد و چنين گفت كه انسان از همان آغاز خلقت داراى نورى فطرى است كه نورى است اجمالى، اگر مراقب او باشند ترقى مى‌كند و تفصيل مى‌پذيرد، چون در همان اوان خلقت نسبت به معارف حقه و اعمال صالح به تفصيل نور ندارد، بلكه در ظلمت است، چون تفصيل اين معارف براى او روشن نشده، پس نور و ظلمت به اين معنا با هم جمع مى‌شوند و اشكالى هم ندارد، مؤمن فطرى كه داراى نور فطرى و ظلمت دينى است وقتى در هنگام بلوغ ايمان مى‌آورد، به تدريج از ظلمت دينى به سوى نورمعارف و اطاعت‌هاى تفصيلى خارج مى‌شود و اگر كافر شود از نور فطريش به سوى ظلمت تفصيلى كفر و معصيت بيرون مى‌شود و اگر در آيه شريفه كلمه نور را مفرد و كلمه ظلمت را جمع آورده، اشاره به اين است كه حق هميشه يكى است و در آن اختلاف نيست، همچنان كه باطل متشتت و مختلف است و هيچ وقت وحدت ندارد.»

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه چنین آورده است که «این آیه وضع مؤمنان و كافران را از نظر راهنما و رهبر مشخص مى‌كند و مى‌فرمايد: خداوند ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‌اند و در پرتو اين ولايت و رهبرى آنها را از ظلمت‌ها به سوى نور خارج مى‌سازد. البته مؤمنان در مسير هدايت و قرب الى الله، به شدت محتاج راهنمایی‌هاى الهى در هر مرحله و نيازمند هدايت‌هاى او در هر قدم و در هر كار و برنامه هستند.

تشبيه ايمان و كفر به نور و ظلمت رساترين تشبيهى است كه در اين مورد به نظر مى‌رسد. نور منبع حيات و همه بركات و آثار حياتى و سرچشمه رشد و نمو و تكامل و جنبش و تحرک است؛ نور آرام‌بخش و مطمئن‌كننده و آگاه‌كننده و نشان‌دهنده است در حالى كه ظلمت رمز سكوت و مرگ، خواب و نادانى، ضلالت و وحشت مى‌باشد و به تبع آن ايمان و كفر نيز چنين هستند.

در اين آيه و آيات مشابه آن در قرآن مجيد ظلمت به صيغه جمع آورده شده (ظلمات) و نور به صيغه مفرد و اين اشاره به آن است كه در راه حق هيچگونه پراكندگى و دوگانگى وجود ندارد بلكه سراسر وحدت و يگانگى است. مسير حق مانند خط مستقيمى است كه ميان دو نقطه كشيده می‌شود كه هميشه يكى است و تعدد در آن ممكن نيست اما باطل و كفر مركز انواع اختلاف‌ها و پراكندگي‌ها است حتى اهل باطل در باطل خود هماهنگ نيستند و وحدت هدف ندارند؛ درست مانند خطوط انحرافى است كه در ميان دو نقطه كشيده مى‌شود كه تعداد آن در دو طرف خط مستقيم بى‌شمار و نامحدود است. همچنین اين احتمال را نيز بعضى داده‌اند كه صفوف باطل نسبت به اهل حق زيادتر است.

ناگفته پيداست كه خداوند نه به اجبار مؤمنان را از ظلمات به نور خارج مى‌كند و نه كفار را به اجبار از فطرت توحيدى بيرون مى‌برد بلكه اعمال آنهاست كه ايجاب چنين سرنوشتى را از سوى پروردگار مى‌كند.»

انقلاب اسلامی هم نتیجه حرکت مردم در سایه ولایت الهی و مخالفت با طاغوت داخلی و خارجی بود که آنها را نه به دعوت به اطاعت خدا که مجبور به اطاعت از خود می‌کردند و این رمز ورود آنها به نور از تاریکی استبداد و استکبار بود.     

بر این مبنا با تدبر در این آیه می‌توان نتایج زیر را برشمرد:

ـ مؤمنان يک سرپرست دارند كه خداست و كافران سرپرستان متعدد دارند كه طاغوت‌ها باشند و پذيرش يک سرپرست آسان‌تر است.

ـ ولايت خداوند، رشد و ولايت طاغوت انحراف است

ـ راه حق يكى است، ولى راه‌هاى انحرافى متعدد. قرآن درباره راه حق كلمه نور را به كار مى‌برد ولى از راه‌هاى انحرافى و كج، به ظلمات و تاريكى‌ها تعبير مى‌كند.

ـ راه حق نور است و در نور امكان حركت، رشد، اميد و آرامش وجود دارد.

ـ مؤمنان با پذیرش ولایت خداوند در بن بست قرار نمى‌گيرند.

ـ هر كس تحت ولايت خداوند قرار نگيرد، خواه ناخواه طاغوت‌ها بر او ولايت مى‌يابند.

ـ توجه به عاقبت طاغوت‌پذيرى، انسان را به حق‌پذيرى سوق مى‌دهد.

انتهای پیام
captcha