محمود مهدوی دامغانی، پژوهشگر و مترجم قرآن کریم، در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی به مناسبت میلاد با سعادت امام علی(ع)، با بیان اینکه گزینش مطلب درباره امیرمؤمنان(ع) همانند صندوقچه دُرّ گرانبهایی است که آدمی در گزینش هر دُرّی سرگردان میماند، اظهار کرد: سخن گفتن درباره امیرالمؤمنین(ع) بسیار سهل و ممتنع است، سهل از این جهت که همه انسانها در هریک از مذاهب اسلامی که باشند، علیشناس هستند. همانطور که حضرت حافظ در یکی از غزلهای خود میگوید:
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدای
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
وصل رُخساره خورشید ز خُفّاش مپرس
که در این آینه صاحب نظران حیرانند
تولد علی (ع) در داخل کعبه معظمه
این مترجم قرآن کریم با اشاره به تولد امیرمؤمنان(ع) در کعبه، گفت: در رابطه با تولد امام علی(ع) در داخل کعبه روایات مختلفی نقل شده که این مسئله به هیچ عنوان قابل انکار نیست. البته تفاوتهای مختصری در منابع شیعی و منابع دیگران به چشم میخورد که درخور اعتنا نیست. همچنین این مسئله به گونهای است که پیشوای بزرگ پیروان مذهب حنبلی به نام احمدبن حنبل در مسند به این اتفاق اشاره کرده است. سبط بنالجوزی در یکی از آثار بسیار خوب و ارزشمند خود به نام «تذکرةالخواص» اینگونه نوشته است که بانوان اصیل و نژاده قریش که پیرو حضرت ابراهیم(ع) بودند و به کعبه احترام مذهبی میگذاشتند، مرسومشان بر این بود که در چند ساعت مانده به اینکه بار خود را به زمین بگذارند، بر گرد کعبه میآمدند، طواف میکردند و به ذات خداوند تمسک میجستند که این کار دشوار را بر من آسان کن، در یکی از روزهایی که فاطمه بنت اسد در حال طواف بودند، درد زایمان حال او را دگرگون میکند. در این میان که دردهای زایمان فاطمه بنت اسد شدت پیدا کرد و ابیطالب از پیغمبر که در آن هنگام 30 ساله بودند و در کنار مسجد نشسته بودند، کمک خواست و خطاب به پیامبر گفت: به نظر میرسد مقدمات زایمان فراهم شده اما امکان خروج از مسجدالحرام فراهم نیست، در اینجا در کعبه به حرمت پیامبر(ص) گشوده شد و فاطمه بنت اسد در داخل کعبه علی(ع) را به دنیا آورد. پیامبر(ص)، ساعتی بعد پس علی(ع) را در آغوش گرفتند، در حالی که لبخند بسیار شادی بخشی بر چهره او بود، از کعبه بیرون آمدند. در منابع شیعی در خصوص این اتفاق مبارک اینگونه آمده است که دیوار شکافته و فاطمه بنت اسد وارد کعبه شد و سپس دیوار بهم آمد. البته روایات مختلفی در این خصوص آمده است علاقهمندان میتوانند آنها را در منابع مختلف شیعی و سنت مطالعه کنند.
مهدوی دامغانی در ادامه اظهار کرد: از خوشبختیهایی که خداوند به امیرالمؤمنین علی(ع) عنایت کرده است، در ابتدا باید از پدر، مادر و به ویژه برادر بزرگوارشان سخن گفت. ابوطالب آنقدر ارزش والایی برخوردار است که در 50 سال قبل در عربستان سعودی با آنکه مرد متعصبی به نام بن باز که ریاست مذهبی عربستان را برعهده داشت، روشن دلی به نام استاد عبدالله خنیزی کتابی نوشت با عنوان «ابوطالب تنها مومن قریش» اما خشونت در عربستان درباره این مسئله به حدی بود که مرد محکوم به اعدام شد و اگر وساطت و پایمردی دولتمردان بزرگ دیگر کشورها نبود، آن مرد از صداقتی که در آن کتاب به خرج داده بود اعدام میشد.
این مترجم و پژوهشگر دینی در ادامه به وجود ارزشمند فاطمه بنت اسد اشاره کرد و گفت: پیغمبر(ص) هیچگاه به حضرت علی(ع) با بزرگواری خود تذکری نمیدادند به جز هنگامی که فاطمه بنت اسد در سال پنجم هجرت به دیدار معبود شتافت و علی(ع) با حالت افسردگی به حضور پیغمبر(ص) آمد و ایشان از امام علی(ع) پرسیدند که چرا پریشانی؟ ایشان پاسخ دادند که ای بزرگ، مادرم به رحمت حق پیوست اما پیامبر(ص) فورا فرمودند که علی جان سخنت را اصلاح کن و مگو مادر من بلکه بگو مادر ما، زیرا او مادر من هم بود. شیفتگی ایمانی حضرت فاطمه بنت اسد به امیرمؤمنان(ع) در این حد بود که تنها بانویی است که با شیفتگی تمام، هنگام هجرت از مکه به مدینه، تمام مسیر را با پای برهنه طی کرده باشد که این حرکت ایشان را میتوان از ویژگیهای خالص این بانوی بزرگوار دانست. پیامبر(ص) در رحلت فاطمه بنت اسد از بانوانی که در آن محل حضور داشتند استدعا کردند که جنازه مادرم را بشویید، پیراهنی را که دیشب در آن نماز شب خواندهاند بر او بپوشانید اما اجازه دهید آخرین آب را که با کافور آمیخته است من بر روی جسد ایشان بریزم.
این قرآنپژوه افزود: علاقهمندی و ارادت حضرت محمد(ص) نسبت به این بانوی بزرگوار در حدی بود که از سن 6 سالگی که در دامن عموی بزرگوار خود پرورش یافتند و گویا ذهن خود را که آکنده از اندوه مادر و پدر بود، زدودند و ابوطالب و فاطمه بنت اسد را به عنوان پدر و مادر خود پیدا کردند و از همه بهتر و مهمتر اینکه از سن 6 سالگی وجود نازنین ایشان در تابش مستقیم خورشید نبوت قرار گرفت، به گونهای که هیچ یک از اصحاب ایشان این سعادت را پیدا نکردند. اینگونه بود که امام علی(ع) در چنین خانوادهای رشد کردند.
مهدوی دامغانی بیان کرد: اهل خرد میدانند علی (ع) از 6 سالگی تا 24 سالگی هنگامی که به عنصر پاک و شریف نبوت متصل شدند، چگونه پرورش یافتند. بدانگونه که مولوی میگوید: «ای علی که جمله عقل و دیدهیی/ شمهیی واگو از آنچه دیدهیی». بدین جهت است که علی(ع) در میان جامعه مسلمین شیعه که آن حضرت را وصی حضرت محمد(ص) و 11 فرزند خلفای الهی میدانیم اما برخی مسلمانان در این مسئله با ما هماهنگ نیستند، در بیان برتری علی(ع) در همه ادوار چندین تعریف از سده دوم هجری به جا مانده است.
این قرآنپژوه بیان کرد: یکی از کتابهایی که سعادت داشتم به فارسی بازگردانم و از پیشگاه الهی که چنین توفیقی به من ارزانی داشت سپاسگزارم و شرمسارم از اینکه آنچنان که باید و شاید این کار را به درستی انجام نداده باشم؛ کتابی بود از ابو عبدالله اسکافی در سده سوم هجرت به نام «المعیار والموازنه فی اثبات فضائلالامام امیرالمومنین علیبن ابی طالب» که در اثبات برتری امام علی(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) نوشته شده است. خدا را شاکرم که عنایت رضوی بر من تابید و این کتاب به همت آستان قدس رضوی به انگلیسی هم ترجمه شد و در نهایت این کتابی که فارسی زبانان از آن استفاده میکردند نیز مورد استفاده انگلیسیزبانان قرار گرفت.
وی تصریح کرد: در واقع کمالاتی که علی(ع) از آن برخوردار هستند به اندازهای است که نمیتوان در یک ساعت و حتی یک شبانهروز آنها را شرح داد. شاید این بیت معروفی که گفته شده در اینجا مناسب باشد، آمده است:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
این مترجم قرآن کریم بیان کرد: با توجه به اینکه در این ایامی که منتسب به ماه رجب و ایام فرخنده تولد امیر مؤمنان(ع) است، شاید بیان فضیلتهای انسانی آن حضرت برای ما آموزندهتر باشد. در همینجا به پیشگاه خداوند متعال عرضه میکنیم که تو هم دست ما را بگیر تا از پیروان پسندیده علیبن ابی طالب(ع) باشیم.
مهدوی دامغانی ادامه داد: مردی به نام مورب که کتاب جامعی تحت عنوان «الکامل» را در آغاز سده چهارم هجرت در چهار جلد به چاپ رسانده است. در اوایل ماه رمضان سال 40 که در شب نوزدهم این ماه ساحت قدس علوی مجروح شدند و در شب بیستودوم این ماه نیز در جمال رحمت حق خرامید، امام علی(ع) شبی در مسجد کوفه بر روی منبر بودند و عبدالرحمانبن ملجم که پای منبر بود، با صدای بلند گفت: به زودی این مردم را از حرفهای تو آسوده خواهم کرد. امیرمؤمنان(ع) با اینکه سخن او را شنیده بودند اما هیچ واکنشی نسبت به آن مرد نشان ندادند و پس از اتمام سخنان خود راهی منزل شدند، اما بزرگان اصحاب آن مرد را گرفتند، بازوانش را بستند و به در خانه امیرالمؤمنین(ع) بردند، ایشان متوجه شدند که غوغایی برپاست و به همین دلیل در را نگشودند و از فراز در فرمودند که چه خبر است؟ بزرگان گفتند که آقا نشنیدید این مرد در برابر شما چه گفت؟ ایشان در پاسخ فرمودند: چرا شنیدم اما به چه مجوزی او را اینگونه آوردهاید اینجا؟ در حالیکه او جنایتی انجام نداده است. علی(ع) با آن عظمتی که داشتند در مقابل چنین رفتار ناپسندی اینگونه برخورد کردند اما امروزه شاهد هستیم که دولتمردان جهان بیم دارند که از چه مورد هجوم قرار نگیرند.
مهدوی دامغانی با اشاره به داستانی از دیدار معاویه و عقیل بیان کرد: ابن ابیالحدید؛ شارح نهجالبلاغه، اینگونه آورده است که عقیل پس از شهادت امام علی(ع) به جهاتی به دیدار معاویه رفت و این دیدار هم شاید بدین جهت بود که از شر او محفوظ بماند، معاویه هم با احترام به عقیل برخورد کرد اما این در حالی است که عقیل جوابهای بسیار دندان شکنی به او میداد.
وی اضافه کرد: معاویه از عقیل داستان آهن گداخته توسط برادرت علی(ع) به هنگامیکه از او مالی بیشتر از حق خودت مطالبه کردهای، راست است یا ساختگی؟ عقیل در پاسخ گفت ای معاویه بگذار داستان دیگری را برایت تعریف کنم.
این مترجم و پژوهشگر دینی بیان کرد: روزی در خدمت برادرم در کوفه بودم، مقدار زیادی مشک عسل از همدان برای امام علی(ع) آورده بودند، در این میان قنبر که غلام وفادار حضرت بود گفت که شبانه تقسیم این عسلها مشکل است، امام علی(ع) با محبت پدرانهای که نسبت به قنبر داشتند گفتند: لطفا زیر این مشکها ظرفهای آب بگذار تا داخل آنها مورچه وارد نشود تا فردا صبح تقسیم آنها را انجام دهیم. صبحگاهان وقتی پیامبر به محل مشکها رفت، ناگهان فریاد برادرم بلند شد و قنبر را صدا زد و به او گفت یکی از دهانههای مشکها باز شده است، چه کسی چیزی برداشته است؟ قنبر پاسخ داد که دیشب حسینبن علی(ع) آمد و گفت برای من میهمانی رسیده است و هیچ نان خورشتی ندارم، سهم من از این عسلها به وام به من بده، فردا که این عسلها تقسیم شود من سهم خود را نمیگیرم. اما در این حین علی(ع) چهره بر افروفت و فرمود: فرزندم حسین را فرا خوانید. وقتی حسینبن علی آمد، علی(ع) خطاب به ایشان فرمود: پسرم چه کسی به تو اجازه داد این مالی را که بین مسلمین تقسیم نشده است پیش از دیگران از آن بهرهمند شوی؟ حسین بن علی(ع) پاسخ داد: پدر تعهد کرده بودم که صبحگاهان عسل نگیرم، علی(ع) فرمود: فرزندم چه اعتمادی به زنده ماندن تا صبح داشتی؟ آنگاه از گوشه دستمال خود درهمی باز کرد و به قنبر داد و به او گفت: قنبر فورا پیالهای را که به حسین دادهای بگیر و ببر از بازار آکنده از عسل کن و بیاور، قنبر این کار را انجام داد. در ادامه این داستان عقیل خطاب به معاویه گفت که در این حین من از راه گوش شنیدهام که علی رو به قبله ایستاده بود و میگفت: پروردگارا از چنین خطای فرزندم درگذر.
مهدوی دامغانی با اشاره به مواظبت او در رعایت عواطف جوانان، تاکید کرد: میدانید که جناب قطب راوندی؛ عالم بزرگوار سده ششم هجرت که از ارکان ارزشمند تشیع هم به شمار میرود کتابی با عنوان «مکارم اخلاقالنبی و الائمه» که گزیدههای اخلاق پیامبر(ص) و ائمه(ع) است، توسط انتشارات مرقد حضرت ابوالفضل(ع) در کربلا به چاپ رسانده است. در این کتاب به رعایت حال جوانان از سوی امیرمؤمنان(ع) پرداخته شده و داستانهای مختلفی در آن بیان شده است. یکی از این داستانها این است که دختر پاکیزه و یتیمی بود که در خاندان علی(ع) زندگی میکرد، امام علی(ع) گاه به ایشان میفرمودند که از بازار خرید کند دختر که پس از چندین مرتبه که این کار را انجام داد به علی(ع) گفت من دیگر بازار نمیروم، علی(ع) گفتند: چرا نمیروی؟ دختر در پاسخ گفت: پسر نجیبی در بازار هست و هرگاه میروم با کمال محبت علاقهاش را نسبت به من ابراز میکند، من باید چه کنم؟ علی(ع) لبخندی زدند و فرمودند: نه دخترم فردا برو و تو نیز به او بگو که به او علاقهمند هستی و ببین که در مقابل چه میگوید. دختر با شرم بسیار اطاعت امر کرد و وقتی رفت جوانی که در بازار بود گفت که به خدا قسم دوستت دارم و دختر هم به او گفت من هم تو را دوست دارم، پسر به او گفت که به حرام که امکان ندارد و به حلال امکانش برایم فراهم نیست و از یکدیگر جدا شدند. وقتی دختر به خانه رسید، علی(ع) با توجه به عنایتی که نسبت به ایتام داشتند از دختر پرسیدند: دخترم چه گفت؟ دختر هم قضیه را برای ایشان توضیح داد. علی(ع) به دختر گفتند که برو و او را بیاور اما دختر نپذیرفت و نرفت. امام به حسنبن علی(ع) فرمودند که پسرم تو برو و این کار را انجام بده اما بدان که امروز به شام نمیرسد که برای اینها منزل فراهم میشود، به عقد یکدیگر در میآیند، مهریه از سوی مرد تعیین میشود و بیتالمال باید بدین مطلب برای سامان دادن جوانان برسد.
وی ابزار کرد: پروردگارا فاصله میان من و اینگونه اعمال چقدر است؟ سخن بگوییم حمل بر غرض میکنند، سخن نگوییم پس کی باید این ملکات اخلاقی را گفت؟ در حالی که بسیاری از افراد مدعی طی کردن راه علی(ع) هستند اما به جاست که بگویم:
این مدعیان در طلبش بی خبراناند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مترجم قرآن در پایان تاکید کرد: از پیشگاه خداوند مسئلت میدارم که میلاد امام باقر(ع)، امام هادی(ع) امام جواد(ع)، امام علی(ع) و شکوفا شدن خورشید نبوت و مبعث حضرت پیامبر(ص) در ماه رجب، الطاف الهی تمام مردم جهان را در برگیرد و ما را قدردان وجود ائمه(ع) و پیروی از راه آنها محقق کند.
انتهای پیام