زینب(س)؛ دانشمندی معلم ندیده
کد خبر: 4119995
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۵

زینب(س)؛ دانشمندی معلم ندیده

حضرت زینب کبری(س) دارای علم لدنی و الهی بود. ایشان به شهادت امام سجاد(ع) دانشوری بودند که از گنجینه وحی علم آموخته و کسی به ایشان آموزش نداده و اندیشمندی است که بدون معلم می‌فهمد.

وفات حضرت زینب(س)امروز، پانزدهم ماه رجب مصادف با سالروز وفات حضرت زینب کبری(س) است. ایشان دختر امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) بودند و براساس روایات، نام‌گذاری حضرت زینب(س)، از سوی پیامبر اسلام(ص) انجام شد. ایشان به هنگام حضور امیرالمؤمنین(ع) در کوفه به زنان تفسیر قرآن آموزش می‌دادند. حضرت زینب(س) که با نام زینب کبری هم شناخته می‌شود، سومین یا چهارمین فرزند فاطمه زهرا(س) دختر پیامبر(ص) و علی بن ابی‌طالب(ع)، اولین امام شیعیان است. زینب(س) به خاطر صبر و پایداری در حوادث پس از کربلا معروف است.

از زندگانی حضرت زینب(س) در دوران کودکی جز به دنیا آمدن در زمان حضرت محمد(ص) و نامگذاری او به این نام از سوی ایشان، اطلاعات چندانی در دست نیست. بیشتر منابع به زندگانی او در دوره همراهی او با حسین بن علی(ع) از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا پرداخته‌اند. از ایشان در حوادث متعددی از نبرد کربلا از جمله به میدان فرستادن فرزندان و خانواده‌اش و صبوری بر مرگ آن‌ها یاد شده‌ است. عبارت معروف «خدایا این قربانی را از ما بپذیر» در هنگامه قتل امام حسین(ع) ایراد شد. زینب(س) همچنین، با فداکاری مانع قتل برادرزاده بیمارش، حضرت زین‌العابدین(ع)، امام بعدی شیعیان شد.

پس از پایان نبرد کربلا، زینب(س) به همراه سایر زنان و کودکان به اسارت لشکریان یزید درآمد و ابتدا به کوفه و کاخ ابن زیاد و سپس به شام و کاخ یزید منتقل شدند. در هر دو شهر زینب(س) با بازگو کردن حوادث کربلا در محکومیت یزید خطبه‌های پرشور ایراد کرد. زینب(س) سپس اجازه یافت به همراه سایر اسرا به مدینه بازگردد. از عبدالله بن‌جعفر طیار به عنوان همسر حضرت زینب(س) یاد می‌کنند. حاصل ازدواج آن‌ها یک دختر و چهار پسر بود که دو نفر از آن‌ها در نبرد کربلا به شهادت رسیدند.

در محل دفن حضرت زینب(س) اختلاف‌ نظر وجود دارد. دو آرامگاه مرتبط با او در دمشق و قاهره مقصد زائران مسلمان است. زینب(س) در منابع اسلامی و به ویژه نزد شیعیان به عنوان شخصیتی فداکار، نیرومند، پرهیزکار و مظهر شجاعت، رهبری و سرکشی در برابر ظلم قلمداد می‌شود.

زینت پدر

معمولاً پدر و مادر نام فرزند را انتخاب می‌کنند، ولی در جریان ولادت حضرت زینب(س) والدین او این کار را به پیامبر اسلام(ص) جد بزرگوار آن بانو، واگذار کردند. پیامبر(ص) که در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی(ع) رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آنگاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است برای این دختر انتخاب کرد.

علم الهی

مهمترین امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات (حتی ملائکه) دانش و بینش اوست . «وعلم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکة فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین . قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم؛ سپس، علم اسماء (علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات) را همگی به آدم آموخت. بعد آن‌ها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می‌گویید، اسامی این‌ها را به من خبر دهید. عرض کردند: تو منزهی. ما چیزی جز آن چه به ما تعلیم داده‌ای نمی‌دانیم؛ تو دانا و حکیمی».

«برترین علم‌ها، علمی است که مستقیما از ذات الهی به شخصی افاضه شود، یعنی دارای علم «لدنی » باشد. خداوند متعال در مورد حضرت خضر(ع) می فرماید: «وعلمناه من لدنا علما؛ علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم». حضرت زینب(س) به شهادت امام سجاد(ع) دارای چنین علمی است، آنجا که به عمه‌اش خطاب کرد و فرمود: «انت عالمة غیر معلمة وفهمة غیر مفهمة؛ دانشمندی معلم ندیده و فهمیده‌ای هستی که کسی تو را فهم نیاموخته است».

عبادت و بندگی

زینب(س) به خوبی از قرآن آموخته بود که هدف از آفرینش و خلقت انسان رسیدن به قله کمال بندگی است. «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون؛ من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند».

او عبادت‌ها و نماز شب‌های پدر و مادر را از نزدیک دیده بود. او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین(ع) در شب عاشورا به عباس(ع) فرمود: «ارجع الیهم واستمهلهم هذه المشیة الی غد لقد نصلی لربنا اللیلة وندعوه ونستغفره فهو یعلم انی احب الصلوة له وتلاوة کتابه وکثرة الدعاء والاستغفار؛ به سوی آنان باز گرد و این شب را تا فردا مهلت بگیر شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم. خدا خود می‌داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم ». در این جملات صحبت از ادای تکلیف نیست، بلکه سخن از عشق به عبادت و نماز است.

عفت و پاکدامنی

عفت و پاکدامنی، برازنده‌ترین زینت زنان و گران‌قیمت‌ترین گوهر برای آنان است. زینب(س) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، آنجا که فرمود: «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف یکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکة؛ مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت دارد اما عفت می‌ورزد، نزدیک است که انسان عفیف فرشته‌ای از فرشتگان باشد».

زینب کبری(س) عفت خویش را حتی در سخت‌ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای می‌فشرد. مورخین نوشته‌اند: «وهی تستر وجهها بکفها، لان قناعها قد اخذ منها؛ او صورت خود را با دستش می‌پوشاند چون روسریش از او گرفته شده بود».

ایثار

یکی دیگر از صفات حسنه انسان‌های برتر، مقدم داشتن دیگران بر خود است. امام علی(ع) فرمود: «الایثار اعلی الایمان؛ ایثار، بالاترین درجه ایمان است» و فرمود: «الایثار اعلی الاحسان؛ ایثار برترین احسان است».

زینب(س) در این صفت نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده است. او برای حفظ جان دیگران، خطر را به جان می‌خرد و در تمام صحنه‌ها، دیگران را بر خود مقدم می‌دارد. او در ماجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمی‌کرد و آن را نیز به کودکان می‌داد. در بین راه کوفه و شام، با اینکه خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت. امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: «انها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا من الخبز فی الیوم واللیلة؛ عمه‌ام زینب (در مدت اسارت)، غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره می‌دادند، بین بچه‌ها تقسیم می‌کرد، چون آن‌ها در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان می‌دادند ». او سختی‌ها و تازیانه‌ها را به جان خود می‌خرید و نمی‌گذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند.

شجاعت و شهامت

از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر است . امام علی(ع) می‌فرماید: «عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم؛ خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک است».

سر شجاعت اولیای الهی نیز در همین است. زینب(س) که خود چنین دیدی دارد و در خانواده شجاعت تربیت شده است، از شجاعت حیدری بهره‌مند است. او به «لبوة الهاشمیة؛ شیر زن هاشمی» لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فریاد می‌زند، توبیخشان می‌کند، تحقیرشان می‌کند و از کسی هراسی به دل ندارد . او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنی، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته فریاد می‌زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟ در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه‌ای می‌نشیند و با بی‌اعتنایی به سؤالات او تحقیرش می‌کند، او را «فاسق» و «فاجر» معرفی می‌کند و می گوید: «الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه محمد صلی الله علیه و آله وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا؛ سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد(ص) گرامی داشت و از پلیدی ها پاک نمود. همانا فقط فاسق رسوا می‌شود و بدکار دروغ می‌گوید و او غیر ماست».

و همچنین در مقابل یزید خیره‌سر و دهن‌کجی‌ها و بدزبانی‌های او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین می‌گوید: «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک؛ اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشته (بدان که) من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ می‌‌دانم».

انتهای پیام
captcha