نعمت بزرگ سلامتی، محدود به سلامت جسم نیست. این اشتباه بزرگی است که تصور کنیم اگر فقط مراقب سلامت جسممان باشیم، دیگر بیمار نشده و زندگی توأم با سلامتی خواهیم داشت. سلامت ابعاد مختلفی دارد که این ابعاد در تعامل و کنش و واکنش نسبت به هم هستند و اگر یک بعد از سلامتی مورد غفلت قرار گیرد، بر جنبههای دیگر ابعاد انسانی تأثیر گذاشته و منجر به بیماری ما خواهد شد.
با توجه به اینکه یکی از ابعاد مهم سلامتی، سلامت روان است خبرگزاری ایکنا نیز بنابر رسالت آموزشی خود نسبت به انتشار مجموعه درسگفتار «مراقبت از سلامت روان» با حضور فاطمه سادات رازقی، روانشناس اقدام کرده است.
در قسمت چهارم از این مجموعه آموزشی مسئله تأهل و تجرد و تأثیر هر کدام بر آرامش و تعالی انسان مطرح و به این سؤال پاسخ داده شده است که آیا به هر قیمتی باید ازدواج کرد و بدون ازدواج آیا میتوان به تعالی رسید؟ در ادامه این قسمت را میخوانیم و میبینیم.
در قسمت قبلی در خصوص آسایش و آرامش صحبت کردیم و گفتیم که خداوند در دو آیه قرآن از آرامش یاد کرده و فرموده ذکر خداوند و ازدواج موجب آرامش میشود. بسیاری سؤال کردند یعنی اگر مجرد باشیم یا وارد رابطه نشده باشیم، آرامش نخواهیم داشت؟ بحث این است که در ارتباط با انسان و تعالیمی که در حوزه انسان داریم، هیچ قطعیتی وجود ندارد. یعنی برای میلیونها آدمی که در دنیا وجود دارند یک دستورالعمل واحد وجود ندارد و قرآن به خوبی به این مسئله اشاره کرده است.
در قرآن و سنت به عنوان منابع اصلی تعالیم وحیانی هم به تأهل و هم به تجرد اشاره شده است. خداوند به صراحت در قرآن میفرمایند برای برخی ازدواج کردن مقدور نیست همانطور که برای برخی داشتن فرزند مقدور نیست. اگر ما ذهنمان را به این محدود کنیم که برای رسیدن به کمال انسانی الزاماً باید وارد یک رابطه شویم و احساس کنیم که اگر در رابطه یا ازدواجی نباشیم به خیلی چیزها نمیرسیم(تفکری که این روزها رایج شده است) اشتباه است.
انسان موجودی منحصر به فرد است و برای رسیدن به کمال خود، احتیاج به هیچ چیزی در بیرون ندارد که اختیار تمام آن را نداشته باشد که اگر اینچنین نبود از عدالت خداوند به دور بود. ازدواج کردن یکی از مسائلی است که تمام اختیار آن در حیطه قدرت انسان نیست و برخیها خواسته یا ناخواسته باید تجرد را انتخاب کنند. در رسیدن به کمال انسانی خداوند نگاه جنسیتی ندارد و هم زن و هم مرد توانایی رسیدن به کمال انسانی را دارند.
متأسفانه بین آنچه به عنوان واقعیت در دین وجود دارد و آنچه بیان از دین میشود در جامعه تفاوت وجود دارد و کار علم گرهگشایی از این تعبیرها و تفسیرهاست. در علم روانشناسی ما معتقد نیستیم یک انسان برای اینکه به سلامت روان و سلامت عمومی خود برسد، الزاماً باید در یک رابطه ناسالم باشد. وقتی من این مسئله را در علم روانشناسی خواندم، مصادیق آن را در دین جستوجو کردم و به کرات این مسئله را مشاهده کردم.
مصداق بارز این مسئله حضرت معصومه(س) است که به رغم اینکه دختر و خواهر امام معصوم هستند، تجرد داشتهاند. از امام رضا(ع) سؤال شد خواهر شما برای چه ازدواج نکردهاند؛ مگر شما نمیگویید که دین با ازدواج کامل میشود که امام رضا(ع) فرمودند: همکفوی برای خواهرم معصومه وجود نداشت و این نشان میدهد که ازدواج به هر قیمتی در دین اسلام توصیه نشده است و اگر ازدواج به انسان برای رسیدن به تکامل کمک کند، یک انتخاب درست است.
ولی اگر ازدواج از تعالی بازداری کند و همکفوی برای فرد وجود نداشته باشد، تجرد به مراتب انسان را به کمال نزدیکتر میکند. منتهای مراتب ما سبک زندگی مجردی را بلد نیستیم و احساس می کنیم باید با چیزی معنا پیدا کنیم.
در خانمها این مسئله بیشتر است. ما همیشه باید یا دختر کسی باشیم، یا همسر کسی باشیم یا مادر کسی باشیم تا هویت پیدا کنیم. در حالی که زن به تنهایی یک هویت مستقل دارد و ما نمونههای بارز این مسئله را در اسلام میبینیم و اگر تأکید بر مقام همسری یا مادری میشود، به این معنا نیست که انسان به تنهایی نمیتواند مسیر کمال را طی کند.
انتهای پیام