قرآن و سبزه از دیرباز تاکنون یکی از مقدسترین و لازمترین ملزومات سفره هفتسین هستند؛ چراکه تلاوت آیات الهی در دقایق پایانی سال و سبزه انداختن با گندم سنتی به یادمانی و شیرین است و هریک از ما با هر نوع نگاه و تفکر خود را برای لحظه سال تحویل پای این سفره میرسانیم و دقایقی را با خدا برای شروع سالی بهتر راز و نیاز میکنیم.
درست است که در اصل و اقلام هفتگانه هفتسین تغییراتی ایجاد نشده است، اما نوع برگزای این مراسم رنگ وبویی لوکستر و تجملاتیتر از سالها و دهههای قبل به خود گرفته است و که تاحد بسیاری از حالت سادگی خارج شده است. امروز سادگیهایمان رنگ باخت و خرید ظروف گرانقیمت هفتسین یکی از دغدغههای بانوان در روزهای پایانی سال است، البته که با زیبایی مخالف نبوده و نیستیم، اما نباید اجازه داد تجملاتی کردن مراسمها و آیینها بین انسانها با آداب کهن فاصله ایجاد کند. خبرگزاری ایکنا به مناسبت آغاز سال نو با حسین صفری، محقق و نویسنده کتابهای «شوغاتیه خالَهزَری» و «داستانها و زبانزدهای دلیجانی» گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
ایکنا - در مورد آداب و رسوم نوروز بفرمایید؟
زیبایی ایران ما این است که هریک از نقاط زیستی دارای فرهنگ و آداب و رسومی است و همین تنوع باعث شده است تا ما زیباییهای بسیاری را داشه باشیم. استان مرکزی و شهر دلیجان نیز از این قاعده مستثنی نیست. تقریباً برای انجام امور ملی بین مردم استان وفاقی وجود دارد و همه از یک آداب و سنن برخوردارند، اما ممکن است در نقطهای آدابشان با سایر مناطق متفاوت باشد.
نوروز در گذر زمان تغییراتی داشته است تا بدین جا رسیده است. مسجد و تلاوت قرآن در ساعات پایانی اسفند یکی از سنتهای دیرینه بود و تمام مردم شهر و روستا در آن ساعت در مسجد جمع شده و ظرفی آب در وسط مسجد میگذاشتند و با نگاه به آب و قرلائت دعا و قرآن اسفند را به پایان رسانده و وارد سال نو میشدند. پس از لحظه سال تحویل و شنیدن دعای «یا مقلب القلوب» نیز به منزل بزرگان و علما راهی میشدند. مردم در آن دوران اعتقاد بسیار به مسجد و قرآن داشتند، اما امروز این امر تاحدودی از بین رفته و رنگ باخته است؛ چراکه امروز مساجد در لحظه سال تحویل بسته هستند.
نوروز در دلیجان از 5 اسفند با پختن «آش اسفندی» آغاز میشده است. در ایران باستان در نخستین روز اسفند مردان به زنان هدیه میدادند و بانوان نیز به پاسداشت این هدیه آشی تدارک میدیدند. با وجود این همه محبت در این ماه میتوان ماه اسفند را ماهی سرشار از دوست داشتن، بردباری، فداکاری و فروتنی دانست. این آش با هفت نوع حبوبات و ترکیبی از نخود، لوبیاسفید، لوبیا چشمبلبلی، لوبیاچیتی یا قرمز، گندم، ماش، عدس و به همراه مواد دیگری مانند نخود سیاه، مغز گردو، هسته زردآلو، کشمش، چغندر، زردک، سرکه، شیره، نمک، زردچوبه، زیره و پیاز داغ طبخ میشود.
ایکنا - در مورد «آش اسفندی» و وجه تسمیه این نام بیشتر توضیح بفرمایید.
مردم دلیجان ماه اسفند را آغاز تحولات در طبیعت میدانند هر سال در نخستین روزهای اسفند برای شکرگزاری سلامتی و بارش نزولات آسمانی این مراسم دیرینه و مذهبی را برگزار میکنند. از نظر مردم «آش اسفندی» نماد برکت است و به یاد پشت سر گذاشتن شبهای بلند و سرد زمستان میپزند و نوید فصلی دیگر را به دل خود نوید داده و با امیدی مضاعف به استقبال بهار میروند.
نامگذاری آش اسفندی به این دلیل است که در روزهایی که برف سنگین و زمستان سخت بر مردم این نواحی چیره میشد بانوان، آشی مقوی برای افزایش نیروی بدنی میپختند تا در برابر سرما و بوران خانواده را حفظ کنند. با فرا رسیدن اسفند مردم خود را برای تحولات آماده میکردند، این جشن به عنوان یکی از نمادهای ارزشمند و وزین میراث فرهنگی است.
در آیین کهن و تاریخی پخت آش اسفندی بازیهای محلی و بومی دلیجان مانند چوببازی و رقص آیینی و بومی «هیدلهوایی» انجام میشود. یکی دیگر از برنامههای این جشن انجام مراسم عروسی به سبک و سیاق کهن است که این مراسم با اجرای رقص محلی با چوب توسط گروه رقص بومی روستای راوه دلیجان که پیشاپیش عروس سوار بر اسب حرکت میکند همراه است. روز 5 اسفند، روز زن، زندگی و زایش است و در سنتهای پیش وارد بوده است، اما امروز با ورود فرهنگ غرب نامهایی متفاوتی به خود گرفته است.
ایکنا - نقش بانوان را در نوروز و روزهای پایانی اسفند بیان بفرمایید؟
همانطور که گفتم کار بانوان از 5 اسفند و طبخ آش آغاز میشد و پس از انجام مراسمهای آیینی مشغول خانهتکانی و سبزه انداختن میشدند. در لحظه سال تحویل نیز مردم از حضور در مسجد و تلاوت قرآن غافل نبودند. در کنار رقص آیینی «هیدلهوایی» آقایان نیز در ایام نوروز رقص آیینی به نام «مات» را انجام میدادند. این آداب و مراسمها بسیار جذاب بوده است که فقط در ایام نوروز انجام میشده است که نشان میدهد که انسان مات و مبهوت پیشگاه الهی و تحول زمین میشوند.
مادران پیش از سال تحویل نان خشکی به که نان «نوشاته» معروف است، پخت میکردند، در دلیجان نان در منازل ماهیانه پخت میشد و برای مصرف یک ماه نگهداری میشد. بانوان پیش از نوروز از شیر دامهای خود ماست تهیه کرده و آن را سر سفره هفتسین قرار میدادند این کار اصطلاحی به نام «ماست چسباندن» داشت تا زندگی آنان در سال جدید همچون ماست به هم چسبیده باشد.
ایکنا - از حال و هوای کودکان دهه 40 و 50 برایمان بگویید.
کودکان و نوجوانان امروز لذت هیچ چیزی را نمیبرند؛ چراکه هرآنچه را اراده کنند در دسترس آنان قرار دارد، کودکان به سن و سال ما سالی یکبار لباس نو میخریدند و مجبور بودند در طول سال گاه لباسهای وصلهدار بپوشند، وقتی لباس وصلهدار پوشیدی قدر و لذت لباس نو را درک میتوان درک کرد. در زمان ما اسکناسهای یک یا دوتومانی به ما عیدی میدادند که حتی بوی اسکناس برای ما بسیا خوشایند بود و این حس در طول تمام این سالها با افرادی به سن و سال من باقی مانده است. مادران برای عیدی دادن تخممرغها را رنگ میکردند.
یادم هست عیدیهای خود را برای خرید اقلامی که در طول سال نیاز داشتیم جمع میکردیم و من چون عاشق نوشتن بودم تمام عیدی خود را قلم و دفتر میخریدم. امروز در عین حالی که پبشرفتهای بسیار ایجاد شده است، اما لذتهایی هچون خرید لباس و کفش نو از کودکان گرفته شده است.
کودکان آن دوران با فرهنگی همچون خرید ماهی قرمز بیگانه بودند؛ چراکه جایی سر سفره هفتسین نداشت و مادران خود سبزه سبز میکردند و کسی چیزی نمیخرید، اما بانوان لذت سبز کردن و تماشای جوانهها را نیز از خود گرفتند و بدون شک وقتی مادری این لذت را از خود بگیرد آموزش لذت بردن را نیز از فرزندان خود میگیرد.
ایکنا - برای احیای سنتهای دیرین چه باید کرد؟
برای احیای سنتها همه از جمله رسانهها، مردم و مسؤلان باید دست در دست یکدیگر بگذارند. بنده خودم در باغ شخصی برخی از آیینها و مراسمهای ایرانی را با حضور گسترده مردم و علاقهمندان برگزار میکنم که یکی از این مراسمها علاوه بر پخت آش و برگزاری مراسم چهارشنبه سوری، آش روز سوم سال است. هریک از ما به سهم خود برای حفظ و احیای سنتها دخیل هستیم.
انتهای پیام