آیتاللهالعظمی آقانورالدین حسینیعراقی به حق عارفی خداشناس، حکیمی هوشیار، فقیهی مردمدار و مجاهدی عالیمقدار بود. بین فقیر و غنی، وضیع و شریف تفاوتی قایل نمیشد و هر کس را به نحوی از لطف خود برخوردار میکرد. به جرئت میتوان گفت که هیچکدام از سادات این سلسله و علمای اعلام اراک (اعلیاللهمقامهم) مانند آقانورالدین در دلها جا باز نکردهاند. مقام علمی و معنوی او همه علما و سادات اراک را تحتالشعاع قرار داده است. ارادت به او را باید در ژرفای دل مردم این شهر جستوجو کرد، مردمی که هنوز هم خاطرات او را بر زبان میرانند و از اعماق جان درود و دعای خود را نثار تربتش میکنند.
گفتار علامه طباطبائی در مورد تفسیر
مناسب است توضیحی را که مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیرالمیزان از تفسیر مرحوم آیتالله آقانورالدین عراقی فرمودهاند، در اینجا بیاوریم:
مصححان این تفسیر در مقدمه آن مینویسند که: ما نسخه خطی آن تفسیر را نزد علامه طباطبایی بردیم تا ایشان آن را ببینند و کیفیت تصحیح را به ما تعلیم دهند. پس از چند روز که برای گرفتن کتاب رفتیم، معظمله در وصف این تفسیر فرمودند: تاکنون تفسیری به این بدیعی و با این خصوصیات ندیدهام، تفسیری است که برای جواب شُبهات امروزیها بسیار مفید میباشد».
تفسیری نو مبتنی بر مسائل عقلی
تفسیر «القرآن و العقل» تفسیری نو و استوار و مبتنی بر مسائل عقلی است، اما این هرگز به معنای این نیست که از مبانی عرفانی جدا باشد؛ در جایجای این تفسیر عظیم، پیامهای بزرگ عرفانی، روح عرفاندوستان و سالکان جاده معرفت و اشتیاق را نوازش میدهد. ایشان در این اثر بزرگ انسان را جویای کمال خوانده و متذکر شده:
«ان کل موجودٌ طالباً لکماله و بلوغه الی اعلی من الکمال الحاصل له و لذا یکون جمیع الجواهر متحرکات و منتهی تمام الحرکات و غایةالغایات. لیس الا الله، لیس وراء الله منتهی»؛ هر موجودی طالب کمال و رشد است و اما منتهای همه حرکتها خداست، غایت الغایات جز خدا نیست. جز خدا هیچ منتهایی متصور نمیباشد. این موضوع همان است که عارفان بر آن تأکید دارند، به قول علامه طباطبائی در تعبیر خواب رجایی(یکی از شاگردان) که میفرماید:
نشانی دادهاندت در خرابات که التّوحید اسقاط الاضافات
همه چیز جز خدا اضافات است و خداست که غایت الغایات است، از آنجا که کتاب القرآن و العقل انگشت اشارهای به سوی عرفان ناب علویست جا دارد به شرح فرازی از این مقاله به استناد از مجله حوزه(فروردین 1364) اختصاص دهیم:
در این مقاله آقانورالدین عراقی در بیان آیتالله العظمی اراکی(ره) ضمن عناوین مرجع و اصولی، متکلم و عارف نیز خوانده شده است. در ضمن از این اثر عظیم عقلی عرفانی چنین توصیف شده است: از اینرو در این نوشتار کوتاه اثر ارجمند را در زمینه تفسیر معرفی میکنیم؛ امید که نقطه آغازی برای گامهای بهتر در این مقوله باشد.
روش تفسیری
پیشتر از آنکه به بیان شیوه تفسیری ایشان بپردازیم لازم است به برخی از روشهای تفسیری اشارهای کوتاه کنیم:
در تفسیر القرآن و العقل آیات از ابتدای سوره مبارکه «بقره» تا پایان سوره مبارکه «احزاب» به استثنای چند سوره که از قلم مؤلف افتاده مورد بحث و تفسیر قرار گرفته است، اینک برای روشن شدن شکل کار و انگیزه ما از معرفی این تفسیر، مطالب را ضمن چند بخش دنبال میکنیم.
اگرچه با این شیوه (تفسیر قرآن با عقل) دیگران نیز به تفسیر قرآن پرداختند، اما این تفسیر را میتوان از روشنترین مصادیق این روش به حساب آورد که همواره در تمام مباحث از براهین و استدلالهای عقلی سود جُسته و بر این مبنا سیر کرده است. بسیاری از تفاسیر مطالبشان شبیه هم بوده و مباحث ابتکاری در آنها کمتر یافت میشود، اما سراسر این تفسیر شامل نکتههای جالب عرفانی و فلسفی است که تقریباً تازه و ابتکاری هستند و برای آشنایان به علوم عقلی بهرههای فراوان دارد.
کاری به این بزرگی که تحقیق و منابع فراوانی را میطلبد آنهم از کسی که در میدان جنگ زیر آتشدشمن و بدون دسترسی به هر گونه منبع تحقیق بوده به قول آیتالله اراکی کاری خارقالعاده است.
با آنکه تکیهگاه مؤلف عقل و تدبر است، کوشیده است تا از حدس و گمان و تخمینهای نابهجا دوری گزیده و بر یقینها اکتفا کرده است. چنانچه خود میگوید: «ولایتوهّم احد ان ما ذکرت من وضعی ینافی الاخبار المنافعة من التقسیر بالرأی، لان المراد بالرأی فیها الرأی الظنّی لاالعقلی، فلایشتمل، الادلة العقلیة، کسی توهم نکند که آنچه وضع خود (که دسترسی نداشتن به منابع تحقیقی و ...بود) بیان نمودم، منافات با روایاتی دارد، که منع از تفسیر به رأی میکنند، زیرا مراد از رأی در آن روایات ظن و گمان است و رأی قطعی و مسلم را شامل نمیشود»
با این همه در موارد گوناگون این تفسیر از خوانندگان پوزش میطلبد و اظهار تأسف میکند که دسترسی به کتب روایات (که منبع اصلی تفسیر قرآن به شمار میروند) را ندارد، اما از آنجا که مؤلف از معلومات عقلی و برهانی بهره کافی داشته است حق مطلب را ادا کرده و خداوند صدها حقیقت علمی را بر قلم ایشان جاری ساخته است.
دفع شبهات از جانب ملحدان درباره قرآن انگیزه اصلی مؤلف از نوشتن تفسیر یاد شده است؛ آقانورالدین در برخی جاهای کتاب بدین هدف اشاره کرده است: «الا انه لمّا ذکر لی بعض اخوانی و هو جناب الفاضل و الصدیق الکامل «السید عبدالرسول الیزدی»سلمه الله، فی البلدة المقدسة الکاظمیّة، واستدعی منی ان اکتب الردّ علی بعض شیاطین الغرب، الرادّ علی القرآن، بکونه علی خلاف العقل، و حیث وقعت المسافرة و لم یحصل الوصول لی الی الایران و وطنی، و لم اظفر علی ذلک الکتاب او مثله، اردت انظر فی القرآن و اکتب مضمون ما یستفاد منه علی حسب الظاهر، و ذکر ما للعقل فیه دخل، و انه (اما) موافق (واما) غیر مخالف...فکتبت واقمت البرهان علی عدم المخالفة، و من کان له العقل و لم یکن مریضاَ بمرض الغضب و الشهوة و الشیطنة، یجد تمامه علی طبق الانصاف، و موافقاً لما علیه اساطین الحکمة؛ بعضی از دوستانم «جناب فاضل و دوست کامل سید عبدالرسول یزدی(سلمه الله) ساکن شهر کاظمیه، از من تقاضا کرده چیزی در رد بعضی از شیاطین غربی که ادعا کردند قرآن بر خلاف عقل است بنویسم، و اینک که مسافرت پیش آمده و در ایران نیستم که دسترسی به آن کتاب و مانند آن را داشته باشم؛ لذا تصمیم گرفتم که در قرآن نگریسته و مضمون آنچه را که از ظاهر قرآن به دست میآید به رشته تحریر درآورم و مسائلی را که با عقل سر و کار دارند مورد بررسی قرارداده موافقت و یا عدم مخالفت آنها را با عقل بیان نمایم... از اینروی نوشتم و برای موافقت آن آیات با عقل استدلال نمودم و هرکسی را که اندیشهای باشد و به مرض دشمنی و هوا و شیطنت آلوده نگشته باشد؛ مییابد که تمام آیات مطابق انصاف بوده و بر استوانههای حکمت استوار است، از اینرو برای دفع ایرادهایی که گاه گاه در باب مسائل قرآن حتی امروزه پیش میآید سودمند خواهد بود».
این عالم بزرگ در حالی که به دستی اسلحه با حضور نظامی دشمن به ستیز برخاسته با دست دیگر قلم برگرفته و با هجوم فکری و القائات شیطانی و تبلیغات مسموم آنان مبارزه میکند. او نشان میدهد که عالم اسلامی عقل را با شمشیر، قلم را با اسلحه، علم را با قدرت، حکمت را با شجاعت همراه دارد و به عبارت بهتر اینها را در خدمت علم و عقل قرار داده که اگر چنین شد مکمل همدیگر خواهند شد و اینک این تفسیر و شرایط تألیفش بهترین گواه بر این ادعاست.
مرحوم علامه طباطبایی که دشواری تصحیح مقداری از این تفسیر را تحمل کرده است در ارزشمندی آن چنین نگارش فرموده است؛ «...لم نعثر علی مثله فی التفاسیر العامة و الخاصة، و انه لمفید لدفع الایرادات المتوهّمة فیعصرنا هذا فشکر الله سعید؛ در میان تفسیرهای مسلمانان به چنین تفسیری دست نیافتم که حقّاً برای دفع ایرادهای خیالی زمان ما سودمند است».
همچنین آیتالله اراکی در دوران جوانی رسالهای در اثبات معاد جسمانی و ولایت امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان معصوم آن حضرت نوشتهاند که همراه جلد اول این تفسیر به چاپ رسیده است. امید است که این تفسیر که یکی از منابع قابل توجه در فن خود به شمار میآید بیش از پیش مورد توجه پژوهشگران و طلاب قرار گیرد.
اگرچه تصحیحگران، زحمت فراوانی را در تصحیح و آماده کردن این اثر برای چاپ متحمل شدهاند، اما بهتر است کارهای دیگری به شرح ذیل روی این تفسیر انجام گیرد:
ستایش صاحب المیزان و شیخ فقیهان
مرحوم آیتالله علامه طباطبائی، با اینکه به تمام تفاسیر مراجعه کرده و خود مفسری ژرفاندیش بودند، بعد از ملاحظه و مطالعه تفسیر عرفانی و عقلی آقانورالدین فرمودند:
این تفسیر در میان تفاسیر عامه و خاصه، بینظیر و همانند است و به بسیاری از ایرادها و شبهههای وارده پاسخ میدهد.
شیخالفقها آیتالله العظمی اراکی نیز گامی فراتر نهاده و این تفسیر را که در شرایط خاص و زمانی و در طول سفر جهاد نگارش شده از کرامات بیشمار معظمله به حساب میرود. عنوان کرامات بیشمار آن هم از بیان مرجعی از مراجع بزرگ تقلید شیعه راجع به آقانورالدین، توصیفی بس بزرگ است که عظمت آن بر اهل دقت پوشیده نیست.
در ضمن آیتالله اراکی میگوید: این تفسیر جامع جمیع جهات مطلوبه در تفسیر قرآن است و از احاطه کامل آیتالله العظمی آقانورالدین عراقی به مبانی تفسیر و مقام شامخ او در علم و عمل و علوّ روح و قداست نفس آن یگانه حکایت میکند. همچنین فرموده است: این تفسیر حاوی نکات دقیق علمی و اشارات و تنبیهاتی است که برای اهل خبره و فن و کسانی که به اشارهای بسنده میکنند و در علوم عقلیه و نقلیه احاطه دارند، بسیار مفید است.
برگرفته از کتاب اویس زمان و نور عالمان تألیف داوود نعیمی
انتهای پیام