کد خبر: 1946706
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۹

آيه 129 سوره «بقره» مسأله تعليم را بر تربيت و تزكيه مقدم می‌دارد

گروه فضای مجازی: در چهار مورد از قرآن كريم موضوع تعليم و تربيت به‌عنوان هدف بعثت انبيا با هم ذكر شده است. در سه مورد تربيت و تزكيه بر تعليم مقدّم شده است (بقره/151؛ آل عمران/ 164؛ جمعه/ 2 و تنها در آيه 129 بقره، تعليم بر تربيت و تزكيه مقدم شده است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه مركزی، بدون ترديد همه انسان‌ها در جست‌وجوى رسيدن به كمال و سعادت هستند، اما در اينكه كمال و سعادت انسان در چيست گروهى بسيارى از انسان‌ها به خاطر عدم اعتقاد به مبانى دينى سعادت خويش را در محدوده نظام مادى و دنيوى از قبيل كسب ثروت، شهرت يا قدرت می‌دانند كه بدان اشاره می‌شود. برخى كمال خود را در امكانات مادى می‌دانند مانند گروهى از قوم موسى(ع) كه گفتند: «يا ليت لنا مثل ما اوتى قارون انه لذو حظّ عظيم» قصص/79 بعضى مانند منافقان سعادت خود را در دوستى با بيگانگان می‌دانند. «الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المؤمنين ايبتغون عندهم العزّه» نساء/139
گروهى عزّت و كمال خويش را در محور دانش‌هاى مادى می‌دانند و به آن شادمانند. «فرحوا بما عندهم من العلم» غافر/83 عدّه‌اى شرافت خود را در ثروت فراوان و جمعيت زياد می‌دانند «انا اكثر منك مالاً و اعزّ نفرا» كهف/34 بعضى فلاح و رستگارى خود را در محور زورگویى و برترى‌جویى می‌دانند چنانكه فرعون می‌گويد: «قد افلح اليوم من استعلى» طه/64 امّا از نظر اسلام بهترين و بالاترين راه سعادت تربيت و تزكيه نفس است: «قد افلح من زكیّها» شمس/9 و بعثت پيامبران الهى و پيشوايان دينى به همين منظور است «لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة» آل عمران/164 خداوند اوصاف برجسته انسانى را به پيامبر مرحمت نمود شما نيز خود را آزمايش كنيد اگر داراى اين كمالات هستيد خداوند را سپاس كنيد و در افزودن شدن آن رغبت بورزيد. در قرآن كريم دستورات فراوانى كه نشانه كرامت اخلاقى است وجود دارد كه به نمونه‌اى از آن اشاره می‌شود.
با كفارى كه با شما سر جنگ ندارند نيكى كنيد و عدالت ورزيد «لاينهاكم اللّه عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبرّوهم و تقسطوا اليهم»، «ممتحنه/8» و با بت‌پرستان به بدى و زشتى سخن نگوئيد «و لا تسبّوا الذين يدعون من دون اللّه» «انعام/108» و با اهل كتاب به طرز شايسته سخن بگوئيد «قولواللنّاس حسنا» «بقره/83 » و در مقام بحث و مجادله با اهل كتاب به طرز نيكو مجادله كنيد (و لا تجادلوا اهل الكتاب الاّ بالّتى هى احسن) «عنكبوت/49» و نسبت به افرادجاهل (تحمّل داشته) و از آنها اعراض كنيد «و اعرض عن الجاهلين» «اعراف/199» و با پدر و مادر مشرك مصاحبت نيكو داشته باشيد «و صاحبهما فى الدنيا معروفا» «لقمان/15» و نسبت به بينوايان بى اعتنا نباشيد و آنان را طرد نكيند «و لاتطرد الذين يدعون ربهم بالغداة و العشىّ يريدون وجهه»«انعام/52».
نسبت به افرادى كه به شما محبت می‌ورزند پاسخ بهتر بدهيد. «و اذا حیّيتم بتحیّة فحیّوا باحسن منها» «نساء/86» و افرادى كه با شما بدرفتارى می‌كنند به طرز نيكو بدى آنها را از بين ببريد «ادفع بالتى هى احسن السّيئة» «مومنون/96» و از خداوند بخواهيد كينه‌اى در دل شما نسبت به برادران دينى نباشد. «و لا تجعل فى قلوبنا غلاً للذين آمنوا» «حشر/10» نكته قابل توجه اينكه اين سلسله از دستورات اخلاقى و نظائر آن به منظور تربيت و تزكيه روح انسانى و تكامل يافتن در مسير عبادت و بندگى خداوند متعال است.
مفهوم تربيت (تربيت از ماده – ربو- مصدر باب تفعيل، به معناى پرورش دادن است كه در آن نموّ و زيادتى ملاحظه شده است؛ مانند تزكيه كه آن نيز به معناى نمو و رشد است. راغب گويد: (ربّ) در اصل به معناى تربيت است و (ربّ) به طور مطلق فقط بر خداوند اطلاق می‌گردد كه متكفّل اصلاح موجودات است.(اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص340)
در قرآن كريم، مشتقّات تربيت چند بار به كار رفته است از جمله «و ترى الارض هامدة فاذا انزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت» حج/5 (زمين را خشك و بى‌حاصل می‌بينى، پس هنگامی‌كه باران فرو می‌فرستيم تكانى می‌خورد و رشد و نموّ گياهان در آن آغاز می‌شود). و قل ربّ ارحمهما كماربّيانى صغيرا) اسراء/24 (بگو خدايا والدينم را مورد رحمت خود قرار ده همان طورى كه آنان مرا در كودكى مورد لطف و رحمت خويش قرار دادند). بعضى از محققّين گويند: ربّ در جمله (ربّيانى صغيرا) از مادّه (ربو) است نه از مادّه (ربب) چون معناى تربيت، در نوع مواردى كه به كار رفته عبارت است از نموّ و زيادت جسمانى و پرورش مادّى؛ و تربيت و سوق دادن به كمال و سعادت معنوى در اغلب موارد ملاحظه نشده است البتّه تربيت يك مفهوم عامّى دارد كه جميع مراتب حصول نشو و نما و زيادتى را به هر كيفيتى كه باشد اعم از مادى و معنوى شامل می‌شود.
بنابراين واژه تربيت،با توجه به ريشه آن، به معناى فراهم آوردن موجبات فزونى و پرورش است. علاوه بر اين، تربيت به معناى تهذيب نيز استعمال شده كه به معناى از بين بردن صفات ناپسند اخلاقى است. گويا در اين استعمال نظر به آن بوده است كه تهذيب اخلاقى مايه فزونىِ مقام و منزلت معنوى است و از اين حيث می‌توان تهذيب را تربيت دانست. (ابن منظور، لسان العرب، 14/304؛ المعجم الوسيط، 1/678؛ الفراهيدی، العين، 2/170)
قرآن، كتاب تربيت قرآن كريم، كتاب هدايت، نور، شفاء، رحمت، تذكّر، موعظه، بصيرت و برنامه زندگى و داروى مؤ ثّر براى همه دردها معرفى شده است كه در سايه عمل به دستورات آسمانى آن، انسان می‌تواند به سعادت ابدى برسد. «يا ايها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور و هدى و رحمة للمؤمنين» «يونس/57» اگر چهار صفتى كه در اين آيه براى قرآن آمده با خود قرآن سنجيده شود آيه شريفه به صورت جامعى در می‌آيد كه تمامى آثار پاكيزه و زيبايی قرآن را در بر دارد. قرآن در روحیّه مردم مؤمن چنان اثر می‌كند كه دل ها بارور می‌شوند و نقش پاكى ها در آن ها ترسيم می‌گردند.
در واقع آيه شريفه چهار مرحله از مراحل تربيت و تكامل انسان را در سايه پيروى از قرآن بيان می‌كند. موعظه و اندرز، پاكسازى روح انسان از انواع رذايل اخلاقى،هدايت؛ كه پس از پاكسازى انجام می‌گيرد يعنى تكامل و پيشرفت انسان در تمام جنبه هاى مثبت، شايستگى انسان براى رسيدن به رحمت و نعمت پروردگار. هر يك از اين مراحل به دنبال ديگرى قرار دارد و همه آنها در پرتوپيروى از قرآن كريم به دست می‌آيد.
قرآن كريم انسان‌ها را اندرز می‌دهد و زنگار گناه و صفات زشت را از قلب ها می‌زدايد و نور هدايت را بر دل ها می‌تاباند و نيز قرآن است كه نعمت هاى الهى را بر فرد و جامعه نازل می‌گرداند. از قرآن براى بيمارى هاى خود شفا بطلبيد و به آن براى حل مشكلاتتان استعانت جوييد زيرا قرآن، شفاى بزرگ دردهاست كه آن درد كفر و نفاق و گمراهى و ضلالت است. تعليم مقدّم است يا تربيت؟ در چهار مورد از قرآن كريم موضوع تعليم و تربيت به عنوان هدف بعثت انبيا با هم ذكر شده است. در سه مورد تربيت و تزكيه بر تعليم مقدّم شده است (بقره/151؛ آل عمران/ 164؛ جمعه/ 2 و تنها در آيه 129 بقره تعليم بر تربيت و تزكيه مقدم شده است.
سرّ اين كه تزكيه در آن آيات مقدم شده اين است كه تزكيه و تربيت، علت نهایى براى رسالت است و علت غایى در قصد و تصور، مقدم است و لكن چون در عمل و وجود خارجى، مسئله‌ی تعليم بر تربيت مقدّم است، در اين آيه تعليم مقدم بيان شده است. امكان تربيت راه تربيت نفس و تهذيب اخلاق منحصر به مجاهدت و سعى و تلاش است و تا انسان كوشش نكند نمی‌تواند نفس سركش را رام كند.
انسان دو نفس و دو خود دارد؛ يكی خود اصلی و من اصيل و واقعی و ديگری خود فردی و من طفيلی به تعبير ديگر انسان يك نفس انسانى، جان روحانى و روح ملكوتى دارد كه تعظيم و تجليل از نفس در قرآن راجع به اين نفس و خود است و يك نفس و خود حيوانى و شهوانى دارد و دستوراتى كه درباره جهاد و مبارزه با نفس يا توبيخ از نفس آمده راجع به اين خود حيوانى است در واقع انسان بيش از يك حقيقت و يك نفس نيست كه نفس او ملهم به فجور و تقواست كه اگر تقوا را كسب كرد به سعادت می‌رسد و اگر فجور را كسب كرد به بدبختى می‌رسد و اين حالات مختلف نفس است. «و نفس و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقوی‌ها» «شمس/7و 8» «قسم به نفس آدمی و آنكه به آن درست اندام داد. پس خدا گناه را به او شناساند و تقوا به او داد.»
از نظر قرآن كريم تربيت به معناى تزكيه نفس و اخلاق تربيت نفس عبارت است از آراستن نفس به نيكى‌ها و پيراستن آن از بدى‌ها و آلودگى‌ها به تعبير ديگر تربيت و تزكيه نفس، يكى از اهداف بزرگ رسالت انبياست كه قرآن می‌فرمايد: «ولقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة» «آل عمران/164» ، يعنى همانا خداوند بر افراد با ايمان منت نهاد و نعمت سنگينى را بر آن‌ها ارزانى داشت كه بر آنان پيامبرى را مبعوث نمود تا بر آنان آيات خداوندى را تلاوت كند و آنان را از آلودگىها پاك سازد و به آنها كتاب و حكمت تعليم دهد.
اخلاق كه ناظر بر جنبه‌هاى معنوى و روحى شخصيت انسان و ارائه طريق به سوى كمالات و خوبى ها و فضايل است در ابتدا اصطلاحى براى علم اخلاق نبوده است وضع اوليه اخلاق به صورتى بوده است كه شامل همه خصوصيات باطنى و شخصيتى فرد می‌شده است. اخلاق جمع – خُلق - و به معناى خصوصيات و اوصاف باطنى و درونى انسان است و ناظر به تكميل و كمال رساندن ابعاد معنوى و شخصيتى انسان ها و بيان و تعبيرى از تربيت است.
سيرى در كتاب‌هاى اخلاقی به خوبى روشن می‌سازد كه اخلاق و تربيت سابقا از يكديگر جدا نبوده‌اند.اين كتاب‌ها مملوّ از رهنمودهاى تربيتى است. دانشمندان اسلامى مطالب تربيتى را ضمن مباحث اخلاقى مورد بحث قرار دادند و اين امر دلالت می‌كند كه تربيت و اخلاق در نظر آنان به يك معنا بوده و در يك بخش مورد بررسى قرار گرفته است. به نظر آنها سعادت آخرين هدفى است كه انسان براى وصول به آن می‌كوشد. سعادت جز با ممارست كارهاى نيك به دست نمی‌آيد. همان‌گونه كه بدن انسان با غذا رشد و كمال می‌يابد، نفس انسان نيز در ابتدا ناقص و پذيراى كمال است. كمال نفس، به تربيت و تهذيب اخلاق و تغذيه آن به علم است.
علاقه‌مندان برای مشاهده متن به پايگاه اينترنتی «اصلاح» به نشانیhttp://www.islahweb.org مراجعه كنند.
captcha