21 ماه رمضان کـه در این شب از سال چهلم هجری قمری، عروةالوثقای دین، امیرالمؤمنین و سیّدالمتقین، علیبـنابیطالب سلام الله علیه در سن 63سالگی، بر اثر ضربتی که در شب نـوزدهم ماه رمضان بوسیله اشـقیالاشـقیا ابنملجم مرادی لعنةاللهعلیه در خانه خدا(مسجد کوفه)، بر فرق مبارکش زده شد به شهادت رسید و در نجف اشرف، به خاک سپرده شد. در امالی صدوق آماده است که صبح آن روز، امام مـجتبی سلام الله علیه، هنگامی که میخواست خبر شهادت خلیفه و وصیّ رسولالله را به مردم بدهد، بر فراز منبر رفت و طیّ خطبهای پس از حمد و ثنای پروردگار فرمود: «ای مردم! در این شب قرآن نازل شد و در ایـن شـب عیسی بن مریم به آسمانها رفت و در این شب یوشع بن نون کشته شد و در این شب پدرم امیرالمومنین علیه السلام به شهادت رسید. به خدا قسم هیچیک از اوصیای قبل و بـعد از او پیـش از آن حضرت به بهشت نمیرود و همانا پیامبر اکرم(ص) هنگامی که او را به جنگی میفرستاد، جبرئیل از طرف راستش و میکائیل از طرف چپش همراه او با کفّار میجنگیدند...»
به هر حال در این شب قدر، قـرآن نـاطق خداوند، ولیالله اعظم، نفس و جان محمد«ص» پرچم هدایت، امام اولیا، پیشوای اهل ایمان و مولا و سرور متقیان حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) به شهادت رسید و با رستگاری به خدای کعبه پیـوست کـه در آن لحـظه حساس از تاریخ اسلام، امید مـقام مـستضعفین و مـحرومین، به نومیدی پیوست و دشمنان علی(ع) که منتظر آن لحظه بودند نفس راحتی کشیدند، چرا که صاحب ذوالفقار، چشم از جهان فروبسته بـود، هـمو کـه از دم شمشیرش خون سرکشان و مشرکان و ستمپیشگان و جنایتکاران، هـمواره بـر زمین میچکید و هرگز خشک نمیشد، اکنون ذوالفقارش در غلاف شده بود تا که روزی فرزند عزیزش، خاتمالاوصیا حضرت حجةبـنالحـسن ارواحـنا فداه ظهور کند و با همان ذوالفقار، همچون حیدر کرار بـر ظالمان و مشرکان و متجاوزان و تبهکاران بتازد و یکبار دیگر جهان شاهد عدل علی باشد و محرومان در پناهش آرام و آسوده از شرّ و ظلم مـجرمان بـسر بـرند و انتقام خون پاک علی و حسین و فرزندان و یاورانشان در طول تاریخ گرفته شود و مـا بـه انتظار رویت خورشیدیم.
علی(ع) کیست؟
علی را کسی نشناخت جز الله و حضرت محمد(ص)، همچنانکه الله را کسی جز محمد و عـلی نـشناخت و مـحمد را کسی جز الله و علی نشناخت، پس سخن از اوصاف علی گفتن برای احدی جـز خـدا و پیـامبر و اولیای خاص خداوند روا نیست، همان به که فضائلش و خصوصیاتش را از زبان اشرف مخلوقات و سرور کـائنات حـضرت رسـول اکرم(ص) بشنویم.
ابنعباس از زبان پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که فرمود: ولایت علی بـن ابـی طالب ولایت خدا، دوستیاش عبادت و پرستش خدا، پیروی کردن و اطاعت از علی، فریضه واجـب خـدا اسـت. اولیا پیروان علی، پیروان و یاران خدا و دشمنان علی دشمنان خدا است جنگ علی، جـنگ خـدا و صلحش، صلح خداوند است.
یعنی علی کسی است که حق تصرف در مقام امـور و شـئون مـسلمین دارد بدون اینکه به احدی رجوع یا مشورت کند، علی عروةالوثقای دین و ریسمان محکم الهـی اسـت که هر که به او چنگ زند، خدا از او راضی باشد و هر که از او دوری جـوید خـداوند دشـمنش بدارد. ایمان کسی درست نیست جز به تبعیت از علی. اطاعت علی اطاعت خدا است و نـافرمانی عـلی نـا فرمانی خداست و این حکم تا روز رستاخیز جاری است و هرگز تبدیل نمیشود و تـغییر نـمیپذیرد. پیروی از علی، حیات جاویدان است که هرگز مرگ و فنا در آن راه ندارد و فاصله گرفتن از علی، هلاکت و مرگ جـاویدان اسـت که هرگز زندگی و حیات در آن نفوذ نمیکند.
ابنعباس در روایت دیگری میگوید: آری! دروغ مـیگوید کـسی که خدا را قبول دارد و ولایت علی را نمیپذیرد و افـترا مـیبندد کـسی که ادعای محبت و ولایت پیامبر را داشته بـاشد و ولایـت وصی و جانشین و برادرش را رد کند. مگر اطاعت علی اطاعت محمد نیست و مگر نافرمانی او نـافرمانی پیـامبر نیست؟ مگر علی باب مدینه حکمت و دانـش پیـامبر نیست؟ مگر محبّت عـلی هدایت و بـغضش نـفاق و جنایت نیست؟ مگر علی نفس و جان و روان رسول الله نیست؟ مگر کـتابهای اهل سنّت و شیعیان پر از فضایل و مناقب علی نیست؟ هان بشنوید ای یاران که چگونه رسـول خـدا، این نور چشم و برادر گرامیش را مـعرّفی میکند:
ام سلمه از حضرتش نـقل مـیکند که فرمود: هر که عـلی را دوسـت بدارد مرا دوست داشته و هر که علی را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته و هـر کـه علی را آزار دهد، مرا آزار داده و هـر کـه مـرا آزار دهد، خدای را اذیـت کـرده است حذیفه از حضرت نـقل مـیکند که فرمود:«طاعة علی طاعتی و معصیة علی معصیتی» اطاعت علی، اطاعت من و نافرمانی عـلی، نـافرمانی من است.
پس آنان که به راسـتی خـود را پیرو پیـامبر مـیدانند و رسـالتش که پس از او به چه کـسی روی آوردند و از چه شخصیتی تبعیت کنند و ولایت کدام انسان والا را بپذیرند و عقیده خود را به دست چه کـسی بـسپارند. صرف همین که ما بگوئیم: چـون مـردم بـه سـوی سـقیفه روی آوردند پس مـا هـم تابع اکثریتیم جواب قانع کنندهای برای روز جزا نخواهد بود، آن همه تاکید و اصرار و سفارش پیامبر به مـردم بـرای هـمین بود که حضرت آینده را میدید و نگران آن بـود وگرنه حدیث غدیر خم که در صدها کتاب و منبع حدیثی از سنی و شیعه آمده است، کافی و شافی بود که ولایت علی، امتداد ولایت رسولالله اسـت و حضرت رسول کسی را جز او برای ولایت بر مردم و حکومت بر امت و جانشینی خودش نمیپذیرد ولی با این حال در موارد گوناگون حضرت رسول وصیت میکرد که ای مردم دست از علی بر ندارید.
ولایـت عـلی تنها راه نجات است، منزلت علی نسبت به من، مانند منزلت هارون نسبت به موسی است جز اینکه پیامبری پس از من نیست و مگر هارون وصی و جانشین و برادر موسی نبود و مـگر ایـن روایت بسیار جالب را تمام محدّثین شیعه و سنی به تواتر نقل نکردهاند؟
انتهای پیام