تجلی دانش امام هادی(ع)
کد خبر: 3835319
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۰

تجلی دانش امام هادی(ع)

گروه معارف ــ درود و سلام و صلوات خدا بر امام هادی(ع)، آن هنگام که در سـال ۲۱۲ هـجری خورشید وجودش تجلی کرد و آن زمان که با عزمی آهنین رنج غربت و تبعید را برگزید و آن روز که پس از ۳۳ سال دوره شکوهمند امامت در سال ۲۵۴ هجری به شهادت رسید.

سال 212 هجری است و «صریا» غرق نور‌ و شادی‌ است‌. تـقدیر دسـت‌اندر کار آفرینش معجزه خلقت است و جهان در انتظار یکی از زیباترین چهره‌های ملکوتی بوستان محمدی‌(ص) شکفتن گل چهارمین‌علی(ع) را در جمع خویش جشن گرفته و بر استمرار کوثر فاطمی ‌قامت‌ نماز و تکبیر بسته است‌.

سـمانه‌ مغربیه مادر عارفش، خـوشحال و خـندان و پدر بزرگوارش‌ جوادالائمه(ع) بر این نعمت ‌بزرگ شکر‌گزار و شادان است. او امام علی‌النقی‌ است که باید در سن هشت‌ سالگی، پس از پدر، سکان‌دار کشتی نجات انسان‌ها‌ از گرداب‌های گمراهی گردد و امت را به ساحل عدالت و پاکی رهنمون شود. سرفصل‌های زندگی و درخشش‌ خورشیدگونه‌اش در روزنه بیان و قلم نمی‌گنجد؛ زیرا امام ظهور اسم ‌اعظم الهی و تجلی شکوهمند و تام تمامی اسمای الهی است‌، اما می‌توان‌ از راه آثار و برکات پرتوی از آفاق وجودی و گستره ‌روحی‌اش را دریافت؛ این نوشتار به بـخشی از جـلوه‌های امام‌ هادی(ع) می‌پردازد.

زیارت جامعه کبیره

یکی از آثار ماندگار و ارزشمند امام‌ هادی(ع) زیارت جامعه‌ است‌ که ‌خود متقن‌ترین متن شناخت امامت راستین است. صحت صدور و ارزش‌ سندی آن چنان است که مرحوم مجلسی می‌نویسد: «انما بـسطت الکـلام فی‌ شرح تلک الزیاره قلیلا و ان لم استوف حقها حذرا من‌ الاطاله‌ لانها اصح‌ الزیارات سندا و اعمها موردا و افصحها لفظا و ابلغها معنی و اعلاها شانا» اینکه درباره زیارت جامعه ‌سخن اندکی به درازا کشید اگرچه حق آن را نیز ادا نـکردم‌ بدین‌خـاطر است که این‌ زیارت‌ صحیح‌ترین‌ آنها از جهت ‌سند و فراگیرترین آنها نسبت‌ به‌ ائمه‌(ع) است و در مقایسه با دیگر زیارت‌ها از فصاحت و بلاغت و منزلت‌ بیشتری برخوردار است.

این زیارت را مرحوم صدوق در کتاب «من لایحضره الفـقیه‌‌» و شـیخ‌ طوسی‌ در کـتاب‌ تهذیب الاحکام از موسی بن عـبدالله نـخعی چـنین‌ نقل‌ می‌کند‌: از امام علی ‌النقی(ع) خواستم مرا زیارتی با بلاغت و کامل‌ تعلیم دهد که به وسیله آن بتوانم هریک از ائمه را‌ زیارت‌ کنم‌.

حضرت فرمود: چـون بـه درگـاه رسیدی در حالی که غسل‌ کرده‌ای بایست ‌و شهادتین را بـگو و چـون داخل شدی و قبر را دیدی توقف کن و سی ‌مرتبه الله اکبر بگو. سپس‌ اندکی‌ راه‌ برو با گام‌های کوتاه و با آرامش و وقـار دوبـاره بـایست و سی مرتبه‌ الله‌ اکبر بگو. پس ‌به قبرمطهر نزدیک شو و چـهل مرتبه تکبیر بگو. اهمیت این زیارت‌ را هنگامی می‌توان دریافت که‌ بدانیم‌ در‌ آن زمان عده‌ای از«غلات‌» معصومان‌ علیهم السلام را تا حد خـدایی بـالابرده‌، گـروهی‌ را تحت‌ پرچم ضلالت‌ خویش گرد آورده بودند. امام(ع) با سخنان خود مرز افراط و تـفریط را مـشخص کرد‌ و دوستداران‌ واقعی‌ خویش را از انحراف و تمایل به سوی افکار و آرای باطل دور داشت. نام چند تن‌ از غلوکنندگان‌ چنین‌ اسـت:

عـلی بـن حسکه قمی، قاسم یقطینی، حسن بن محمد بن بابای قمی و محمدبن‌ نصیر‌

از‌ نـامه بـعضی از اصـحاب امام(ع) به وی و جواب حضرت، می‌توان به‌ عقاید این گروه دست ‌یافت‌، در‌ آن نامه آمده است:

«ان علی بـن حـسکه یـدعی انه من اولیائک و انک‌ انت‌ الاول‌ القدیم ‌و انه بابک و نبیک امرته ان یدعو الی ذالک ...» علی بن حـسکه ‌معتقد اسـت تو خدایی‌ و او‌ پیامبری است که از جانب شما مأموریت ‌یافته مردم را به آن دعوت‌ کند‌. او‌ بـسیاری را بـه سـوی خود جذب ‌کرده است، اگر منت نهی و جوابی را در این باره‌ مرقوم‌ داری ‌آنان‌ را از هلاکت نجات داده‌ای.

امـام(ع) در پاسخ نوشت: ابن حسکه دروغ‌ گفته‌ است، لعنت‌خدا بر او باد من او را در شمار دوستان خـود نـمی‌دانم...

سـوگند به خدا، خداوند محمد‌(ص) و پیامبران‌ پیش از او را جز به ‌آیین یکتاپرستی و نماز و زکات و حج و ولایت نفرستاده‌ اسـت‌.

مـحمد(ص) تنها به خدای یکتای بی‌شریک دعوت‌ کرده‌ است‌ و ما جانشینان او نیز بندگان خـداییم و بـه او‌ شـرک‌ نمی‌ورزیم، در صورت ‌اطاعت از خدا مورد رحمت او قرار گرفته، چنانچه از فرمانش‌ سرپیچی‌ کنیم‌ عقوبت و عذاب خواهیم شد. مـا‌ حـجتی‌ بـر خداوند نداریم‌ و‌ خدا‌ بر ما‌ و تمامی مخلوقاتش حجت دارد. من از‌ کسی‌ که این‌ سخنان را به زبـان آورد بـیزاری جسته، به خدا پناه می‌برم‌. شما نیز‌ از آنان دوری کنید و آنان را‌ در تنگنا قرار دهید‌. چنانچه‌ به‌ یکی از این افـراد دسـترسی‌ پیدا‌ کردید، سرش را با سنگ ‌بشکنید. بدین جهت امام(ع) در آداب خواندن زیارت مزبور‌ فـرمود‌:

صـد مرتبه تکبیر بگوید، مرحوم مجلسی‌ در‌ حکمت‌ آن می‌گوید: ایـن ‌دستور‌ شـاید‌ بـدین جهت است که‌ از‌ غلو و زیاده‌روی درباره ‌ائمه‌ علیهم‌السـلام جـلوگیری کند. در متن خود زیارت نیز آمده‌ است‌:

«اشهد ان لااله الاالله، وحده لاشریک‌ له‌، کما شـهدالله‌ لنـفسه‌...، و اشهد ان‌ محمدا عبده المنتجب و رسـوله‌ المـرتضی.» در فرازی‌ دیگر مـی‌فرماید:

«السـلام عـلی الدعاه الی‌الله و الادلاء علی مرضاه‌الله‌ و المستقرین فی امـرالله و التـامین فی‌ محبه‌ الله و المخلصین فی‌ توحیدالله.» سلام بر ائمه‌ که‌ دعوت‌ کنندگان‌ به‌ سـوی خـدا و راهنمایان‌ برخشنودی‌ خدایند. همان‌ها که ثـابت‌قدمان در اجرای‌ فرمان الهی و کـامل در عـشق و محبت‌ خدا و صاحبان مقام اخلاص در تـوحید‌ خـداوند هستند. در‌ این زیارت اوج معنوی و جامعیت ائمه‌ علیهم‌السلام در‌ ابعاد‌ مختلف‌ با‌ بلاغت‌ اعجاب‌انگیز بیان شده‌ است‌ که هـر سـخن‌شناس و آشنای با ادبیات عـرب آن را درمـی‌یابد که ایـن امر خود مـی‌تواند بیانگر صـدور این جملات از سوی امـام مـعصوم(ع) باشد. در این زیارت درباره فضایل و خصوصیات اخلاقی و اجتماعی‌ امامان معصوم‌ علیهم السلام می‌خوانیم:

«کـلامکم نـور و امرکم رشد و وصیتکم التقوی، و فعلکم الخـیر، وعـادتکم الاحسان، و سـجیتکم الکـرم، و شـانکم الحق و الصدق والرفق ‌و قـولکم حکم‌ و حتم‌، و راءیکم علم و حلم و حزم.» سخن شما نوربخش دلها و فرمان شما هدایت است، سـفارش شـما تقوا و کار شما خیر و نیکی است، عـادت شـما نـیکی و فـطرت شـما کرم و بخشش اسـت. حـالت و منزلت ‌شما‌ حق‌ و راستی و مدارا و محبت است و سخن شما دستور لازم‌الاجراست و اندیشه شما دانش و بردباری و عاقبت‌اندیشی است.

ایـن زیـارت امـامت را رمز و راز فلسفه سیاسی اسلام‌ می‌داند‌، دولت‌ حق و پایـنده اهـل‌بیت ‌علیهم‌السـلام را‌ فـرا‌‌روی انـسان‌ها قـرار می‌دهد و به همه مؤمنان یاد‌آوری می‌کند که حق مسلم و حکومت عدل الهی ‌از آن اهل‌بیت عصمت و طهارت است. «ودعائم الاخیار و ساسة‌العباد‌ و ارکان‌ البلاد» ائمه‌ علیهم السلام آقای‌ نیکان‌ و تکیه‌گاه آنـها و خلفای الهی و تدبیرکنندگان امور بندگان و ستون‌های محکم شهرهایند. مرحوم مجلسی می‌فرماید: «وساسه‌العباد» جمع «السائس ای ملوک العباد و خلفاء الله‌علیهم‌» ساسه جمع «سائس‌» به معنای پادشاه بندگان و خلفای ‌الهی برآنان‌ است‌.

این زیـارت بـه شیعیان می‌آموزد که آمادگی خویش را حفظ کنید تا آن زمان که دولت اهل‌بیت‌ علیهم السلام بر قرار شود: «و نصرتی ‌لکم معده حتی یحیی الله تعالی دینه بکم و یردکم فی‌ ایامه‌ و یظهرکم‌  لعدله و یمکنکم‌ فی ارضـه‌» سـرانجام حدیث‌ برائت و ولایت‌ را به عنوان شعاری جاوید، مطرح می‌کند تا شیعیان آن را درامتداد حرکت‌ تاریخی خویش همراه داشته باشند و بتوانند اصالت‌ مکتبی و دینی خویش را در‌ طرد‌ التـقاط‌، نـامردمی‌ها و باطل‌گرایان‌ حفظ کنند:

«فمعکم معکم لامـع غـیرکم‌» همگام با شما بوده و خواهم بود نه‌ با دشمنان شما. زیبایی‌های ‌‌این‌ زیارت بسیار است و ساحلش دوردست‌ می‌نماید، بضاعت و مجال اندک ما را از پیشروی فزون‌تر‌ در‌ این‌عرصه‌ بـازمـی‌دارد. پس ناگزیر به همین مقدار بـسنده می‌کنیم.

امام هادی(ع) و آثار فقهی

هرگاه فقه شیعه‌ در مجامع علمی و جهانی مجال طرح یافته، جلوه‌هایی به یاد ماندنی و زیبا پدید‌ آورده است. این برخاسته ‌از‌ همان‌ منطق مستحکم و استدلال‌های عمیق مبتنی بر وحـی اسـت که از رسول گرامی اسلام به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام رسید. درزمان معاصر نیز دیدیم که مفتی مصر «شیخ شلتوت‌» پس از مقایسه ‌فقه مذاهب‌ چهارگانه با فقه جعفری(ع) چنین گفت: «وانی لا انسی‌ حینما کنت اشـتغل بـتدریس فقه المـذاهب الاسلامیه و حینما کنت تجول‌ الاراء فی ذهنی کانت آراء علماء الشیعه فقط تجلب نظری و ربما کنت ارجح نظرهم لما فـیه‌ من‌ قوه الاستدلال و المنطق الصحیح.»

فراموش نمی‌کنم هنگامی ‌که به تدریس فـقه مـذاهب اسـلامی اشتغال‌داشتم، در این میان فقط آرای علمای شیعه نظرم را جلب می‌کرد و چه بسا نظر آنان را به‌ خاطر‌ اینکه از اسـتدلال ‌قـوی و منطق صحیح ‌برخوردار بود، ترجیح می‌دادم.

این منطق در گفتار فقهی حضرت هادی(ع) بسیار بـه چـشم مـی‌خورد، برای مثال زمانی که فردی مسیحی با زنی مسلمان زنا‌ کرد‌ و حریم عفت ‌اسلامی را خدشه‌دار ساخت، او را نـزد متوکل آوردند. یحیی ابن اکثم‌ گفت: اسلام آوردن او، کفر و عملش را از میان برده، در نتیجه‌ حدی بر او جـاری نمی‌شود. برخی‌ از‌ فقها‌ گـفتند: مـی‌بایست‌ سه بار بر او حد‌ جاری‌ شود‌، دسته‌ای دیگر از فقها به گونه‌ای دیگر فتوا دادند. متوکل ناچار با امام‌هادی(ع) مسئله را در میان نهاد. امام پاسخ داد: باید آن قدر‌ شلاق‌ بخورد‌ تا بمیرد.

یحیی ابن اکثم و دیگر فقها اعـتراض‌ کردند‌ و خواستار ارائه مدرک ‌شدند. متوکل از امام(ع) مدرک طلبید، حضرت در جواب آیه 84 و 85 سوره غافر را یادآور شد‌: «چون‌ شدت‌ قدرت و قهر ما را دیدند، گفتند: ما به خدای یکتا ایمان‌ آوردیم و به همه بت‌هایی که شـریک ‌خدا گـرفتیم کافر شدیم؛ اما ایمانشان، پس از دیدن مرگ و مشاهده‌ عذاب ما، بر‌ آنها‌ سودی‌ نبخشید. سنت‌ خدا در میان بندگان چنین‌ حکم‌فرما بوده است و آنجا کافران زیانکار‌ شده‌اند‌».

امام با این آیه یادآوری کرد: چنانکـه ایمان مشرکان پس ازنزول عذاب سودمند نیست، اسلام‌ این‌ مسیحی‌ نیز حد الهی را از اوساقط نمی‌کند. متوکل پاسخ امام(ع) را پسندید‌ و دستور‌ داد‌ آن را اجرا کنند.

درود و سلام و صلوات خدا بر امام هادی(ع) آن هنگام که در‌ سـال ‌‌212‌ هـجری خورشید وجودش تجلی کرد و آن زمان که با عزمی آهنین رنج غربت و تبعید‌ را‌ برگزید و آن روز که پس از 33 سال دوران‌ شکوهنمد امامت در سال 254‌ هجری‌ به‌ شهادت رسید.

یادداشت از عباس کوثری؛ پژوهشگر علوم اسلامی

انتهای پیام

captcha