یکی از مهمترین ویژگیهای پیامبراسلام(ص) صداقت و راستگویی است. این صفت به قدری اهمیت دارد که قرآن آن را در بعضی از آیات قبل از مقام نبوت ذکر کرده است، گویی که آن مقدمه و زمینهساز شایستگی برای پذیرش نبوت است و این شاخصه بارز ترین صفت رفتاری و عملی پیامبران الهی است. قرآن راستگویان را در کنار انبیاء قرار داده و به مؤمنین مطیع وعده داده که با انبیاء و صدیقین مشهور و همراه خواهند شد.
راستگویی از اعمال نیكوی انسانی و نزد عقل و دین از جایگاه ویژهای برخوردار است. فطرت پاک انسان ایجاب میكند كه انسان سالم و متعادل، دل و زبانش یکسو و هماهنگ و ظاهر و باطنش یكی باشد و آنچه را باور دارد بر زبان جاری كند. از عوامل مؤثری كه موجب ايجاد و اطمینان میان طرفین گفتوگو میشود، صداقت گوينده است، به طوری كه برای شنونده، از روی قرائن يا شناخت قبلی كاملاً محسوس باشد، حال آنکه هيچگونه اعتمادی به دروغگو نيست.
راستگویی يكى از بارزترين نشانههاى شخصيت هر انسانى است و هنگامى كه با امانت همراه و به عنوان راستى و درستى مطرح شود، مجموعه شخصيت انسان را نشان مىدهد و لازم است انسان واقعی از این دو ویژگی بهرهمند باشد. چراکه اين دو، ريشه مشتركى دارند، راستگويى شاخصهای جز امانت در گفتار و امانت ویژگی جز صداقت در عمل نيست و به همين دليل در كلمات پيشوايان اسلام، صدق الحديث و اداء الامانة با هم ذكر شده است، همان گونه كه در گفتوگوهاى عادى نيز راستى و درستى را با هم مىآورند.
در كنار اين صفت صفات ممتاز ديگرى است كه در واقع لازم و ملزوم يكديگرند همانند اینکه راستگويان اکثراً افرادى شجاع، صريح اللهجه، كم طمع، با اخلاص و دور از حب و بغضهاى افراطى و تعصب هستند، در حالى كه دروغگويان معمولا افرادى ترسو، رياكار، متعصب و لجوج، طماع و يا گرفتار حب و بغضهاى غلط هستند. افراد راستگو به اصول پايبند هستند و این مهم در حالی است که دروغگويان منافقند در يک كلمه مىتوان گفت: راستى و درستى دو كليد براى كشف باطن اشخاص از جنبههاى مختلفند که در كلمات معصومين عليه السلام اين دو را وسيله آزمون افراد قرار دادهاند.
اگر مىخواهيد خوبى و بدى كسى را بشناسيد، او را در دو ویژگی راستگويى و اداى امانت، به آزمايش بگذاريد.خداوند در قرآن کریم در آیه 119 ازسوره توبه میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ، ای کسانی که ایمان آورده اید!از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید». این آیه جميع مؤمنان را مخاطب قرار داده و دستور مىدهد تقواى الهى پيشه كنند و همواره با صادقان باشند با توجه به اين كه اين گونه خطابها كه اصطلاحاً از آنها تعبير به خطابات مشافهه مىشود، تمام مؤمنان را در هر زمانى و در هر مكانى شامل مىشود، روشن میشود بودن در كنار صادقان وظيفهاى است براى همگان در هر زمان و در هر مكان و دليل بر اين است كه برای طی کردن راه پرپیچ وخم تقوا نیاز به همراهی صادقان است. در اين كه منظور از صادقين در آيه چه كسانى هستند، تفسيرهاى مختلفى براى آن ذكر شده است بعضى آن را به پيامبر اسلام و يارانش تفسير كردهاند، و بعضى آن را به كسانى كه داراى صدق نيت و درستى در عقايد و اعمال بودهاند، و هرگز از او جدا نشدند.)طبرسی،1389،ج12،ص113؛طبرسی، 1382،ج15،ص123).
همچنین در آیه 115 از سوره حجرات آن طور که آمده است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ ؛ مؤمنان واقعی تنها کسانیاند که به خدا و رسول او ایمان آوردند وهیچ گاه تردید نکردند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردند،تنها آنان صادقند». در اين آيه صادقان با اوصاف والائى مانند ايمان خالى از هرگونه شک و ترديد و جهاد با جان و مال در راه خدا، توصيف شدهاند. بنابراین به خوبى مىتوان نتيجه گرفت كه صادقان فقط صادقان در سخن و كلام نيستند، بلكه صدق در ايمان و عمل و در طريق ايثار و جان فشانى و اطاعت پروردگار نيز در برنامه آنهاست(طباطبایی،ج19،ص123).
این فضیلت اخلاقی مانند همه فضایل اخلاقی دیگر ریشههایی در عمق جان انسان دارد، از جمله میتوان به صفاتی همچون ایجاد اعتماد به نفس و نداشتن عقده حقارت و دعوت انسان به راست گویى اشاره کرد. چنانچه ضعف شخصیت و احساس حقارت، یکی از ریشههای دروغگویی است و افراد برای پوشاندن ضعفها به دروغ متوسل میشوند. دروغگو خود را در جلب سود و زیان ناتوان مىداند و براى جبران ناتوانى خود دروغ مىگوید. دروغگو تواناییهاى خداداد را براى رسیدن به منافع خود ناكافى دانسته و راههایى را كه خداوند مجاز كرده است براى رسیدن به اهداف خود مناسب نمىشناسد. چنین فردى یا هدفى درست دارد و یا هدفى نادرست؛ اگر هدف او درست باشد، در واقع خود را ناتوان و حقیر مىشناسد؛ زیرا همه اهداف درست را مىتوان از راههاى شرعى کسب کرد. اگر هدف او نادرست باشد، قدر و منزلت خویش را كمتر از آنچه خدا خواسته است مىداند، كه این نیز نوعى حقارت است. در حدیثى از رسول خداصلى الله علیه وآله مىخوانیم: «لايَكذِبُ الْكاذِبُ اِلاّ مِنْ مَهافَةِ نَفْسِهِ عَلَيْهِ؛ كسى دروغ نمى گوید مگر به خاطر بى ارزش بودن خودش». دانا احتیاج به دروغ گویى ندارد، چون داراى دانش است پاک بودن حساب و نداشتن نقطه ضعف سبب مىشود كه انسان گرايش به راستى پيدا كند، در حالى كه آلودگان براى پوشانيدن عيوب خود به سراغ دروغ مى روند. از همه مهمتر ايمان به خدا و روز جزا و برخوردارى از تقواى الهى عامل اصلى صدق و راستى است(مجلسی،1389،ج23،ص123).
گرچه تأثير راستى و صدق در زندگى بشر به طور اجمال بر كسى پوشيده نيست، بحث پيرامون آن از نظری واضح است، ولى هنگامى كه وارد تفاصيل آن شويم به آثار معجزآسايى برخورد مىكنيم كه صدق و راستى در تمام بخشهاى زندگى بشر دارد و توجه به آن مىتواند انگيزه نيرومندى براى گرايش به اين فضيلت بزرگ اخلاقى شود. جلب اعتماد در فعالیتهای گروهی نخستين تأثيرصدق و راستى است و دروغ، خطرناکترین دشمن آن است. در نهایت متوجه میشویم پايه و اساس هرگونه پيشرفت معنوى و مادى در اجتماع اعتماد متقابل برخاسته از صدق و راستى است.
یادداشت از زهرا حاجکاظمی، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث
انتهای پیام