محمدحسین در مورد نحوه درس خواندن و درس مورد علاقهاش گفت: درسخواندن و در مجموع مطالعه و بین درسها زبان انگلیسی را بیشتر از بقیه دوست دارم. درس خواندن و پیشرفت حس خوب رشد به انسان میدهد و من دوست دارم تا جاییکه که میتوانم درس بخوانم و برای کشورم مفید باشم.
این حافظ نوجوان رمز موفقیت خود را توکل به خدا میداند، که در این باره اظهار کرد: الگوی اصلی من مادر و پدرم هستند، در شبانهروز شاهد تلاشهای آنان برای موفقیتم درسهایم هستم و همواره و امید به عنایت و توجه خداوند متعال را به من گوشزد میکنند. از کودکی یاد گرفتم ناامیدی نباید در زندگیام ریشه بدواند و برای رسیدن به این مرحله تلاش کردم.
از محمدحسین پرسیدم چگونه متوجه شدی میتوانی حافظ قرآن باشی که اینگونه پاسخ داد: از بزرگترین نعمتهای الهی من داشتن مادری حافظ قرآن و بسیار مهربان است. ایشان از زمان کودکی با تشویق من به حفظ سورههای کوچک قرآن متوجه استعدادم شدند و با کمک پدر و مادرم توانستم حافظ 7 جزء اول قرآن و یک جزء آخر باشم. از همان کودکی حفظ قرآن انرژی مضاعف به جسم و روحم تزریق میکرد و بهمعنای واقعی خدا را احساس میکردم که این فکر حرکت در این مسیر را برایم هموار میکرد.
این حافظ نوجوان با اشاره به تلاوتهای استاد شهریار پرهیزگار، ادامه داد: تلاوت ایشان و استاد منشاوی را بسیار دوست دارم و همیشه با علاقه گوش میدهم. استاد حفظ هم مادرم هستند و از کلاسهای مهد قرآن و آقای مجتبی سعیدی هم استفاده میکنم. قبل از کرونا کلاسها حضوری بود و در حال حاضر از کلاسهای مجازی استفاده میکنم و با آقای سعیدی هر روز مرور میکنم.
وی تأسی به اهلبیت (ع) را یکی از رموز موفقیت خود بیان و اضافه کرد: میدانم که آرزوی رهبر حافظ شدن ما نوجوانان و جوانان است، دوست دارم کنار ایشان باشم و بگویم من به فرمان شما لبیک گفتم و تا حافظ کل شدن دست از تلاش برنخواهم داشت.
از محمدحسین در مورد آرزوی قرآنیاش پرسیدم که اینگونه پاسخ داد: آرزویم حافظ کل شدن است، اما دوست دارم در کنار حافظ شدن پدر و مادرم از من راضی باشند. از خدا میخواهم تا مرا در ادامه مسیر حمایت کند. حافظ قرآن بودن کار راحتی نیست و میدانم با توجه خدا، تلاش و حمایت پدر و مادر و خودم موفق خواهم شد. به جز حافظ قرآن شدن ماشین خیلی دوست دارم و آرزو میکنم در آینده مهندس مکانیک شوم.
محمدحسین در ادامه آیه 186 سوره مبارکه «بقره»: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ، و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند» را به مخاطبان هدیه و در مورد کسب رتبههای خود در مسابقات قرآن گفت: در مقاطع مختلف تحصیلی در سطح ناحیه رتبههای اول تا سوم را کسب میکردم و امسال نیز در مرحله استانی رتبه اول را کسب کردم. در کنار درس و قرآن به خطاطی و نقاشی نیز بسیار علاقه دارم.
این حافظ 8 جزء قرآن به هم سن و سالهای خود توصیه کرد از گام برداشتن در مسیر قرآن و ائمه معصومین (ع) غفلت نکنند و از سخت بودن مسیر حفظ ترسی به دل راه ندهند، حفظ سخت هست، اما شیرینی آن بیشتر است که به خاطرهای اشاره کرد: روزی با مادرم بیرون از منزل برای خرید رفته بودیم و من در مغازه سوره «نازعات» را مرور میکردم و صاحب مغازه خیلی خوششان آمد و یک لیوان سبز خیلی زیبا به من هدیه داد.
همه ما لحظه به لحظه در معرض امتحان الهی هستیم و خداوند هریک را به طریقی مورد آزمایش قرار میدهد و مهم این است که در مقابل این امتحان چه امتیازی از خدا میگیریم. خانواده آقای رضایی از جمله خانوادههایی است که با شجاعت در برابر امتحان الهی فعل صبوری را صرف کرده و به خوبی از پس این آزمایش الهی برآمدند، نه تنها در برابر این امر خدا تسلیم شدند، بلکه فرزند را علاوه بر تشویق به درس به حفظ قرآن نیز ترغیب کردند تا حجت را برای دیگر خانوادههای ناامید تمام کنند. گفتوگویی با خانم و آقای رضایی انجام شده است که در ادامه میخوانید:
مرضیه کرمی، حافظ کل قرآن و مادر محمدحسین رضایی هستم. درست است که کنار آمدن با این مشکل راحت نیست و اگر بگویم راحت است، مادرها میدانند که فقط شعار است، چراکه هیچ مادری بیمار بودن فرزندش به ذهنش خطور هم نمیکند و آرزویش داشتن فرزندی سالم و صالح است، اما سعی کردیم خود را با شرایط وفق دهیم. محمدحسین 13 ساله است و مهر ماه در کلاس هشتم مشغول به تحصیل میشود و حافظ 7 جزء اول قرآن و جزء سیام است.
محمدحسین 7 روزه بود که متوجه سندروم داون بودنش شدیم و چند ماهی طول کشید تا با خودمان کنار آمدیم، فقط به مشکلاتی که پیش رو بود فکر میکردیم و اطلاعاتمان در مورد این بیماری فقط به دیدن این کودکان در تلویزیون یا خیابان و اینکه این کودکان بهجای ۴۶ کرومزوم ۴۷ کرومزوم دارند محدود بود. با ویژگیها و نیازهای این نوزادان آشنایی نداشتم تا بدانم باید با این کودکان چگونه رفتار کنم. پس از اینکه شروع به صحبت کرد، کتاب برایش زیاد میخواندم و در منزل بسیار حرف میزدم تا دایره لغات و فهمش از کلمات بالا رود. یکی از ویژگیهای کودکان داون علاقهمند بودن آنان به موسیقی است و من بهطور ناخواسته برای محمدحسین کتاب شعر بسیار میخواندم و در سن سه سالگی پس از تکرار متوجه شدم آخر هر مصرع و یا بیت را تکرار میکند، حفظ شعر فتح بابی برای حفظ قرآن شد. چون خودم حافظ قرآن بودم در منزل تلاوت اساتید مختلف پخش میشد و در این زمان به علاقه پسرم به قرآن پی بردم و شروع به حفظ سورههای پایانی قرآن چون «توحید، ناس، فلق» کردیم. در سه سالگی حفظ قرآن را به صورت پراکنده آغاز کردیم از سن 5 سالگی که وارد پیشدبستانی شد حفظ قرآن جزو برنامههای روزانه شد.
البته آموزش قرآن برای کودکان داون مشکل است، چراکه این بچهها در برابر یادگیری مقاومت کرده و سخت تمرکز میکنند، به همین دلیل فقط روزی یک آیه از صبح تا شب تلاوت و تکرار میکردیم تا محمدحسین آن آیه را به خوبی مسلط میشد. روزهای بعد آیه جدید را حفظ کرده و آیات قبلی را مرور میکردیم تا اینکه با برنامهریزی او را برای شرکت در مسابقات قرآن آموزش و پرورش آماده کردم و هرسال به تعداد سورههای حفظی اضافه میشد. شاید آن زمان از محمدحسین انتظار حفظ کل جزء 30 و یا حافظ کل قرآن شدن را نداشتم و فقط به دلیل علاقه شخصی خودم و او برنامه حفظ را دنبال میکردیم. حفظ قرآن به این شکل تا کلاس سوم پیش رفت تا اینکه از این زمان به بعد برای اینکه دوست داشتم استقلال را بیاموزد برنامه سه بار تکرار استاد پرهیزگار را روی گوشی تلفن همراه نصب کرده و با این روش قرآن را حفظ میکرد و من فقط نظارت داشتم و با او مباحثه قرآنی انجام میدادم. حفظ جزء سی را تا کلاس پنجم به اتمام رساند و برای کلاس ششم سورههای «مرسلات و انسان» نیز اضافه میشد. از کلاس پنجم به بعد در کلاسهای مهد قرآن ثبتنام کردم و پیشرفتش از این زمان به بعد فراتر از انتظار ما بود و در مدت سه ماه تابستان همان سال جزء اول قرآن را حفظ کرد. با شیوع کرونا نیز کلاسها به صورت مجازی در حال برگزاری است و آقای مجتبی سعیدی به صورت تلفنی از محمدحسین تکالیف محول شده را سؤال میکند.
در طول سالهایی که با محمدحسین بودم متوجه استعدادش شدم، در چهارسالگی برای کسب اطلاعات بیشتر به مدرسه استثنایی مراجعه کردم تا با روند ثبتنام و تحصیل کودکان داون آشنا شوم، گویا کودکان داون برای ورود به مدرسه باید دو سال آمادگی (پیشدبستانی) بگذرانند. کودکان داون خجالتی هستند و سخت ارتباط برقرار میکنند و توانایی که ما از او سراغ داشتیم نمود عینی برای دیگران نداشت و قادر به بروز دادن استعدادش نبود. کتابهایش را به مدرسه استثنایی برده و از مسئولان خواستم سورههایی که حفظ است را سؤال کنند که این اتفاقات برای مجموعه مدرسه جالب و خوشایند بود. در این زمان به دلیل ناتوانی انگشتان دست به ما پیشنهاد استفاده از دورههای کاردرمانی دادند و دوره پیشدبستانی هم به کلاسهای مهد قرآن که این دوره را داشت رفت، حفظ محمدحسین در کنار دیگر کودکان عادی که دوره پیشدبستانی را در مهد قرآن طی میکردند به خوبی پیش میرفت. مشکل اصلی این کودکان عدم تمرکز و حواسپرتی آنان در جمع است، چراکه قادر نیستند دانش و دانستههای خود را بروز دهند.
پس از اتمام پیشدبستانی برای تست و آزمایشهای مدرسه مراجعه کردیم، بار اول در آزمایش برای ورود به مدرسه عادی به دلیل سخت صحبت کردن و عدم پاسخگویی به سؤالات کارشناس پذیرفته نشد و ما را به مدرسه استثنایی جهت انجام آزمایش تخصصی ارجاع دادند، اما خانم سلطانی که از مشاوران و کادر مدرسه استثنایی بود اصرار داشت که محمدحسین در مدرسه عادی تحصیل کند. چراکه بچههای داون به دلیل ویژگی تقلیدپذیر بودنشان خود را همرنگ جماعت میکنند اگر با بچههای ضعیف باشند ضعیف شده و توانایی خود را از دست میدهند و اگر هم با بچههای قوی باشند خود را بالا کشیده و پیشرفت میکنند. با اصرار ما بار دیگر از محمدحسین تست و آزمایش گرفته شد که برای حضور در مدارس عادی پذیرفته شد. سالهای قبل مربیانی برای دانشآموزان با اختلال یادگیری در مدارس عادی وجود داشت، اما با رفتن محمدحسین به مدرسه این سهمیه از مدارس حذف شد و تمام حجم یادگیری روی دوش ما بود.
انتظار خانوادههای درگیر بیماری داون قبل از حضور کودک به مدرسه است، والدین آگاهی کافی از بیماری ندارند و باید مکانی برای آموزش چنین خانوادههایی در سطح شهرها فراهم شود. این کودکان دارای ویژگیهای خاص و منحصربهفرد هستند، استعدادهای آنان همچون کودکان عادی با یکدیگر متفاوت است. حتی روانشناسان نیز از این بیماری اطلاعات کافی ندارند، بنده خواستم از روانشناسی مشاوره بگیرم بدون اینکه پسرم را ببیند به من گفت بزرگترین اشتباه شما این است که فرزند خود را در مدارس عادی ثبتنام کردید باید در مدرسه استثنایی تحصیل کند، با وجود چنین روانشناسانی که بدون صحبت نسخه تجویز میکنند چگونه میتوان از نظرات آنان برای رفع مشکلات استفاده کرد. برنامهریزی مسئولان باید بهگونهای باشد که از فشار روحی و مالی که بر این خانوادهها وارد میشود بکاهند. وضعیت این کودکان باید از نظر پزشکی برسی شود، اما والدین از این اطلاعات آگاهی کافی ندارند، باید مرکز یا انجمنی برای آشنایی والدین دارای فرزند داون احداث شود تا خانواده را راهنمایی کند. معلولان همه تحت نظر بهزیستی هستند، اما مرکزی مختص به بیماران سندروم داون و تفکیک استعداد آنان جهت آموزش وجود ندارد.
متأسفانه بر روی بچههای داون برچسبی است که باید برداشته شود. معلولان از هر نوعی که باشند دارای استعدادهای متفاوتی هستند که باید توسط کارشناس بررسی شود و این کارشناس در سطح مدارس و آموزش و پرورش وجود ندارد. اگر دانشآموزان عادی شیطنت کنند کمتر مورد سرزنش قرار میگیرند، اما اگر دانشآموز معلولی کمی شیطنت کند انگشت اتهام همه شیطنتها رو به اوست. پذیرش دانشآموزان با نیازهای ویژه برای معلمان مدارس عادی سخت است و گاه برخی از آنان با والدین همکاری ندارند. این دانشآموزان باید حمایت شوند و به دلیل اینکه قادر به تمرکز کافی نیستند به مراقبت بیشتر در زمان امتحان نیاز دارند.
متأسفانه هیچ فضایی در رشتههای مختلف هنری، قرآنی، ورزشی و ... برای کودکان معلول در سطح شهر وجود ندارد. والدین دارای کودک معلول با مشکلاتی همچون کاردرمانی، مشکلات جسمی و ... دست و پنجه نرم میکنند و کمتر به آموزش قرآن فکر میکنند. اگر متولیان امر فرهنگ و قرآن نسبت به این خلأ و رفع آن دغدغه داشته باشند قطعاً اثرات خوبی در خانواده معلولان خواهد داشت. دانشآموزان استثنایی در مدارس مخصوص به خود مشغول به تحصیل هستند و از این فضا در ایام تابستان میتوان به عنوان مرکز آموزش قرآن ویژه همان دانشآموزان استفاده کرد. برای مهیا کردن این فضا باید مربیانی آشنا به روحیات کودکان معلول و روش آموزش تخصصی تربیت کرد، چراکه هر مربی نمیتواند وظیفه آموزش قرآن ویژه این کودکان و نوجوانان را برعهده داشته باشد. اگر انجمنی احداث شود تا از خانوادهها حمایت روحی و معنوی کنند بسیاری از مشکلات خانوادههای دارای معلول برطرف میشود. لازم است یک مؤسسه در این حوزه بهصورت تخصصی وارد شود، اما مؤسسات قرآن به دنبال یافتن افراد نیستند، آنان هستند تا افراد علاقهمند مراجعه کنند و برای جذب اقدام خاصی نمیکنند.
آرزو دارم در همه حال موفق شود، محمدحسین در بهترین مسیر گام برمیدارد و من و پدرش تمام سعی خود را برای رسیدن او به قله خواهیم کرد. حافظ کل شدن او آرزوی ماست و فضا را برای رسیدن به این هدف والا فراهم خواهیم کرد. در حوزه درس و تحصیل نیز از تمام انرژی خود برای موفقیتهای او و برادرش استفاده میکنیم. عامل به مفاهیم قرآن بودن فرزندان آرزوی هر پدر و مادری است و ما هم امیدوارم چنین سربازی برای امام زمان(عج) تربیت کنیم.
متأسفانه مسئولان تلاشی برای معرفی محمدحسین هم برای تشویق و هم برای ایجاد انگیزه خانوادهها انجام ندادند. محدحسین در مسابقات مختلفی شرکت کرده و در بخشهای ناحیهای، مدرسهای و امسال نیز استانی حائز رتبه قرآنی شده است، اما متولیان امر قرآن برای معرفی او اقدامی نکردند، گویا فکر میکنند تربیت قرآنی فردی با مشکل داون کار راحتی است، در صورتیکه همه اساتید اذعان به سخت بودن حفظ قرآن حتی برای افراد عادی دارند. سالهای قبل جشنواره قرآنی گلهای محمدی(ص) و فاطمی(س) در استان برگزار شد، محمدحسین در این جشنواره شرکت کرد، اما حائز رتبه نشد، حتی حضور حافظی با مشخصات فرزندم برای مسئولان وقت قابل توجه و جذاب نبود، از مسئول وقت دارالقرآن خواستم تا او را فقط بهعنوان چهره خاص قرآنی معرفی کنند که متأسفانه همکاری نکردند در صورتیکه حافظ بودن او مهمترین ویژگی و امتیاز محمدحسین است. قصدم از معرفی ایجاد انگیزه بود تا خانوادهها بدانند فرزندان خود را با وجود مشکلات ذهنی میتوانند در مسیر قرآن هدایت کنند.
خانواده دارای فرزندان معلول با فشارهایی مواجه هستند و کودکان سندروم داون دارای استعدادهای متفاوتی هستند که بسیاری از خانوادهها از آن اطلاع کافی ندارند. ما خانوادهها باید تلاش خود را کرده و همه چیز را به خدا بسپاریم. اوایل که محمدحسین مدرسه عادی پذیرش شد توقع ما این بود هر کلاس را دوسال هم بخواند خوب است، اما استعداد فوقالعاده و توانایی او توقع ما را بالا برده است.
جعفر رضایی هستم شاغل در صدا و سیما و پدر محمدحسین. کنار آمدن با این مشکل سخت بود و از نظر من امتحان الهی است که هر روز تکرار میشود و در هر سنی از فرزند والدین باید خود را سریع با شرایط تطبیق دهد تا در ادامه راه با مشکل مواجه نشود. در حوزه آموزش و حمایت از این خانوادهها همچون همراه بودن مادر با فرزند و ... کارهایی صورت گرفته است که جای تشکر دارد، اما برای این کودکان کارهای بیشتری در حوزه آموزش در بخشهای مختلف میتوان انجام داد و نباید مورد غفلت قرار گیرد.
لازم است آموزش و پرورش برای تدریس معلمان و مواجهه دانشآموزان با نیازهای خاص بخشنامههای شفافتری داشته باشد، چه بسا ممکن هم این بخشنامه باید وجود داشته باشد و ما اطلاع کافی نداریم. پس از ثبتنام محمدحسین در مدرسه من و همسرم خیلی وقت گذاشتیم و باید از معلم فرصت میگرفتیم تا با توانمندی پسرم آشنا شوند، اگر این امور سیستمی و بخشنامهای باشد فشار را از خانواده برمیدارند و قرار نیست هرسال این چرخه برای معلم جدید و در متوسطه با معلمهای متعدد تکرار شود.
خوشبختانه مادر محمدحسین حافظ قرآن است و تمام مسئولیت حفظ با همسرم است و من نیز در جبهه تشویق مادی و معنوی از هیچ تلاشی کوتاهی نمیکنم. از زمانیکه فرزند دومم متولد شده است وظیفه نگهداری و سرگرم کردن او با من است تا ایشان و محمدحسین راحتتر برنامههای خود را پیش برند.
متأسفانه در سطح جامعه به فعالیت قرآنی بهعنوان فعالیتی فوق برنامه نگاه میکند، اصولاً دانشآموزان در کنار تحصیل اگر خودش علاقهمند باشد در حوزه قرآن وارد میشود، برگزار کردن کلاس آموزشی ویژه قرآنآموز با هر نوع توانایی و استعداد باعث میشود تا از نگاه فوقبرنامهای به این مصحف شریف فاصله گرفته و زمینه رشد نوجوانان و کودکان در حوزه قرآن فراهم شود. برای افراد با محدودیتهای خاص همچون نابینایان و ناشنوایان امکاناتی حداقلی وجود دارد، اما برای کودکان با کمتوانیهای ذهنی هیچ کلاسی وجود ندارد و احساس براین است که توجهات کمتر است.
اگر فردی بدون یک دست شنا کند برای همه مردم اقدامی خارقالعاده و جذاب است، اما در حوزه قرآن فرد یا مسئولی توجه نمیکند کودکی با وجود کمتوانی ذهنی با وجود محدودیتها و سختیها حافظ قرآن است و کاری را انجام داده است که همه افراد سالم توانایی انجام آن را ندارند. کرامت و معجزه قرآن است که بر هر ذهنی مینشیند و تکلیف ما بر این است تا استعدادها را شکوفا کنیم و لازم است نگاه مسئولان به محمدحسینها نیز باشد و یا مؤسسهای خاص حمایت شود تا چنین کودکانی بتوانند از آن متنعم شوند، نباید اجازه داد تا کودکان کمتوان ذهنی از آموختن قرآن محروم شوند.
سزاوار نیست هیچ کودکی از آموزش قرآن بازبماند، تک تک ما در هر حوزهای که کار میکنیم در قبال قرآن و اشاعه فرهنگ آن مکلف هستیم و قطعاً روزی مورد بازخواست در پیشگاه عدل الهی قرار خواهیم گرفت. محمدحسین رضایی، فرشتهای دوستداشتنی است که با تلاش پدر و مادر توانست از سد داون بگذرد و ثابت کند در برابر قرآن همه تسلیماند حتی سندروم داون. حال روی سخنم با مسئولان دستگاههای قرآنی و غیرقرآنی است، بیایید صادقانه فقط به خودمان جواب دهیم، آیا به تکلیف قرآنی خود عمل کردهایم؟ آیا کودکان کمتوان ذهنی را دیدهایم؟ یا نه فقط محافل، کلاسها و آموزشهای قرآن را برای کودکان با استعدادهای درخشان برگزار کرده و به خود افتخار کردیم، البته که آن نیز لازم است. به نظر میرسد محمدحسین، نمونهای عینی است که ثابت کرد، اگر خانوادهها مطالبهگر باشند و مسئولان دغدغهمند میتوان یکی از مؤسسات را ویژه کودکان و نوجوانان با محدودیت خاص حمایت کرد تا این کودکان از چرخه آموزش قرآن بازنمانند.
برای مشاهده گزارش تصویری اینجا را کلیک کنید.
برای مشاهده کلیپ تلاوت اینجا را کلیک کنید.
انتهای پیام