فاطمه، معروف به امالبنين، فرزند حِزام بن خالد از قبیله بنیکلاب و ثمامه دختر سهل بنعامر بن مالک است. اجداد و نیاکان ایشان همه از دلاوران عرب در عصر جاهلیت بودند و حماسههای جاودانی نیز خلق کردند تا بدین جا که شجاعت و سخاوت آنان شهره عام و خاص بود. در وصف آنان همين بس كه جناب عقيل بن ابوطالب گفتهاند: «در میان قوم عرب نمیتوان کسی را یافت که از پدران و نیاکان امالبنین شجاعتر و دلاورتر باشد». گروهی از مورخان برآنند كه علی(ع) با امالبنین بعد از شهادت حضرت زهرا(س) ازدواج کرده است و دستهای دیگر میگویند كه این امر بعد از ازدواج حضرتش با امامه بوده است، اما در هرحال، مسلم است این ازدواج بعد از شهادت صدیقه كبری(س) صورت گرفته است. ثمره ازدواج ایشان با حضرت علی(ع) چهار فرزند پسر به نامهای عباس(ع)، جعفر، عبدالله و عثمان بود و به همین دلیل او را امالبنین (مادر پسران) نام نهادند.
در تاریخ آمده است: زمانی که حضرت علی(ع) برای خواستگاری حضرت امالبنین(س) رفتند و پدرش خبر خواستگاری امام را به دخترش داد، حضرت امالبنین(س) گفت خوابی دیدهام که به آسمان پرستاره و ماه نگاه میکردم یک دفعه دیدم ماه روی دامنم افتاد و بعد سه ستاره پرنور دیگری. من از خواب بیدار شدم وبعد یک صدایی شنیدم که گفت: بشارت باد بر تو به ماه و سه ستاره درخشان و پدرآنها که از خورشید برتر است. مادر حضرت امالبنین(س) که یک زن عاقلهای بود صورت دخترش را بوسید و گفت خواستگار تو حضرت امیرالمومنین(ع) است. سه ستاره و ماه که خواب دیدهای یعنی چهار فرزند خواهی داشت و یکی از آنها مثل ماه است و آن صدایی هم که شنیدی که پدر اینها از خورشید برتر است حضرت علی (ع) است.
عشق و ارادت حضرت امالبنین(س) بین خاندان خود زبانزد بود و همواره برای هرکاری سیره و مکتب پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) را الگو قرار میداد. این بانوی کمنظیر پس از ازدواج مرید اهلبیت (ع) شد و در محضر ولی امر خویش مولا علی(ع) ادب را در عالیترین سطح رعایت میکرد. او که خود را کنیز حضرت زهرا(س) و فرزندان ایشان میدانست این ادب را به معنای واقعی به فرزندان خود آموزش داد. ادب ایشان تاحدی است که فرزندان و خاندان حضرت فاطمه(س) را به فرزندان خود سپرد و فداکاری در راه ولایت و امام حسین(ع) را به آنان گوشزد کرد. از این رو میتوان از این حضرت به عنوان آموزگار ادب، وفاداری، شجاعت و غیرت نام برد و چه زیبا حضرت عباس(ع) در روز عاشورا و در رکاب امام خود درس ادب را پس داد.
فداکاری، رشادت، ایثار، شجاعت و ادب حضرت عباس(ع) برگرفته شده از تربیت مادری همچون حضرت امالبنین(س) است. تاجاییکه برادرش را همواره مولا و آقا خطاب میکرد و با وجود اینکه برخی از کاروانیان مسیرهای دیگری جز کوفه را پیشنهاد دادند هیچگاه مسیری را پیشنهاد نداد و این امر نشان از مطیع محض ولایت بودن دارد.
پس از واقعه کربلا و به شهادت رسیدن یاران اباعبدالله(ع) و به اسارت رفتن خاندان آن حضرت اقامه عزای حسینی یکی از راههای سوگوار بود و حضرت امالبنین(س) در برپایی مراسم عزای عمومی بدون ذرهای از حاکمیت وقت در کنار حضرت زینب(س) پیشتاز بود و به هر بهانهای محفلی برای زنده نگاه داشتن واقعه کربلا برپا میکرد. از آن پس ندای مظلومیت کربلاییان در زمین و آسمان پیچید و برای همیشه جاودانه شد.
حضرت امالبنین(س) در سال 70 هجری چشم از جهان فرو بست و زندگی خود را به عنوان الگویی برای بانوان جامعه اسلامی به یادگار گذارد. وفات این بانوی گرانقدر اسلام گمشدهای در جمع روزهای دینی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی احیا و مورد توجه عاشقان اهلبیت(ع) قرار گرفت و در سالهای اخیر از وفات آن حضرت تا ولادت حرت زهرا(س) را هفته تکریم از مقام شامخ مادران شهدا نام نهادند و چه زیبا انتخابی است. چراکه مادران شهدا صبر در تمام لحظات شنیدن خبر شهادت فرزندشان را به حضرت زینب(س) اقتدا کرده و ادب و معرفت را از حضرت امالبنین(س) آموختند و اینچنین ایران اسلامی پس از دوران دفاع مقدس و پشت سر گذاردن این بحران سخت جانی دوباره گرفت و توانست در برابر تمام ناملایماتی که از سوی دشمنان طراحی و اجرا میشد نه تنها بایستد، بلکه به کشوری بازدارنده تبدیل کند.
شجاعت و ولایتپذیر بودن یکی از شاخصههای مهم رفتاری حضرت امالبنین(س) است. او بانویی دلاور بود و از این امتیاز اعراب برای حضور در بقیع و مرثیهسرایی اهلبیت(ع) به ویژه شهدای کربلا و امام حسین(ع) استفاده میکرد. نمونه این رفتار را در مادران شهدای دفاع مقدس، شهدای هستهای، مدافع وطن و مدافعان حرم شاهدیم. مادر در همه حال مادر است و نمیتواند نبود فرزند خود را بپذیرد، اما وقتی این فقدان برای زنده نگاه داشتن اسلام، قرآن و سیره و مکتب اهلبیت(ع) باشد، مادران باصلابت و شجاعت مثال نزدنی میایستند و خود را پیرو مکتب حضرت زینب(س) و حضرت امالبنین(س) معرفی میکنند. این امر حامل پیامی به دشمنان قسم خورده است که پشت آنان را به لرزه میآورد.
امروز پس از گذشت قرنها که از وفات این بانو میگذرد روز رحلتش را به پاس ادب ایشان به ساحت مقدس حضرت زهرا(س) و فرزندان او و تربیت بزرگمردی که امام حسین(ع) ایشان را تکیهگاه خود میدانستند ارج مینهیم، اما تنها بزرگداشت یک روزه کافی نیست، امروز به تربیت بانوانی با سیره، مکتبی و ادب ایشان و دیگر بانوان جهان اسلام نیاز داریم و برای اشعه این فرهنگ و شاخصهها باید فکری کرد. متأسفانه دانشآموز و دانشجوی ما این بانو را فقط به واسطه مادر حضرت عباس(ع) بودن میشناسند و وقتی از مؤلفههای رفتاری سؤال میکنیم اطلاع دقیقی ندارند و این امر نشان از کمتوجهی به شخصیت ایشان دارد.
حضور مداوم مادان شهدا در مدارس و دانشگاه به انگیزههای مختلف و یادکردن از حضرت امالبنین(س) و دیگر بانوان تأثیرگذار جهان اسلام به آشنایی نوجوانان و جوانان با وی کمک میکند. برگزاری مسابقات، تحقیقات متناسب با سن و موقعیت تحصیلی نیز میتواند بخشی از کاستیها را جبران کند. البته که صداوسیما نیز باید به این مسئله در قالبهای مختلف بپردازد. به نظر میرسد ساخت فیلمی با محوریت ایشان خالی است و فیلمنامهنویسان میتوانند زندگینامه ایشان را به معرض نمایش بگذارند.
یادداشت از مریم روشن، سردبیر ایکنا مرکزی
انتهای پیام