دلدادگان حسین(ع) فرصت عاشقی باقیست
کد خبر: 4086188
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۳
گزارش ایکنا از جاماندگان اربعین

دلدادگان حسین(ع) فرصت عاشقی باقیست

اربعینی دیگر به پایان رسید و هریک از دلدادگان حسین(ع) آمدند تا ثابت کنند مکتب حسینی برای همیشه تاریخ زنده و جاری و فرصت عاشقی باقی است.

پیاده روی اربعیننوحه‌های ماه محرم را یکی پس از دیگری زیرلب زمزمه کرده و در خلوت خود با امام حسین(ع) سخن گفتیم تا اینکه عشق و دلدادگی ما را به اربعین رساند. اربعین بوی حزن می‌دهد و غربت. بوی محرم که می‌آید دلدادگان حسینی خود را برای اربعینی دیگر آماده کرده و از همان روزهای اول دنبال پیاده‌روی هستند. وای از روزی که زائری نتواند در این مراسم معنوی و منحصربه‌فرد شرکت کنند. دلدادگان حسینی چند سالی است که طرحی را تحت عنوان «جاماندگان اربعین» به صورت خودجوش اجرا کردند که به صورت گسترده در سطح کشور برگزار می‌شود. شنبه، 26 شهریور، مقارن با 20 صفر مردم اراک مانند سایر نقاط کشور ره عشق پیمودند و طرح نو ترسیم کردند. ایکنای استان مرکزی، گفت‌وگویی با شیفتگان حسینی که مسیر میدان فراهان تا امامزاده محمد عابد(ع) را پیمودند داشته است که تقدیم مخاطبان می‌شود.

التهاب و شور مردم در دقایق ابتدایی حضور قابل وصف نیست، نمی‌دانم در پس ذهن هریک از جاماندگان چه می‌گذشت که آنان را مشتاقانه در وادی عشق کشاند. ردپای کدام حس را دیده یا نجوای کدام عاشقی را شنیده‌اند که برای حضور سر از پای نشناختند. نمی‌دانم حضور مادر پیر با فرزند روی ویلچر در مراسم پیاده‌روری چه معنایی جز دلدادگی و شیفتگی می‌تواند داشته باشد؟ آری! نیک می‌دانیم هیچ انگیزه‌ای جز حسین(ع) نمی‌توانست باعث شود تا مادری که خود به سختی راه می‌رود کیلومترها ویلچر را هدایت کند. برای انجام گفت‌و‌گویی ساده و صمیمی کنار خانم اشرف‌السادات حسینی قرار گرفتم و از انگیزه‌اش در راهپیمایی پرسیدم که گفت: حسین(ع) عشق است عشق. برای امام عزیزم هیچ حرفی نمی‌توانم بگویم، اما اینقدر دوستش دارم و عاشقش هستم که با پسرم در این مراسم شرکت کنم.

حسینی ادامه داد: بسیار علاقه‌مند بودم که در پیاده‌روی اربعین عراق شرکت کنم، اما به دلایلی نتوانستم و این پیاده‌روی فرصتی مغتنم است که بتوانم خودم را از دلتنگی‌های روزگار خالی کنم. من که چیزی ندارم، اما همانی هم که دارم فدای حسین(ع). برگزاری این راهپیمایی خدمتی عظیم به اربعین است و می‌تواند ما را اندکی آرام کند.

عشق به سیدالهشدا(ع)

گوشه به گوشه این پیاده‌روی خالق صحنه‌های بی‌نظیری است، تقریباً از هیچ‌کدام نمی‌شد گذشت، ای کاش فرصتی بود تا می‌توانستم پای صحبت تک تک آنان بنشینم و وصف عشق آنان را منتشر کنم. در بین این هیاهوی عظیم انسانی پدر و مادری به همراه فرزند نوزادشان را دیدم با وجود گریه کودک که مادر سعی در آرام کردنش را داشت به راه ادامه می‌دانند و این امر معنایی جز همه چیز فدای حسین(ع) ندارد. با خانم فراهانی و آقای سهرابی صحبت کردم که علیرضا سهرابی گفت: حسین یعنی دنیام و دنیام یعنی حسین(ع). عشق به سیدالهشدا(ع) فطری است و به نظر هیچ انسانی را نمی‌توان یافت که به این امام معصوم عشق نورزد. هریک از انسان‌ها در دوران سختی زندگی برای رفع آن به کسی یا چیزی متوسل می‌شویم، خوشبختانه ما مسلمانان داشته‌هایی داریم که هر زمان بخواهیم می‌توانیم با آنان درد و دل کنیم و این امر از امتیازات مسلمان بودن است.

از آقای سهرابی در مورد شغل و انگیزه حضورش پرسیدم که گفت: من و پدرم در بازار اراک فرش‌فروشی داریم و تمام رزق خود را از ائمه اطهار(ع) به ویژه ابادعبدالله(ع) طلب می‌کنیم و با عنایت خداوند متعال توانستیم موفق باشیم. اربعین نماد قدرت، اتحاد و عظمت مسلمانان است و راهپیمایی اربعین چندسالی است که بین مسلمانان شیعه و سنی و حتی سایر ادیان از کشورهای امریکایی و اروپایی رواج پیدا کرده است و این حلقه نشان از نورانیت مکتب حسینی دارد. چندسالی توفیق حضور در مراسم اربعین عراق و خدمت در موکب‌های ایران در این کشور را داشته‌ام و امسال این توفیق حاصل نشد، عشق به امام حسین(ع) جا و مکان نمی‌شناسد، هرجه که باشیم می‌توان در مسیر ائمه(ع) قدم برداشت و نرفتن به عراق نباید بهانه‌ای برای خانه‌نشینی باشد؛ چراکه فرصت حضور در شبیه‌سازی این مراسم در ایران حتی روستاها نیز فراهم شده است، قطعاً این مسیرها برکاتی در زندگی دارد که برای همه ما مشهودست.

خانم فراهانی در حالیکه فرزند خود ا آرام می‌کرد، گفت: همه ما زیارت عاشورا می خوانیم و می‌گوییم «بابی انت و امی». وقتی چنین ادعایی داریم، امروز وقت ثابت کردن است، با وجود اینکه فرزندم یک ماهه است، اما این موضوع باعث نشد که در این مسیر حضور نداشته باشم، آمدم تا حسین کوچکم از همین سن در مسیر اباعبدالله(ع) قدم بردارد. تربیت باید از همین سنین آغاز شود و مادران در این زمینه تکلیفی سنگین بردوش دارند.

صبای 8 ساله با پرچم کوچکی در دست از دیگر راهپیمایان این مسیرست، چادر سیاهش نظرم را جلب کرد، پیش رفتم و با او صحبت کردم که گفت: ما از تهران آمده‌ایم و خیلی دوست داشتم در پیاده‌روی شرکت کنم، از پدر و مادرم خواستم مرا بیاورند که قبول کردند. امام حسین(ع) را خیلی دوست دارم و به خاطر ایشان و حضرت رقیه(س) چادر می‌پوشم. مادرم همیشه می‌گوید ما انسان‌ها برای رسیدن به خدا باید از او اطاعت کنیم و من با تمام وجود دوست دارم خدا از من راضی باشد.

برای مسیر حسین(ع) باید جان داد

کمی جلوتر که رفتم آقایی را دیدم که به سبک عراقی‌ها سینی بر سر از دلدادگان اربعینی پذیرایی می‌کرد. نامش حمید میری بود که در مود انگیزه‌اش از این کار گفت: جانم فدای حسین(ع) نشستن روی زمین و پذیرایی از مهمان ارباب کار سختی نیست، زائران روی سر ما جای دارند و برای این مسیر باید جان داد.

میری ادامه داد: بسیار خوشحالم فرصت خدمت به زائران برایم فراهم شده است، پیاده‌روی ویژه دلدادگان حسینی سال‌هاست که در اراک و سایر نقاط شهری و روستایی انجام می‌شود و خوشبختانه توانسته جای خود را بین مردم پیدا کند. اینجا همه می‌آیند همانطور که در پیاده‌روری کربلا همه می‌روند. اینجا هریک از مردم به هرگونه که بتواند خدمت می‌کند. تا ما و بچه‌های ما هستند امام حسین(ع) برای همیشه باقی خواهد ماند. امسال توفیق خدمت و پیاده‌روی اربعین را نداشتم؛ از این رو پذیرایی از زائران را بر خود واجب دانشتم.

کمی آن طرف‌تر چند سرباز را دیدم که کفش‌های راهپیمایان را با چنان عشقی واکس می‌زدند و از برق نگاه و لبخند حاکی از رضایشان نمی‌شد گذشت. خواستم که صحبت کنم گفتند اسامی ما را ننویسید و من نیز قبول کردم. یکی از آنان گفت، چند سال قبل برای مراسم اربعین به عراق سفر کردم و حس و حالش غیرقابل توصیف بود. آن زمان سنم کم بود، اما با همان سن کم توانستم توشه‌ای برای زندگی داشته باشم. امسال توفیق خدمت در لباس سربازی را داشتم و چون نمی‌توانستیم به زیارت برویم با دوستانم تصمیم گرفتم به اینجا آمده و کفش زائران را واکس بزنیم.

وی ادامه داد: اما سربازان امام زمان(عج) و رهبر معظم انقلاب هستیم و برای ایشان جانمان را هم می‌دهیم. از خداوند متعال می خواهم که جوانان را در پناه خودش نگه داشته و از هرگونه زشتی دور نگه دارد. سربازان از هر فرصتی برای خدمت‌رسانی به هم‌وطنانشان استفاده می‌کنند، درست است که زیارت سیدالشهدا(ع) سعادت بسیار بزرگی است، اما عشق زمان و مکان نمی‌شناسد، وقتی که بگویی «السلام علیک یا اباعبدالله(ع)» گویی همه درهای بهشت به رویت باز شده و می‌توانی راحت با مولای خود درد و دل کنی.

اربعینی دیگر به پایان رسید، اما فرصت خدمت، فرصت دلدادگی به پایان نرسیده و تا برگی از تاریخ اربعین تا قیامت برپاست، اربعین نیز برپاست. در واقع اربعین دفتر و تاریخی است که تاریخ انقضا ندارد، این روز درس بزرگی است که ما بتوانیم از فرصتش برای خدمت به خلق استفاده کنیم، امید است این فرصت طلایی را فقط به محدود به یک روز یا ایام خاص نکنیم، همان‌طور که زندگی جاری است، اربعین نیز جاری است و با جوشش خود هرساله تعداد زیادی از مردم جهان را به سمت خود می‌کشاند.

انتهای پیام
captcha