به گزارش ایکنا از استان مرکزی، امیر محمدعلی اعظمی، خلبان، جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس، امروز، 16 بهمن، در آیین تجلیل از پیشکسوتان نیروی هوایی که در مرکز آموزشی پدافند هوایی حضرت علیاکبر(ع) اراک برگزار شد، به ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب و حلاوت آن روزها در وجود مردم اشاره کرد و افزود: هنوز مردم در شیرینی پیروزی غوطهور بودند که رژیم بعث عراق نبردی نابرابر را به نظام تحمیل کرد. مردم در سردرگمیهای ایجاد شده نگاه خود را به جماران و حضرت امام(ره) دوختند و ایشان فرمودند: «جنگی بر ایران تحمیل شده و ناگزیر به نبردیم». در این روزها جوانان لبیکگویان به جبهه شتافته و در برابر دشمن تا بندندان مسلح ایستادند.
وی با بیان اینکه رژیم بعث عراق دشمنی معمولی نبود و از سوی جوامع غربی، شرقی و امریکایی حمایت تجهیزاتی و تسلیحاتی میشد، ادامه داد: جوانان این مرز و بوم در برابر ابرقدرتهای آن زمان ایستاده و آنان را زمینگیر کردند. در ابتدای جنگ جوانان با دوستان، اعضای خانواده و بستگان به جبهه رفته بودند، اما پایان جنگ هرچه گشتند یکدیگر را پیدا نکردند؛ چراکه شدت جنگ به حدی بود که نمیتوانستند مراقب دیگری باشد و نگاه جستوجوگرایانه آنان به سمت میادین نبرد ماند.
اعظمی با بیان اینکه جوانان میهن برای مقابله با دشمن خیزبلند برداشته و اجازه ندادند وجبی از خاک کشور به دست بیگانگان بیفتد، در تشریح چگونگی اسارت خود اینگونه گفت: در 17 اردیبهشت سال 61 در پایگاه چهارم شکاری ساعت تقریبا 11:30 دقیقه دو پرنده آهنین بال با انبوهی از بمب از زمین برخاستند و پس از 20 دقیقه مواضع دشمن را هدف گرفته و بمباران کردند، در راه بازگشت بال یکی از هواپیماها آسیب دید و خلبان آن در مواضع دشمن فرود آمد و اسارات از همان لحظه آغاز شد.
وی با بیان اینکه اسارت تداعیکننده شرایط سخت و شکننده است، اضافه کرد: واژه اسارت لرزه به تن سایران میاندازد و تا اسارت را با چشم خود نبینیم سختی آن را درک نخواهیم کرد. شدت سختی اسارت را مؤلفههایی همچون وضعیت دشمن در شرایط شکست، ضعف یا پیروزی معین میکند. از زمان اسارت تا اعزام به مقرر برای تصمیمگیری یکی از سختترین مراحل اسارت است، اما این شرایط تحت شرایط خاصی استثنا میشوند که بنده با توجه به شرایط رزمندگان در آن سال شانس اسارت داشتم. در قاموس ارتشیها وجود ندارد که ستوان اسیر را پیش فرماندهان لشگر هجومبرنده ببرند. پس از اسارت مرا به نزد فرمانده لشگر سپاه سوم عراق و دو فرمانده دیگر بردند و آنان در مقابل بنده که ستوان بودم برخاسته و در کنارشان برایم صندلی گذاشتند. شاید برای برخیها این رفتارها نشان از گرفتن اطلاعات داشته باشد، اما واقع امر اینطور نیست؛ چراکه اطلاعات من به درد آنان نمیخورد و آنان اطلاعات مربوط به خود را از جای دیگر تهیه میکردند. این ملاقات حکایت از قدرت رزمندگان اسلام دارد که در سال 61 غرشکنان روی سر آنان خراب میشود و در آن ملاقات رنگ مرگ در چهره فرماندهان مشاهده میشد.
امیر اعظمی با بیان اینکه شرایط اسارت برای اسرا متفاوت است و حتی تمام خلبانان این شانس را نداشتند، ضرورت مطالعه کتاب خاطرات آزادگان را خواسار شد و افزود: جوانان و نوجوانان دو کتاب «پایی که جا ماند» و «سرباز کوچک امام» را حتما مطالعه کنند تا بدانند رژیم بعث عراق با اسرا چه کردند. نحوه اطلاعگیری از فرماندهان و خلبانان با اسرای بسیجی و سپاهی فرق میکرد، آنان از بسیجیان فقط میخواستند که به امام راحل ناسزا بگویند، اما مردان مرد بسیجی بسیار شکنجه دیده و تا مرز شهادت پیش رفتند، اما لب از لب برای حرفی خوشایند دشمن بازنکردند.
وی با طرح این پرسش که چه کنیم اسیر نشویم، ادامه داد: برای پرهیز از اسارت باید به قدری قوی باشیم که کسی جرئت نبرد با ما را نداشته باشد، اما اگر جنگ شد قطعاً اسارت در کنار آن هست و جزو لاینفک جنگ است. در طول تاریخ برای اسارت و جنگ 659 ماده قانون بینالمللی که از تمامی کشورها برای اجرای آن امضا گرفته شده است که از این تعداد 143 ماده مربوط به اسارت است.
اعظمی اضافه کرد: افسران نظامی باید به قوانین و مقررات اسارت و جنگ آشنا باشند تا در صورت لزوم بدانند با آنان چگونه رفتار شده و خود چگونه باید با اسرا رفتار کنند. حتی مردم به ویژه ساکنان مرزنشین باید این قوانین آشنا باشند. قانون وظیفه اسرا و فردی که از جبهه مقابل اسیر دارد را مشخص کرده است. قوانین از سوی کشورهایی غربی و امریکایی نوشته شده است اما خودشان خود ذرهای به آن پایبند نیستند و وحشیانهترین رفتارها را با اسرا دارند. بنده در کتاب «الفبای اسارت» به تمام قوانین اشاره کردهام که میتواند به آییننامه آموزشی تبدیل و در دانشگاههای مربوطه به عنوان واحد درسی تدریس شود.
انتهای پیام