آنجا که هوای یکدیگر را بی‌منت داشتیم
کد خبر: 4173407
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۲ - ۰۶:۴۹
ایکنا گزارش می‌دهد

آنجا که هوای یکدیگر را بی‌منت داشتیم

دفاع مقدس شناسنامه ایران اسلامی و نشانی از مجاهدت زنان و مردان غیرتمند این مرز و بوم است. مجاهدت زنان در کنار مردان قابل توجه بوده و ضروری است به ابعاد حضور این قشر از جامعه در هشت سال رشادت و ازخودگذشتگی بیشتر پرداخته شود، آنجا که هوای یکدیگر را بی‌منت داشتیم.

اشرف جواهری، مشاور نماینده ولی فقیه در امور زنان و خانواده

روزها پس از یکدیگر از 31 شهریور سال 59 گذشت و جنگ به اوج خود رسید. ایرانی که دشمنان در معادلات خود سه روزه و یک هفته قصد تصاحبش را داشتند، هشت سال با تقدیم بیش از 500 هزار شهید و مجروح در مقابل دشمن تا بن‌ دندان مسلح مقاومت کرد. آن روزها همه آمده بودند و فقیر، غنی، بازاری، کارمند، معلم و ... در یک مسیر قرار داشتند. در این هشت سال دفاع مقدس هیچ‌کس کاری را برای کسب مقام و رتبه انجام نداد و خلوص نیات شاید در این مدت تکرارناشدنی باشد. آنجا که هوای یکدیگر را بی‌منت داشتیم.

رزمندگان از بسیجی نوجوان 13 ساله گرفته تا سالمندان و پیرمردان هشت سال عاشقانه، شجاعانه، مردانه و غیرتمندانه جنگیدند و اجازه ایران را که نه حتی اجازه تصاحب یک وجب از خاک ایران را ندادند. در کنار رشادت مردان از غیرت بانوان نباید غافل شد. آنانی که در قامت پرستار و پزشک در جبهه و آنانی که در پشت جبهه مشغول خدمت‌رسانی بودند. همانانی که لباس رزمندگان را شسته و از آنجایی که نمی‌دانستند این لباس‌ها آغشته به مواد شیمیایی است خود شیمیایی شدند.

در همین رابطه ایکنای استان مرکزی، با اشرف جواهری، یکی از فعالان فرهنگی و مشاور امور بانوان و خانواده دفتر نماینده ولی‌فقیه در استان گفت‌و‌گویی انجام داده است که در ادامه تقدیم مخاطبان می‌شود.

ایکنا ـ از نقش بانوان در دوران دفاع مقدس برایمان بگویید.

در طول قرون گذشته از مشارکت بانوان در حادثه گریبایدوف، جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، کشف حجاب، قیام ٣٠ تیر ١٣٣١ نیز نباید غافل شد، اما نقش بانوان از دهه 40 به بعد رنگی دیگر به خود گرفت و به دلیل خودباوری که امام(ره) بین آنان ایجاد کرده بود توانستند در پیروزی انقلاب نقشی اثرگذار داشته باشند. ایشان در سخنانی فرمودند: «زنان باید در سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی خود حضور داشته باشند».


بیشتر بخوانید: 


مدت زمان زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که جنگی نابرابر از سوی دشمن برما تحمیل شد. در این بازه زمانی جدای از خسارات وارده به کشور، شاهد تحقق جلوه‌های ناب ایثار، مقاومت و ازخودگذشتگی مردان و زنان غیرتمند بودیم. در این مدت یکی از باشکوه‌ترین جلوه‌های حضور زن ایرانی در دوران دفاع مقدس حضور خودجوش در جبهه و پشت جبهه بود. بانوان از کوچک و بزرگ در مساجد، مدارس و حسینیه‌ها در حال مهیا کردن لوازم لازم برای رزمندگان بودند و ماورای توانایی‌هایشان در این مسیر خدمت کردند.

 ایکنا ـ اگر خاطره‌ای از حضور بانوان در جبهه و پشت خط دارید بیان کنید.

از صدر اسلام تاکنون زنان از تأثیرگذاری خاص و ویژه‌ای در رویدادهای مهم برخوردارند و از اهم این اتفاقات می‌توان به فعالیت‌های سیاسی حضرت زهرا(س)، خطبه‌خوانی حضرت زینب(س) در دربار یزید و ... اشاره کرد. زنان قهرمان ایران در طول هشت سال مبارزه درس ایثار از بزرگ بانوان صدر اسلام آموختند و در این راستا از هیچ فداکاری دریغ نکردند و به تعبیر امام(ره) چه افتخاری بالاتر از اینکه زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق و پس از آن سرکوبی ابر قدرت‌ها و وابستگان آنان در صف اول ایستادگی و مقاومتی از خود نشان دادند که در هیچ عصری چنین مقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده است.

صحبت از بانوانی برای حفظ اسلام، قرآن و آرمان‌های نظام از همه هستی خود گذشتند کاری بس دشوار است و زبان از توصیف آنها که گرانبهاترین دارایی که همان فرزندانشان است گذشتند، قاصر است، اما از صلابت و ایستادگی مادران و همسران شهدا و پس از آن جانبازان نباید غافل شد. نمونه‌ای بسیار کوچک از اقیانوس بزرگی به نام نقش زنان در دوران دفاع مقدس را در کتاب «پاسداران حریم عفاف» آورده‌ام که به چند مورد اشاره می‌کنم.

صبر و پایداری حاجیه خانم صفری، مادر شهیدان حبیب‌الله و محمد صفری که علاوه بر شهادت این فرزندان در حادثه‌ای داماد، دختر و سه فرزندشان را هم از دست دادند، غیرقابل توصیف است، اما این مادر شهید در همه حال ولایت‌مداری و دفاع از ارزش‌های انقلاب و امام را برای خود افتخار دانسته و با تمام توان ایستادگی کرد. همچنین صبوری خانم موسوی، مادر شهیدان سیدمجتبی و سیدمهدی موسوی و داماد شهیدش محمد ویسمه‌ای را باید قلم‌فرسایی کرد. پس از شهادت این سه رزمنده فخرالسادات و مرضیه فرزند ایشان همچنان پرچم یاحسین(ع) را بیش از گذشته بر فراز منزل برافراشته می دارند تا شعائر عزیزانشان برای همیشه تاریخ ماندگار بماند.

کتاب پاسداران حریم عفاف

مرحوم حاجیه خانم جهان‌پناه، مادر شهیدان والا مقام جهان‌پناه از دیگر اسوه‌های صبر و مقاومت است. برای نوشتن کتاب «پاسداران حریم عفاف» بارها خدمت ایشان رفته یا تماس گرفتم تا نقش ایشان را در دوران دفاع جویا شوم. ایشان با نگاهی عمیق و ژرف بیان کرد: «خانم جواهری چهار شهید دادن ارزش بیان کردن در برابر عظمت خداوند متعال را ندارد. مرا در پیشگاه خدا شرمنده نکنید».

ایکنا ـ آیا به نقش بانوان در سال‌های پس از جنگ به خوبی پرداخته شده است؟

بانوان در همه حال مظهر رشادت، غیرت و مجاهدت هستند و امام راحل نیز بانوان را انسان‌هایی مبارز، مجاهد، مقاوم، جنگ‌جو، حاکم بر سرنوشت خود و برمقدرات کشور، انسان کامل، برتر از مردان، انسان‌ساز، شجاع، دارای معنویت، مربی جامعه و ... می داند. امام(ره) آینده این نهضت را بدست بانوان متعهد و آگاه ایران سپرده و برای حفظ انقلاب اسلام و ایران از آنان استمداد می‌جوید؛ چراکه بانوان متعهد، متخصص، با ایمان و روشنفکر برای حفظ نظام تلاش کرده و برای پیشرفت به تمام ابعاد توجه دارند.

بانوان امروز فتنه را شناخته و به وسوسه و فتنه‌های شوم دشمنان اشراف کامل دارند. آنان با عقل پروده شده با علم ترفندهای دشمن را خنثی کرده و اجازه عرض اندام به دشمن را نخواهند داد. نقش بانوان در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... باید به منصه ظهور برسد و رسانه، فیلم و سریال‌ها بهتر از هر ابزار دیگری می‌تواند امتیازات و ویژگی‌ها بانوان را به تصویر کشد.

ایکنا ـ آیا از بانوان شهید استان خاطره‌ای دارید؟

بله خاطره که بسیار است. مرحوم خانم کبری ایل‌خاص، ایشان ابرزنی بود که در زمان دوران دفاع حداقل ۵٠ محل پشتیبانی را مدیریت می‌کرد. در اواخر عمرشان دچار بیماری قلبی شده بودند و مدت طولانی دنبالشان بودم تا خاطراتشان را بنویسم، اما به دلیل کسالت و مساعد نبودن شرایط جسمی از این کار خودداری کرد، تا اینکه یک شب که برف بسیار زیادی باریده بود خدمتشان رسیده و مطالب ایشان را که بسیار هم گسترده بود ثبت کردم. خانم ایل‌خاص بعد از بیان مطالب گفت: خداروشکر مطالبم را ثبت کردم، حالا آرام شدم و در همان شب نیز به رحمت خدا رفت.

همچنین در زمان جنگ به همراه بانوانی که پخت نان جبهه را برعهده داشتند از مناطق جنگی به جهت توزیع نان، آذوقه و فتیر بین رزمندگان بازدید کردیم. در همین سفر بانوان تصمیم گرفتند در حوضچه‌هایی که در اندیمشک برپا شده بود ملحفه و لباس رزمندگان را بشویند که در حین انجام این خدمت متوجه پایی در لابه لای ملحفه‌ها شدند. پس از مشاهده این اتفاق صدای ضجه و ناله بسیار به همراه نوحه‌سرایی بلند شد. به کمک بانوان، پا غسل، کفن و به خاک سپرده شد.

حوضچه شست و شوی لباس رزمندگان

ایکنا ـ از دوران دفاع مقدس خاطره‌ای بیان کنید.

همه می‌دانیم مفهوم دفاع با جنگ کاملاً متفاوت است و ایران اسلامی هیچ‌گاه به دنبال جنگ نبوده و فقط در برابر دشمنان از مواضع خود دفاع کرده است. دفاع مقدس سرشار از اتفاقات تلخ و شیرین است که از سوی رزمندگان رقم خورد. رزمندگان با آگاهی کامل در جبهه حاضر شده و با رشادت، شجاعت و غیرت اجازه ندادند وجبی از خاک ایران توسط دشمن تصاحب شود. ما در این دوران تجارب بسیاری کسب کردیم که توانست ما در برابر ابرقدرت‌ها بیمه کند. امروز ما دست به ساخت موشک ماهواره‌بر «نور 3» زدیم که اقتداری بسیار عظیم را برای نظام و مردم به ارمغان آورد و باعث شد بار دیگر پرچم نظام سرافزار و بالاتر از همیشه باشد.

دوران دفاع مقدس در تمام استان‌ها رنگ و بوی خاص خود را داشت و با وجود اینکه خدمات متنوع بود، اما رنگ یکدلی و اتحاد داشت. همه از عشق به وطن می‌گفتند و حفظ نظام. کسی دنبال پشت و مقام نبود و هرچه بود ایثار بود و از خودگذشتگی. استان مرکزی نیز مستثنی از این وقایع نبود. از گذشته بسیاری از بانوان شهید اراکی را شناخته و با آنان در ارتباط بودم. خانم مولود ریحانی، بانویی متدین و صبور بود که ما در دبیرستان شکرایی همکار بودیم. پس از اینکه بنده به مرکز تربیت معلم انتقال یافتم ایشان هم محل کارشان را تغییر دادند. خانم ریحانی دارای 2 دختر بود که سحر یکساله‌اش را روزها به منزل خواهر همسرش می‌برد تا به بچه‌های او بازی کند. اولین بمباران اراک در سال ۱۳۶۵ رخ داد و منزل خانم عذرالسادات کتابفروش در معرض دو بمب قرار گرفت تا جایی‌که خانه آنان در اعماق زمین فرو برد. در این حادثه خانم کتابفروش و فرزندانش آزاده، بهاره، مژگان، علی‌اصغر و مهمان یک‌ساله ایشان سحر به شهادت رسیدند.

آن روز، روز پرستار بود و قرار بر این بود من در دانشکده پرستاری سخنرانی کنم. خانم سیده عذرا کتابفروش به دفترم آمد و از روزگار بسیار گلایه داشت. همسرش در بیمارستان تهران بستری بود. چندین بار به من گفت خانم جواهری این بمب‌ها را باید ناز کشید و نوازش کرد تا به دنبال ما هم بیاید و من منتظر آن روزم که به شهادت برسم سپس خداحافظی کرد و رفت من هم به دانشکده پرستاری رفتم. خانم کتابفروش به آرزوی خود رسید.

در همان روز هنگام سخنرانی به همراه تریبون به وسط سالن پرتاب شدم. سریعا محل جلسه را ترک کردم و به محل کار خودم تربیت معلم رفتم شنیدم منزل دانشجو رضوان فلاح بمباران هوایی شده است به همراه راننده مرکز آقای عسگری به منزلشان رفتم اثری از منزلشان نبود، اما فقط صدای مرغ و خروس‌هایشان از اعماق زمین می‌آمد و قسمتی از یخچال آنان که در زمین فرو رفته بود نیز پیدا بود. مأموران در حال بیرون آوردن اجساد بودند هیچ‌کس از فامیل و آشنایانشان هم نبودند. در این حادثه بچه‌ها بودند و بلاتشبیه گودال قتلگاه. صحنه بسیار دردآوری بود تا شب در کنار تله‌ای از خاک بودیم قرار شد وقتی آرامش نصبی برقرار شد اعلام کنند برای شناسایی جنازه‌ها به غسالخانه بروند. فکر کردم که همراهی از فامیلشان باشد، اما هیچ‌کس همراهی نکرد.

روز عجیبی بود. من به همراه خانم سیاحی همکارم و آقای عسگری راننده تربیت معلم در کنار چند بچه بی‌تاب بودیم. گویا دیگران زودتر جنازه‌هایشان را شناسایی کرده بودند، اما خانواده شهید سیده عذرا کتابفروش همچنان تکه تکه شده در غسالخانه بودند در حالیکه ما بشدت گریه و زاری می‌کردیم و بچه‌ها رو در آغوش می‌گرفتیم آقای دکتر مصطفی اولیایی صدایم کرد و پرسید چرا آشفته‌اید؟ خودشان موضوع را متوجه شدند. چاره‌ای نداشتم باید محمد که شاید آن زمان 7 یا 8 سال بیشتر نداشت را با خود راهی غسالخانه می‌کردم و از پاره پاره لباس‌هایشان تا حدی حدس می‌زدیم که دست و پا و سر مربوط به کیست. لحظات بسیار سخت و سنگین می‌گذشت تمام اجزاء را جفت‌و‌جور کرده و به خاک سپردیم و بچه‌ها را به تربیت معلم بردم.

از طرف دیگر طفل‌های معصوم بدون لباس، پوشش مناسب و فاقد هر وسیله‌ای بودند. مدام در بلندگو اعلام می‌کردم که دانشجویان ریزنقش لباسهایشان را برای ایشان به سرپرستی تحویل دهند. بچه‌ها مدام به یاد صحنه‌های دردناک روز بمباران و صحنه خانواده‌شان می‌افتادند و از ترس خودشان را خیس کرده و بی‌طاقتی می‌کردند. این بچه‌ها مدتی در کنار ما بودند و من شب‌ها را کنارشان می‌ماندم. غروب‌ها نیز به همراه برادر محسن کریمی در شهر می‌گشتیم تا سرپناه مناسب برایشان بیابیم در همین اثنا بود که پدر بیمار هم برگشت و غمش صد چندان شد. در نهایت در شهرک صنعتی اراک منزلی یافتیم و عزیزان را در آنجا اتراق دادیم.

ایکنا ـ ناگفته‌های جنگ از نظر شما چه مواردی هستند؟

به نظر بنده درباره دفاع مقدس با وجود اینکه همه آثار و مطالبی که گفته شده هنوز حق مطلب ادا نشده است. البته منظور از ناگفته‌ها آن اسرار نظامی نیست که نباید گفته شود، اما ناگفته‌هایی از آن دوران هنوز هم وجود دارد که شایسته است در نوشته‌ها، در رمان‌ها و فیلم‌ها مورد توجه قرار گیرد. در بعد معنوی نیز بنده شاهد بودم همه مردم متفق‌القول این جنگ را جنگ بین ایمان و کفر دانسته و با ایمانی راسخ حضور پیدا می‌کردند. در صحنه‌های نبرد هرگاه بعد معنوی، ارتباط با خدا، اخلاص، بی‌توجهی به امکانات دنیوی و در یک کلمه توکل قوی‌تر بود، موفقیت، پیروزی و سلحشوری خودش را بیشتر نمایان می‌کرد و اگر احیاناً در بعضی مواقع ما به امکانات مادی، نیروی انسانی از لحاظ کمیت، طرح و عملیات خودمان تا حدودی اعتماد می‌کردیم با عدم موفقیت روبرو می‌شدیم.

در دوران دفاع مقدس عده‌ای در اقبال به روی آنها باز شد و بطور خاص خداوند آنها را دعوت کرد و آنها به ملاقات خدا رفتند. مگر نه اینکه همه باید این دنیا را ترک کنیم. مگر نه آن است که همه باید بمیریم؟ اما چه مرگی شیرین‌تر از شهادت. نقل قولی از شهید محمد جهان‌آراست که به فردی گفته بودند به قم که رسیدی سلام مرا به علما به ویژه آیت‌الله مشکینی برسانید و بگویید: «ما فرماندهان در جبهه‌ها خیلی که تلاش کنیم دو کار را می‌توانیم انجام دهیم. یکی شکم رزمندگان را سیر کرده و غذا به آنها برسانیم تا رمق جنگیدن را داشته باشند، دوم سلاح آنان را از مهمات پرکنیم تا امکان مبارزه داشته باشند، اما اینجا نه شکم پر می‌جنگد، نه سلاح پر. اینجا ایمان است که در برابر کفر می‌جنگد. اینجا باورها و اعتقادات است که می‌جنگد. اینجا اندیشه‌های معنوی و باورهای معنوی مبارزه می‌کنند و اعتقادات مذهبی است که در برابر دشمن استقامت می‌کند که هم از ما سیرتر است و هم امکاناتش از ما بیشتر و هیچ کمبودی در این زمینه وجود ندارد».

ایکنا ـ برای بزرگداشت بانوان شهید در استان چه اقداماتی صورت گرفته است؟

در سال‌هایی که غربت شهیدان زن را به سوگ نشسته بودیم، گروهی از مسئولان، زنان شهید را شهید حساب نمی‌کردند. بر آن شدیم تا برای اولین بار همایشی با عنوان «کجایند زنان بی‌ادعا» در استان برگزار کنیم. کار سخت بود و سنگ و کلوخ در راه بسیار، اما از روح معصومشان مدد گرفتیم و با همراهی سرکار خانم مریم طالبی همراه شدیم. برای گرفتن آمار شهدای زن به هر نهاد و مسئولی مراجعه کردیم، به در بسته خوردیم. تصمیم بر آن گرفتیم که در گلزار شهدا به جست‌و‌جوی قبور مطهرشان بپردازیم. برف و یخ قبرها را پوشانده و برودت و سرما بسیار بود. با صبوری و حوصله بسیار یخ‌ها را کنار زده و سنگ نوشته‌های شهدای زن را شناسایی کردیم. هیچ نظم، ترتیب و تناسبی در سنگ‌های قبورشان وجود نداشت. اسامی گاه با اسامی که احیانا در بنیاد شهید بود خیلی همخوانی نداشت. کار سخت بود، اما هرقدر پیش می‌رفتیم به برکت و عظمت آن بیشتر پی می‌بردیم و این کار را که آن زمان مسئولیت امور بانوان استان را برعهده داشتم قسمتی از رسالت خود می‌دانستم. تا جایی که حدودا ٨۶ شهید زن را شناسایی کردیم. در بعضی از موارد به سهل‌انگاری گذشتگان هم می‌اندیشیدیم. حتی تصویر شناسنامه‌ای یا اطلاعات حداقلی درمورد زنان شهید موجود نبود. مرد جنگ در جبهه است و آماده رزم. سلاح دارد و سنگر. خلاصه اینکه او در میدان جنگ است، اما از بانوان بزرگواری که در جهاد عظیم فرزندداری با عشق کودکانشان را در آغوش کشیده و به ناگاه با تیر و توپ غیب به شهادت می‌رسیدند، هیچ اثر و یادی نبود.

کتاب شمیم بهشت

ما اولین همایش بانوان شهید را برگزار و کتاب «شمیم بهشت» را نیز به چاپ رسانده بودیم، اما پس از گذشت زمانی متوجه شدم یکی از نهادها برای کسب اعتبار همایشی با عنوان اولین همایش زنان شهید استان برگزار کرده است و از کتاب ما با کپی‌برداری و جزوه‌ای چاپ و در اختیار حاضران قرار داده است.

ایکنا ـ با اتمام جنگ نقش بانوان در دفاع از ارزش‌ها چه تغییراتی کرد؟

بانوان، به ویژه مادران، خواهران، همسران و دختران شهدا، جانبازان و اسرا نقش بسزایی در ترویج ارزش‌ها و فرهنگ روزهای آتش و خون دارند. انتشار نامه‌‌های خانواده‌های رزمندگان در آن روزها، سخنرانی‌ها، مراسم یادبود و همگی در بزرگداشت یاد آن روزها اثرگذار است. گذشته از این، زنان در عرصه هنر و ادبیات نیز نقش‌آفرین بودند. به طور مثال اشعار مرحوم سپیده کاشانی در سرودن حماسه رزم‌آوران. از دیگر بانوان حماسه‌ساز می‌توان به بانو مجتهده امین در حمایت از امام (ره) و رهبری. طاهره صفارزاده، سیمین‌دخت وحیدی، مهری حسینی در سرودن حماسه‌ها اشاره کرد. همچنین مثنوی «کربلا در کربلا» سروده مهری حسینی که داستان زندگی سرلشکر شهید مهدی زین‌الدین را به تصویر می‌کشد از دیگر آثار بانوان است. با وجود بانوان حماسه‌ساز هیچ دری بسته نخواهد ماند و این فرهنگ آرمان شهری است که تا کسی با عشق وارد نشود، درکی از آن نخواهد داشت.

دفاع مقدس بهترین فرصت را برای حاکمیت ارزش‌های مطلوب و ارائه معیارهای مفصل جهت راهنمایی، هدایت، رفتار و کردار آحاد جامعه فراهم ساخت. با وجود نیروی قوی تکامل‌بخش ارزش‌هایی که تحمیلی و اجباری نبودند متولد و بالنده شدند تا زندگی فردی و اجتماعی را سامانی معنوی ببخشند. دفاع روح‌ها بدن‌های خفته را بیدار و به تن‌پروری‌ها و خوش‌گذرانی‌ها خاتمه می‌دهد. دفاع باعث شد تا دوست و دشمن را بشناسیم و مدعیان غیرت و آبرو را نشانمان داد. فتنه‌سازان در دفاع رسوا شده و از همه مهم‌تر آنکه زنان و مردان اعم از پیر و جوان و کودک را به آزمونی بزرگ فراخواند تا شور و شعور خویش را به نمایش بگذارند.

هر روز برای ملت ایران هفته و روز دفاع مقدس است و این ایام فقط به هفته‌ای خاص تعلق ندارد. شایسته است در این روزها از بانوانی همچون مرهون شهلا حبیبی، اولین معاون رئیس‌جمهور و رئیس دفتر زنان و خانواده یاد کنیم. این بانوی انقلابی با نگاهی عمیق و فکری بصیر در عنفوان جوانی عهده‌دار مسئولیت‌های بزرگ و سنگین شد. روزگاری در کردستان می‌جنگید و خیلی زود به دلیل لیاقت و شایستگی وارد عرصه تعلیم و تربیت شد و قدم در جاده پیشرفت و تعالی گذارد. با هر گردنه دشوار و سنگلاخی که مواجه ‌شد از آن عبور می‌کرد و خود را به هدف می‌رساند. این بانوی مبارز با جامع‌نگری و بصیرت، تعهد و پایمردی، آغازگر تحرک نوین در مسیر احقاق هرچه بیشتر بانوان بر مبنای آموزه‌های دینی و انقلابی و اصول قانون اساسی بود. کم نیستند زنان و مردانی که با جهان‌بینی عمیق، ایمان و باوری راسخ برای نجات خود و جامعه جهانی قیام کرده و با اقتدا به مولا و ولی خود بدون سستی پیش رفته و اثری جاودان را خلق کردند.

انتهای پیام
captcha