مجموعه اشعار «شب گریه‌های مولانا» منتشر شد
کد خبر: 1319009
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۰
کجاست مادرت امشب که نوحه‌خوان تو باشد؛

مجموعه اشعار «شب گریه‌های مولانا» منتشر شد

گروه ادب: «شب گریه‌های مولانا» مجموعه سی و یک شعر از علی سلیمانی است که سوره مهر آن را منتشر کرده است.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، «شب گریه‌های مولانا» مجموعه سی و یک شعر از علی سلیمانی است که سوره مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب جزء اولین کتاب‌ها از مجموعه کتاب‌های حلقه «اتفاق» است که قرار است سری‌های 10 تایی از شاعران جوان در این مجموعه چاپ شود.



ویژگی که در این مجموعه به چشم می‌خورد انتخاب اولین مصرع بیت اول اشعار به عنوان اسم شعر است که احساس واقعی را از مخاطب می‌گیرد و در کتابی که تورق می‌کنی متوجه می‌شوی اشعار به ترتیب ریاضی پشت هم قرار گرفته است، اما برخی را شاعر به مخاطبان اصلی شعر تقدیم کرده است.



علی سلیمانی، شاعر جوان برگزیده جشنواره‌های مختلف ادبی از جمله جشنواره شعر فجر، جشنواره جهانی صلح لبنان، جشنواره شعر جوان، شب‌های شهریور، جوان ایرانی و ... است.



«دریا کجاست چشمه آغوشت؟»، «عطر باران در شبت افتاد و چشمت ماه شد»، «آن‌گونه که سعدی بنویسد بنویسیم»، «بگو قریش ببالد به آیه‌های گواهت» «هر لاله‌ای که می‌شکفد خون بهای توست»، «خندیدی و بر شانه‌ات چرخید خورشید» و «ای که دارند نفس جنگ و دریا از تو» از جمله عناوین اشعار این مجموعه است.



«کجاست مادرت امشب که نوحه‌خوان تو باشد؟» نام هفدهمین شعر این مجموعه است که شاعر آن را به حضرت زینب(س) تقدیم کرده؛ ابیاتی از این شعر را در زیر می‌خوانیم؛



«کجاست مادرت امشب که نوحه‌خوان تو باشد؟

شب است و ماه نداری که هم‌زبان تو باشد

به دشت تیر فرستادی آخرین نفست را

که اولین تن افتاده نوجوان تو باشد

یگانه بانوی غربت، کدام مرثیه امشب

قرار بوده فرازی ز داستان تو باشد؟

ادامه‌ در و دیوار و دست بسته‌ مولاست

چهل سری که نشان برادران تو باشد

تو آفریده شدی تا به رسم مرثیه‌خوانی

هزار روضه‌ مکشوف در جهان تو باشد

تو ایستادی و فرمودی عشق راه غریبی‌ست

که هر چه غم برسد شرح امتحان تو باشد

شکوه صبر تو ایوب را به سجده کشیده

که هر چه کوه در این راه ناتوان تو باشد

چه عاشقانه‌ سرخی‌ست کاروان اسیران

سری که بر سر نی صاحب‌الزمان تو باشد

نشسته‌ای لب گودال‌، آفتاب ببینی

عجیب نیست که در خاک آسمان تو باشد

بخوان که خطبه‌ تو آفتاب آل رسول(ص) است

کنون صدای علی‌(ع) تیر در کمان تو باشد 

دو گل به دشت فرستاده‌، این نهایت عشق است

انیس گریه‌ زهراست، خطبه‌خوان دمشق است»



شعر دیگری از این مجموعه «ناگهان شاعری پریشان شد، گریه - گریه - رسید تا باران» که در ادامه آمده است:



«ناگهان شاعری پریشان شد‌، گریه - گریه - رسید تا باران

در خیالش دوباره می‌بارید‌، روی لب‌های خیمه‌ها، باران

در هیاهوی گرم و مبهم باد، نیزه در نیزه عشق رفت از یاد

یک سبد گل میان دشت افتاد‌، باد فریاد شد: بیا باران !

خط خون، لحظه‌های تنهایی، ابرها مانده در معمایی

اینکه طوفان بی‌قرار غروب، گریه‌های خداست یا باران‌؟

شب پایان و روز آغاز است، فصل پرواز و عشق و اعجاز است

دفتر انتخاب‌ها باز است، ابتدا عشق و انتها باران

شاعر افتاده در خیابانی‌، که دو سویش به کهکشان وصل است

السلام علیک یا خورشید‌، السلام علیک یا باران»

captcha