نگاهی به آموزههای دین اسلام، در خصوص موضوع تجارت و بارزگانی حاکی از این مطلب است که اسلام تجارت را ابزاری در جهت معنویت و کسب فضیلت به وسیله عدل و انصاف از سوی تاجر و گسترش سطح رفاه برای عموم اقشار جامعه قرار داده است. نیل به این هدف در اسلام منوط به آگاهی از دانش فقه در زمینه مسائل مربوط به تجارت است. شدت اهمیت موضوع به حدی است که امام صادق(ع) در این خصوص میفرمایند: «کسی که اراده تجارت کند، باید در دین خود تفقه بنماید تا به واسطه آن حلال و حرام را که برایش مقرر شده از هم تمیز دهد».
برقراری نظام توزیع عادلانه ثروت از اهداف تجارت در اسلام
در جامعه اسلامی کلیه روابط اجتماعی باید بر مبنای فضائل اخلاقی و در نظر گرفتن اعتقادات مذهبی استوار باشد؛ بدین ترتیب امور تجاری و اقتصادی هم در چارچوب اصول مذکور و مفاهیم عدالت خواهی مورد بحث قرار میگیرد. به منظور توزیع عادلانه ثروت و کمک به اشخاصی که قدرت فعالیت در عرصه کار و تولید و تجارت را ندارند، خداوند زکات را واجب دانسته که یکی از فواید آن توزیع عادلانه ثروت خواهد بود.
مقابله با گردش ثروت در دست عدهای خاص و لزوم توجه به توزیع عادلانه آن به حدی در اسلام مورد توجه قرار گرفته است که آن را برابر با عذابی دردناک قلمداد میکند. آیه شریفه 34 سوره مبارکه توبه در این مورد میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید بسیارى از راهبان اموال مردم را به ناروا میخورند و آنان را از راه خدا باز میدارند و کسانى که زر و سیم را گنجینه میکنند و آن را در راه خدا هزینه نمیکنند، ایشان را از عذابى دردناک خبر ده»(توبه/34).
معاملات نقد، نسیه، سلف
اما همانطور که مشخص است، مسئله تجارت و بازرگانی براساس آموزههای اسلام جدای از موضوع توجه به حق امت اسلامی، ارتباط مستقیم با معامله و عقود اسلامی دارد، از این رو شناخت انواع معامله و شرایط قائم بر آن از ضروریات ابتدائی ورود به عرصه تجارت و بازرگانی در اسلام است. اقسام معاملات در اسلام را میتوان در سه دسته معاملات نقدی، معاملات نسیه و معاملات سلف قرار داد.
معامله نقدی، معاملهای است که مدت در تحویل کالا و عوض آن شرط نشده باشد و اگر کالایی را نقد بفروشند، خریدار و فروشنده بعد از معامله میتوانند کالا و بهای آن را از یکدیگر مطالبه نموده و تحویل بگیرند. معامله نسیه در شرایطی رخ میدهد که فروشنده کالا را به خریدار بسپارد، ولی قرار بگذارند، خریدار بهای آن را در وقت دیگری به فروشنده بپردازد و در معامله نسیه باید مدت کالا روشن باشد و تا پایان مدت، حق مطالبه را ندارد. معامله سلف نیز همان پیش فروشی است که خریدار هنگام معامله بهای کالا را بپردازد و کالا را که کلی و به ذمه فروشنده است، زمان معین دیگری تحویل بگیرد.
شرایط صحت معامله سلف
صحت معامله سلف به واسطه پیشفروش کردن کالا شرایط خاصی را دربرمیگیرد که از جمله آن این است که، قبل از اینکه خریدار و فروشنده از هم جدا شوند خریدار باید همه بهای کالا را تحویل فروشنده دهد، زمان تحویل کالا به طور کامل معین شود و زمانی را که برای تحویل کالا معین میکنند، اطمینان داشته باشند که آن زمان کالا نایاب نخواهد بود. همچنین جای تحویل کالا معین باشد و مقدار کالا با وزن یا پیمانه یا شماره معین شود و کالای فروخته شده و عوض آن در صورتی که فروش آنها با وزن یا پیمانه باشد از یک جنس نباشد.
فسخ معامله در اسلام برپایه خیارات 11 گانه
اما فقه اسلام به مانند همه موازین و چارچوبهای حقوقی همچنانکه امکان انجام معاملات را برپایه قراردادها و صحت شرایط فراهم میکند امکان برهم زدن آن را نیز طبق شرایطی فراهم آورده است. برهم زدن یا فسخ معامله در فقه اسلام در قالب 11 «خیار» مورد بررسی قرار میگیرد که شامل خیار مجلس، خیارغبن، خیار شرط، خیار تدلیس، خیار تخلف از شرط، خیار عیب، خیار تبعیض صفقه، خیار رؤیت، خیار تأخیر، خیار حیوان و خیار تعذر تسلیم است.
«خیارغبن» و مقابله با ضرر خریدار
خیار مجلس آن است که از مجلسی که معامله در آن انجام شده و پول و متاع رد و بدل شده و عقد جاری شده، هنوز متفرق نشده باشند، هر کدام پشیمان شوند، میتوانند معامله را فسخ کنند و طرف مقابل نیز باید بپذیرد. خیار غبن در صورتی است که در معامله، خریدار یا فروشنده در معامله زیان دیده باشند، میتوانند فسخ معامله را انجام دهند. زمانی که خریدار یا فروشنده در ضمن معامله شرط کنند که هر دو یا یکی از آنان تا مدت معینی حق داشته باشند معامله را به هم بزنند از خیار شرط استفاده شده است.
خیار تدلیس؛ ارزشمند نشان دادن مال بیش از آنچه هست
خیار تدلیس زمانی محل پیدا میکند که فروشنده مال خود را به بهتر از آنچه هست نشان دهد به طوری که بهای آن در نظر مردم بیشتر از بهای معمول باشد؛ همچنین زمانی که خریدار و فروشنده در ضمن معامله انجام کاری را شرط کنند و یا در ضمن معامله شرط کنند کالا دارای شرایط ویژهای باشد ولی به آن شرط عمل نکنند، حق فسخ معامله را دارند که به آن خیار تخلف از شرط میگویند. اگر در کالا یا عوض آن، عیبی باشد که فرد متوجه شود، بر اساس خیار عیب حق فسخ معامله را دارد و اگر پس از انجام معامله، آشکار شود مقداری از کالا یا عوض مشخص آن، حال دیگری بوده و صاحب آن راضی نشود، میتوان معامله را به هم زد. که به آن خیار تبعیض صفقه میگویند.
خیار رویت، حیوان و تعذر تسلیم
خیار رویت زمانی رخ میدهد که فروشنده ویژگیهای کالای معینی را که خریدار ندیده به او بگوید ولی در موقع تحویل کالا صفات و خصوصیات در آن نباشد که طرف مقابل حق فسخ دارد. همچنین اگر خریدار پول کالایی را که به طور نقد خریده تا 3 روز نپردازد و فروشنده هم کالا را تحویل نداده باشد و خریدار شرط نکرده باشد که دادن پول را به تأخیر بیاندازد و شرط تأخیر در کالا هم نشده باشد فروشنده میتواند معامله را به هم بزند که به آن خیار تأخیر میگویند. در خصوص خیار حیوان و خیار تعذر تسلیم نیز باید گفت؛ اگر فروشنده نتواند کالایی را که فروخته تحویل دهد، طرف مقابل میتواند با استفاده از خیار تعذر تسلیم معامله را برهم بزند و اگر خریدار حیوانی بخرد، ولو اینکه شرط فسخ نداشته باشد تا سه روز حق دارد معامله را فسخ کند و حیوان را تحویل و وجه را پس بگیرد که به آن خیار حیوان میگویند.